اشعارسروده های استاد علمداری

سردار حسین

جمله از عبد خدا، حاصل شود این چرائی ها همه باطل شود
چون اطاعت کرده ای، مولا شدی  چون خَمان گشتی، چنین پیدا شدی
بار تنهایی، به جوش آورده ای درس بودن را، بدوش آورده ای
قامتی رعنا، چو سردار حسین عاشق از مولای خود، یار حسین
چون رُقیه بانگ فریاد و اذان چون عمو پیمانگه پیمان جان
راه جنگ و آن عمو د چون بلا نام رسوایی چنین خون خدا
چون برید دستان تو، آه و فغان پهلوان پهلوانان جهان
تیر عدوان و چنین چشم زمان این همه جهل و پر از خشم سران
چون ابوالفضل، فضل مولا می شود تا ابد عاشق، مسمی می شود
یا ابوالفضل، صاحب فضل کرم بار دیگر رونما بر خاک کم
 یا ابوالفضل، ای همه مولای من جان بریده است زین همه تاوان من
من شدیم و راه رفتن را برید چون که دنیایی شده، آن دل پلید
بار دیگر حاجتم رسوایی است جان من توبه شکستن، باقی است
 یا ابوالفضل ساقی طفلان ما  یک نظر پُر کن چنین پیمان ما
چون تویی مولای ما، آن با وفا فاطمه پر می کشد ای مرحبا
فاطمه علمداری

 

نمایش بیشتر

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن