شناخت قوانین

دعا

 

دعا برترین عبادت

از آیات و روایات استفاده می شود که دعا نه تنها عبادت است، بلکه از برترین عبادتها به شمار رفته است. لغت نامه دهخدا دعا را به معنی حاجت خواستن، استغاثه به خدا، استدعای برکت، تضرع و … دعا درخواست حاجت از خداوند براي خود و يا ديگري است.

دعا در اصطلاح عبارت است از خداخوانی و استغاثه و زاری و درخواست چیزی برای خود یا دیگری از پیشگاه الهی . به عبارت دیگر دعا حاجت خواستن از بارى تعالى است با تضرع و اخلاص و البته گاهی نیز غرض از دعا مدح و ثنا می باشد.

كلمه دعا و مشتقاتش كه حدوداً بيش از ۲۰۰ بار در آيات قرآن كريم بكار رفته و از ريشه «دَعَوَ» و به معني خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهي مطلق خواندن از آن منظور است.

 

آیات قرآن کریم پیرامون مبحث دعا

سوره غافر آیه (۶۰)

وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعونی اسْتَجِبْ لَکمْ انَّ الَّذینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ»؛ پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر می ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می شوند!

آیه شریفه، نخست به «دعا» تعبیر می کند؛ سپس در ادامه تعبیر را عوض کرده، از آن به «عبادت» یاد می کند.

سوره غافر آیه (۶۵)

هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۵﴾

زنده واقعي او است، معبودي جز او وجود ندارد، پس او را بخوانيد و دين خود را براي او خالص كنيد، ستايش مخصوص ‍ خداوندي است كه پروردگار جهانيان است.

سوره فرقان آیه (۷۷)

قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا ﴿۷۷﴾

بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى ‏كند در حقيقت‏ شما به تكذيب پرداخته‏ ايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.

این تعبیر- که خداوند بخاطر دعاهایتان به شما اعتنا می کند و برای شما ارزش قایل است- در سایر عبادت ها؛ مانند حج، روزه، جهاد و.. . به کار نرفته است. و تنها درباره دعا ذکر شده است؛ یعنی علی رغم گناهان فراوانی که انجام می دهید و فسادهایی که مرتکب می شوید، تنها چیزی که سبب ارج نهادن خداوند به شما می شود، دعاهای شماست؛ قدر و ارزش آن را بدانید.

 

سوره بقره آیه (۱۸۶)

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶

و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى ‏كنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند.

 پس از بیان آیاتی درباره فضیلت و احکام ماه مبارک رمضان، می فرماید: «وَ اذا سَأَلَک عِبادی عَنّی فَانّی قَریبٌ اجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ اذا دَعانِ فَلْیسْتَجیبُوا لی وَلْیؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یرْشِدُونَ»؛ و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سئوال کنند، [بگو:] من نزدیکم؛ دعای دعاکننده را، به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند و به مقصد برسند.

بنابر آیه شریفه: «نَحْنُ اقْرَبُ الَیکمْ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»، خداوند، نزدیک ترین کس به انسان است و حتّی از رگ گردن یا رگ قلب نیز به انسان نزدیک تر است.[۲]

بی شک تعبیری ظریف و زیباتر از این برای قرب و نزدیکی بین خالق و مخلوق، عابد و معبود و بنده و مولا وجود ندارد.

بنابراین، با تفکر در آیات سه گانه درمی یابیم که دعا از نظر اسلام چقدر مهم شمرده شده است؛ به گونه ای که هم عبادت است؛ و هم باعث اعتنای خدا به انسان؛ و هم وسیله تقرب بنده به مولاست.

يوسف / ۸۷.
زمر / ۵۳.
ق / ۱۶.
ابراهيم / ۳۹.
مريم ۹ و ۵.
 مائده / ۱۱۵ و ۱۱۲.

 

روایات پیرامون مبحث دعا

دعا روح و جان عبادت است. « ميزان الحكمة، باب ۱۱۸۹، حديث ۵۵۱۹.»

پیامبر اکرم (ص)

  • «الدُّعا سِلاحُ الْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ الدّینِ وَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْارْضِ»؛ دعا و راز و نیاز به درگاه خداوند، اسلحه انسان با ایمان و ستون (خیمه) دین و نور آسمان ها و زمین است. « كافى، جلد ۲، ص ۴۶۸.»

آری؛ دعا در درگاه خداوند هرچند عبادتی است بی رنج و زحمت؛ لیکن از کلمات گهربار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درمی یابیم که در نزد خداوند جایگاهی بس عظیم دارد که متأسّفانه، انسان ها به جهت سهل و آسانی آن کمتر بدان توجّه دارند.

  • عَمَلَ الْبِرِّ کلُّهُ نِصْفُ الْعِبادَةِ وَ الدُّعا نِصْفٌ؛

 تمام اعمال نیک انسان، تنها نیمی از عبادت است و نیم دیگر آن، دعا و راز و نیاز با معبود است.« ميزان الحكمه، باب ۱۱۸۹، حديث ۵۵۳۳.»

  • به درگاه خداوند در حالی دعا كنید كه یقین به اجابت دارید. « علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۰ ص ۳۰۵.»
  • ” لا یردّ القضاء الا الدعاء” قضا را رد نمى‏کند مگر دعا.« مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۰، ص ۲۹۴،موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ هـ ق.»

امام علی (ع)

  • الدُّعا مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ وَ مِصْباحُ الظُّلْمَةِ»؛

 دعا کلید رحمت خداوند و چراغ روشنی برای تاریکی های دنیا و آخرت است.« بحارالانوار، جلد ۹۰، ص ۳۰.»

  • ای دعا كننده هیچ گاه امر نشدنی و یا گناه درخواست مكن.« علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۳۲۴.»
  • محبوب ترين عمل نزد خداوند دعا و نيايش است.« مستدرک الوسائل.۸۴.۲.»
  • بهترین دعا آن است كه از سینه‌ای پاك وقلبی پرهیزگار صادر شود.« ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۱۹.»

امام باقر(ع)

به راستي خداي عزوجل از ميان بندگان مومن خود، آن بنده را دوست دارد که بسيار اهل دعا و نيايش باشد بر شما باد که هنگام سحر تا طلوع خورشيد را براي دعا انتخاب کنيد زيرا در اين ساعات، درهاي آسمان، گشوده مي شود و روزي بندگان تقسيم مي گردد و خواسته هاي بزرگ به اجابت مي رسد. « الکافي، ج ۲، ص ۴۶۷ .»

 

امام صادق(ع)

  • اکثِرْ مِنَ الدُّعا فَانَّهُ مِفْتاحُ کلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجاحُ کلِّ حاجَةٍ وَ لا ینالُ ما عِنْدَ اللَّهِ الَّا بِالدُّعا وَ لَیسَ بابٌ یکثَرُ قَرْعُهُ الَّا یوشَک انْ یفْتَحَ لِصاحِبِهِ؛

 زیاد دعا کنید و در خواندن خدا اصرار کنید؛ زیرا کلید تمام رحمت ها و عامل پیروزی در هر حاجتی دعاست؛ نعمت ها و برکاتی که نزد خداوند است، بدون دعا به کسی نمی رسد، و هیچ دری وجود ندارد مگر اینکه با اصرار و سماجت و پافشاری گشوده می شود.« ميزان الحكمه، باب ۱۱۹۶، حديث ۵۵۸۵.»

بنابراین چنانچه دعا مستجاب نگردد، نباید سبب ناامیدی انسان شود؛ زیرا چه بسا خداوند می خواهد با دعا انسان را تربیت کرده، قلب و دل او را شستشو بدهد.

  • افْضَلُ الْعِبادَةِ الدُّعا؛

 هیچ عبادتی بالاتر از دعا نیست.« ميزان الحكمه، باب ۱۱۸۹، حديث ۵۵۱۶ و ۵۵۳۲.»

  • قبل از آن که بلا به شما نازل شود، دعا کنيد که خداوند به واسطه دعا، بلا را دفع مي کند. « الکافي، ج ۲، ص ۴۶۹ .»
  • دعا کنيد که دعا شفا دهنده دردهاست.« مستدرک الوسائل .۱۷۹.۷.»
  • وقتی كسی از شما چیزی از خداوند درخواست می‌كند و انتظار اجابت دارد باید از همه‌ی مردم مایوس باشد و امیدش فقط به خدا باشد. وقتی خداوند از قلب بنده‌اش این را بداند هر چه درخواست كند به او می‌دهد. خداوند به عیسی فرمود: ای عیسی همچون بنده‌ی محزون در حال غرق شدن كه هیچ یاوری ندارد، مرا بخوان.« علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۹، ص ۳۱۴.»
  • خداوند متعال دعای دل غافل رامستجاب نمی‌كند پس هنگام دعا با تمام وجود رو به سوی خدا بیاور، پس از آن یقین به اجابت داشته باش. « شیخ كلینی، كافی، ج ۲، ص ۴۷۳.»
  • خداوند متعال به موسی وحی كرد: ای موسی، وقتی در پیشگاه من هستی، همچون بنده‌ی ذلیل و فقیر باش.« علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۳۱۳»
  • وقتی دعا كردی در همان حال فكر كن حاجتت برآورده شده و حاضر است. « علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۳۰۵.»
  • قسم به خدا، چون بنده‌ای در حاجت خود اصرار كند خداوند حاجتش را برآورد. « علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۰ ص ۳۰۵.»

گفت پیغمبر كه چون كوبی دری                 عاقبت زآن در برون آید سری «مولانا»

  • ” الدعاء یرد القضاء بعد ما ابرم ابراما”  دعا قضا را بعد از آن که تا حدى حتمى شده ردّ مى‏کند. « بحار الانوار، ج۹۰، ص ۲۹۵٫»

 

امام موسی کاظم(ع)

  • هر دردي دعايي دارد پس اگر دعا به بيمار الهام شد، اجازه شفايش داده شده است.« مستدرک الوسائل ۱۸۱.۵.، باب استحباب التقدم بالدعاء.»
  • بر شما باد دعا کردن، که دعا و درخواست از خداى عز و جل بلا را رد مى‏کند هر چند که آن بلا مقدر شده قضایش رانده شده باشد، و تا مرحله اجرا جز امضاى آن فاصله‏اى نمانده باشد، در همین حال هم اگر از خداى تعالى درخواست شود آن بلا را به نحوى که خود مى‏داند بر مى‏گرداند. « بحار الانوار، ج۹۰، ص ۲۹۵٫»

 

امام رضا(ع)

عَلَیکمْ بِسِلاحِ الْانْبیاءِ، قیلَ ما سِلاحُ الْانْبیاءِ؟ قالَ: الدُّعا»؛

 شیعیان و پیروان اسلام! همواره به اسلحه پیامبران- که در کارها و برنامه های سخت تبلیغی بدان مسلّح بودند- مسلّح شوید. شخصی از آن حضرت پرسید: اسلحه پیامبران چیست؟
حضرت فرمود: دعا.« كافى، جلد ۲، ص ۴۶۸.»

راز اهمیت دعا

تعلیم و تربیتی که بعثت انبیا بر آن نهاده شده و از مهم ترین اهداف بعثت به شمار رفته است.[۹] بی شک تعلیم مقدمه تربیت است. از این رو، هدف نهایی، تربیت شناخته شده است.

 

سخن بزرگان

دکتر اَلِكسيس كارل

  • برنده جايزه نوبل، در كتاب نيايش مي‌نويسد: همان طور كه آدمي به آب و غذا احتياج دارد، به دعا و نيايش نيز نيازمند است.
  • نيايش اصولا کشش روح به سوي کانون غيرمادي جهان است. به طور معمول، نيايش عبارت است از تضرع و ناله مضطربانه و طلب ياري و استعانت، و گاهي يک حالت کشف و شهود روشن و آرام دروني ومستمر و دورتر از اقليم همه محسوسات است. به عبارت ديگر مي توان گفت که نيايش پرواز روح به سوي خداست و يا حالت پرستش عاشقانه اي نسبت به آن مبدائي است که معجزه حيات از او سر زده است و بالاخره نيايش، نمودار کوشش انسان است براي ارتباط با آن وجود نامرئي، آفريدگار همه هستي. « نيايش، آلکسيس کارل، ص .۴۱»
  • فقدان نيايش در ميان ملتي، برابر با سقوط آن ملت است، اجتماعي که احتياج به نيايش را در خود کشته است معمولا از فساد و زوال، مصون نخواهد بود، البته نبايد اين مطلب را فراموش کرد که تنها صبح نيايش کردن و بقيه روز را همچون يک وحشي به سربردن بيهوده است بايد نيايش را پيوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود تا اثر عميق خود را در انسان از دست ندهد .
    نيايش در همين حال که آرامش را پديد مي آورد، در فعاليت هاي مغزي انسان يک نوع شکفتگي و انبساط باطني و گاهي روح قهرماني و دلاوري را تحريک مي کند، نيايش خصائص خويش را با علامات بسيار مشخص و منحصر به فردي نشان مي دهد صفاي نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادي دروني، چهره پر از يقين، استعداد هدايت، و نيز استقبال از حوادث، اينهاست که از وجود يک گنجينه پنهان در عمق جسم و روح ما حکايت مي کند. «
    نيايش الکسيس کارل .»

 

ميرزا جواد ملکي تبريزي

  • «بيشتر مردم، قدر نعمت مناجات را نمي دانند مناجات، شامل معارف بالايي است که جز اهلش که همان اولياي خدا هستند و از طريق کشف و شهود به آن رسيده اند کسي از آن آگاهي ندارد و رسيدن به اين معارف از راه مکاشفه، از بهترين نعمت هاي آخرت است که قابل مقايسه با هيچکدام از نعمت هاي دنيا نيست.» « المراقبات، ميرزا جواد ملکي تبريزي، ص .۱۶۸ ۸- بحارالانوار. ۳۰۸.۹۰»

 

رابطه «دعا» و «تربیت»

دعا آثار تربیتی فراوانی دارد که به سه نمونه آن اشاره می شود:

۱- اوّلین اثر دعا، ایجاد نور امّید در دل انسان ها است. انسان ناامید در دریف مرده ها قرار دارد؛ انسان بیمار اگر به سلامت خود امّیدوار باشد، بهبود می یابد و اگر مأیوس شود و چراغ امّید در دلش خاموش گردد، دیگر امیدی به بهبودی او نیست. همان گونه که عامل اصلی پیروزی جنگجویان در میدان جنگ، امید و روحیه است. از این رو، سربازان ناامید اگر پیشرفته ترین سلاح های جنگی را نیز داشته باشند، بازنده میدان جنگ خواهند بود.

دعا در دل انسان نور امید می تاباند، انسانی که اهل دعا و متّکی به خداوند است- علی رغم مشکلات زیاد؛ دشمنان جسور، فقر مالی و.. .- اگر به درگاه

 خداوند روی آورد و به او امید ورزد و با او راز و نیاز کند، نور امید در دلش زنده می شود و به زندگی امیدوار می گردد و گویی حیات دوباره ای می یابد؛ چه اینکه این انسان دست نیاز به سوی کسی دراز نموده که مشکل ترین کارها در نزد او آسان ترین است. خدایی که اصلًا مشکل و آسان برای او معنا ندارد؛ زیرا مشکل یعنی چیزی که بالاتر از مقدار قدرت و آسان، یعنی چیزی که کمتر از آن است. آیا چیزی را می یابید که فوق قدرت خداوند باشد؟! بنابراین، برای خداوند مشکل و آسان تفاوتی ندارد او هرچه را اراده کند، در یک لحظه می آفریند اگرچه میلیون ها خورشید همانند خورشید خاکیان باشد! وقتی انسان به درگاه چنین قادر و عالمی روی می آورد و با او درد دل می کند و در مقابلش به سجده می افتد و برایش اشک می ریزد و مشکلاتش را به او عرضه می دارد، بی شک خداوند نور امید را در دل او تجلّی می دهد.

 

۲- دومین اثر دعا ایجاد نور تقوا در وجود انسان است.

تقوا؛ سبب تقرّب انسان به درگاه الهی است.[۱۰]

تقوا؛ زاد و توشه ای است که سبب نجات انسان در جهان آخرت می گردد.[۱۱]

تقوا؛ برات و گذرنامه بهشت است.[۱۲]

آن گاه دعا، نور چنین گوهر ارزشمندی را در دل انسان زنده می کند. وقتی انسان دست به دعا برداشته، به درگاه خداوند توسّل می جوید و خدا را با أسمای حسنی و صفات جلال و جمالش می خواند، آن صفات بازتابی در وجود انسان خواهد داشت و طبعاً انسان را به سمت خداوند سوق می دهد؛ به گونه ای که انسان احساس می کند که اگر بخواهد دعایش مقرون به اجابت شود، باید توبه کند. دعا انسان را به توبه فرامی خواند و توبه او را به تجدید نظر در زندگی، و در نتیجه سیر این حرکت نور تقوا را در زندگی انسان زنده می گرداند.

در حدیث جالبی آمده است: «آن دسته از افرادی که پیوسته- چه در حال گرفتاری و چه در حال آسایش و آرامش- با خداوند راز و نیاز دارند، در هنگام مکشلات و گرفتاری ها وقتی خداوند را می خوانند فرشتگان می گویند: «این صدا آشنا است مشکل او را حل کنیم»؛ ولی وقتی صدای انسان هایی را می شنوند که تنها به هنگام گرفتاری ها و سختی ها و ناراحتی ها دعا می کنند، آن صدا برای فرشتگان ناآشناست».[۱۳]

حضرت علی علیه السلام در خطبه ارزشمندِ همّام، در شرح حال متّقین می فرماید:

«نُزِّلَتْ انْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلاءِ کالَّتی نُزِّلَتْ فِی الرَّخاءِ»؛ پرهیزکاران کسانی هستند که در حال رخا و آسایش و آرامش همان گونه هستند که در حال بلا و سختی و گرفتاری هستند.[۱۴]

خداپرستی و راز و نیاز فرعونی که در حال غرق شدن «یا الله» می گوید، هیچ فایده ای ندارد. به همین جهت، در آن هنگام جبرئیل در پاسخ فرعون مشتی از لجنِ تهِ رودخانه را به دهانش می کوبد.[۱۵]

 

۳- سومین اثر تربیتی دعا، تقویت نور معرفت است. وقتی انسان به درگاه خداوند روی می آورد، در این فکر فرو می رود که او بر همه چیز توانا و قادر است و اسرار درون و برون ما را می داند. این مطلب سبب می شود که سطح معرفت انسان بالا برود؛ مخصوصاً اگر دعاهایی همچون: صحیفه سجّادیه، مناجات شعبانیه، صباح، کمیل و ندبه خوانده شود که اینها بالاترین درس های عرفان اسلامی است و با وجود این منابع معتبر شایسته نیست طالب عرفان در پی کتاب های مشکوک برود.

بنابراین، دعا نور امید، نور تقوا و نور معرفت را در دل انسان زنده می کند.

پرسش: در دعای ماه رجب- که خواندن آن پس از هر نمازی مستحب است-، می خوانیم: «یا مَنْ یعْطی مَنْ سَئَلَهُ، یا مَنْ یعْطی مَنْ لَمْ یسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یعْرِفْهُ»؛ ای خدایی که به دعاکنندگان و به کسانی که دعا نمی کنند، به عارفان و به کسانی که تو را

 نمی شناسند، عطا می کنی و نعمت می دهی.

بر اساس این قسمت از دعای ماه رجب، خداوند به همه انسان ها- چه کسانی که خداشناس باشند و چه نباشند، چه کسانی که دعا کنند و چه نکنند- نعمت عطا می کند. بنابراین، چه نیازی به دعا و توسّل است؟.

پاسخ: فیض برکات خداوند اقسام و انواعی دارد: بخشی از آن را خداوند به همه انسان ها عطا می کند، همانند باران که در هنگام نزول کافر و مؤمن، عارف و غیرعارف و.. . همه از آن بهره مند می شوند.

بخش دیگر آن، برکاتی است که تنها به اهل معرفت عطا می شود و غیر مؤمن مشمول آن نمی گردد. و بخش سوم، نعمت هایی است که تنها دعاکنندگان از آن بهره می برند.

در روایتی آمده است: «در نزد خداوند کراماتی است که جز به دعا به کسی نمی دهند».[۱۶]

بنابراین، تنها بخش اوّل است که شامل همه می شود؛ ولی بخش دوم و سوم، ایمان و دعا در آن مؤثر است.

موانع و شرایط استجابت دعا

چرا برخی از دعاها مستجاب نمی شود؟ چرا وعده خداوند در مورد استجابت دعا تحقّق نمی یابد؟ آیا اشکال- نعوذ بالله- از جانب خداوند است یا از جانب دعاکنندگان؟

این شبهات در عصر ائمّه علیهم السلام نیز برای اصحاب و مسلمانان مطرح بوده است.

آنها نیز این گونه شبهات را در روایات متعدّدی در محضر آن بزرگواران مطرح می کردند و ائمّه علیهم السلام نیز به آنها پاسخ می گفتند.

از مجموعه این روایات و روایات دیگری که در این زمینه، بدون طرح سئوال، وارد شده است، به دست می آید که وعده الهی در مورد مستجاب شدن دعاها بی قید و شرط نبوده است، بلکه دعا دارای شرایطی است که دعاکنندگان باید شرایط دعا راتحصیل، و موانع آن را از سر راه خود بردارند.

بنابراین، اگر دعاکننده بدون برطرف کردن موانع و به دست آوردن شرایط، دعایی کرد و به هدف اجابت نرسید، نباید جز خود، کسی دیگر را ملامت کند.

دعاکننده ای که واجد شرایط نیست به بیماری می ماند که نزد پزشکی می رود و بیماری خویش را برای او شرح می دهد، سپس پزشک نسخه ای برایش می نویسد و به او می گوید: «اگر به این نسخه عمل نمایی سلامت خود را باز می یابی». بیمار پس از چندی به پزشک مراجعه می کند و با عصبانیت و ناراحتی به او اعتراض می کند که: «این نسخه شما سر سوزنی در مداوای بیماری من تأثیر نداشت! این چه نسخه ای است و شما چه پزشکی هستید»؟! پزشک می پرسد: «آمپول هایی که تجویز کردم، یک روز در میان تزریق نمودی»؟ بیمار می گوید: «آری؛ لیکن با فاصله دو روز در میان تزریق نمودم»!

پزشک می گوید: «آیا از کپسول های «آنتی بیوتیک» که قرار بود هر ۸ ساعت یک بار بخوری، استفاده کردی»؟ مریض جواب می دهد که: «فقط روزی یک کپسول خوردم»! پزشک می پرسد: «آیا چهار روز استراحت که برایت نوشته بودم، انجام دادی»؟ مریض: «نه آقا! با این وضع گرانی مگر می شود استراحت کرد، از همان روز اول مشغول کار شدم».

پس از این سئوال و جواب ها، پزشک سری تکان می دهد و به مریض می گوید:

«نسخه من اشکالی نداشته است، بلکه شما مریض محترم طبق شرایط به آن نسخه عمل ننمودی؛ در نتیجه سلامت خود را نیافتی و جز خود، هیچ کس دیگر را نباید سرزنش کنی».

همچنین اگر متخصّص اصلاح بذر به یک کشاورز، بذری بدهد و به او بگوید:

«اگر با شرایط خاصّی بذرافشانی کنی، محصول قابل توجّهی به دست خواهی آورد» و کشاورز بذرها را بپاشد و حتّی یک دانه هم سبز نشود، بی شک شرایطی که متخصّص بذر گفته بود، او عمل نکرده است؛ مثل اینکه به موقع آبیاری، دفع آفات، کودپاشی و.. . را انجام نداده باشد. در اینجا نیز جز کشاورز کس دیگری مقصّر نیست.

عزیزان! روزه داران محترم! خواهران و برادران گرامی! دعاهای

 ما نیز مانند بذری است که تنها افشاندن آن در زمین کافی نیست، بلکه به آبیاری، مراقبت و محافظت و برطرف کردن آفات و موانع نیز نیازمند است. بر اساس آنچه در روایات آمده باید شرایط دعاها را فراهم کرد و موانع آن را برطرف ساخت؛ ولی متأسّفانه، انتظار داریم بدون رعایت شرایط و برطرف کردن موانع، دعاهای ما اجابت شود که این انتظار امری است غیر معقول.

 

در این نوشتار به برخی از شرایط و موانع استجابت دعا اشاره می شود:

۱- عدم معرفت خدا مهم ترین مانع اجابت دعا

یکی از مهم ترین موانع اجابت دعا، عدم معرفت خداوند است، به عبارت دیگر، یکی از شرایط اساسی استجابت دعاها، شناخت خداوندی است که خوانده ماست و از او می خواهیم که دعای ما را اجابت کند. مگر می شود انسان از کسی چیزی بخواهد که او را نشناسد؟!

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که: عدّه ای از نزدیکان و اقوام آن حضرت علّت مستجاب نشدن دعاها را از حضرتش پرسیدند. حضرت در جواب فرمودند: «لِانَّکمْ تَدْعُونَ مَنْ لا تَعْرِفُونَهُ؛ علّت اینکه دعاها به اجابت نمی رسد، این است که شما کسی را می خوانید که نسبت به او معرفت ندارید».[۱۷]

بنابراین، همانطور که قبلًا گذشت، دعا نور معرفت را به ارمغان می آورد و معرفت پایه اساسی دعاست؛ یعنی این دو تأثیر متقابل در یکدیگر می گذارند.

همان گونه که خداوند در قرآن مجید درباره نماز می فرماید: «انَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشآءِ وَ الْمُنْکرِ؛ نماز انسان را از زشتیها و گناه باز می دارد»[۱۸]؛ یعنی جامعه نمازخوان، آلوده به معصیت و گناه نمی شود؛ خانواده معتقد به نماز، از آلودگی ها بدور است، فرد نمازخوان گناه مرتکب نمی شود. و خلاصه، نماز بیمه از گناهان است.

با ملاحظه آیه شریفه، چرا بعضی از نمازگزاران مرتکب گناه می شوند؟. آیا اشکال- نعوذ بالله- از آیه شریفه است؟ خیر! اشکال از نمازگزار است، اگر نمازگزار نداند برای چه نماز می خواند و در مقابل چه کسی سر به سجده می نهد، نماز او نمی تواند او را از انجام گناه باز دارد؛ زیرا بازداشت از گناه، نیاز به معرفت الهی دارد. شناخت خداوند گوهر گرانبهایی است که شرط بسیاری از عبادت ها است، بلکه شرط زیارات نیز می باشد؛ چه اینکه آثار و ثواب زیارت ها برای کسی در نظر گرفته شده است که زیارت بامعرفت انجام دهد.[۱۹]

بنابراین، شرط اوّل اجابت دعا، شناخت صفات جلال و جمال و فعل و اسماء الله الحسنی است که هر کس باید به اندازه توان خود این شناخت را به دست آورد.

 

۲- نیت صادق و قلب مخلف

دومین شرط اجابت دعا، نیت صادق و پاک؛ و قلب با اخلاص و بدون ریا است.

به این مناسبت امام صادق علیه السلام در حدیثی فرموده است: «انَّ الْعَبْدَ اذا دَعا اللَّهَ تَبارَک وَ تَعالی بِنِینَةٍ صادِقَةٍ وَ قَلْبٍ مُخْلِصٍ اسْتُجیبَ لَهُ بَعْدَ وَفائِهِ بِعَهْدِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛ هنگامی که بنده خدا، با نیت صادق و پاک و قلبی پر از اخلاص و صفا به درگاه خداوند روی آورد بعد از آن که به عهد و پیمانی که با خداوند منّان داشته، عمل نماید، خداوند دعای او را مستجاب می گرداند.[۲۰]

عمل به عهد و پیمان خداوند- که همان صفای دل و اخلاص نیت است- شرط قبولی دعاست.

باید توجّه داشت که چگونه دعا انسان را تربیت می کند. برای قضای حاجت و حل مشکل به در خانه خدا می رویم، ولی می دانیم بدون اخلاص نیت و صفای قلب این امر امکان پذیر نیست به همین جهت باید در پی خودسازی و تربیت خود باشیم.

۳- غذای حلال شرط مهم و سخت اجابت دعا

در این باره پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در روایت بسیار زیبا و هشدارباشی می فرماید: «اطِبْ کسْبَک

 تُسْتَجابُ دَعْوَتُک؛ فَانَّ الرَّجُلَ یرْفَعُ الی فیهِ حَراماً فَما تُسْتَجابُ لَهُ دَعْوَةٌ ارْبَعینَ یوْماً»؛ کسب و درآمدت را پاک کن تا دعاهایت مستجاب شود؛ زیرا یک لقمه حرام باعث می شود که دعا تا چهل روز مستجاب نشود.[۲۱]

برخی از مردم کسب و کارشان آلوده به حرام، کم فروشی، ربا، ظلم به دیگران، و عدم رسیدگی به وجوهات شرعی است. با این وضعیت دعا می کنند و توقّع دارند دعاهایشان مستجاب شود.

از کلام گهربار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز برمی آید که دعا عامل مهم تربیت به شمار می رود و انسان را وادار به رعایت حرام و حلال می کند.

انصافاً، رعایت حرام و حلال در زندگی نقش بسزایی دارد. اگر این مهم رعایت شود این همه دعوا و پرونده در دادگستری ها نخواهد بود. اگر مردم حرام و حلال را مراعات کنند، این همه فقیر و نیازمند در جامعه نخواهیم داشت. ولی افسوس که برخی به بهانه های واهی از این مهم غفلت می کنند و می گویند:

«کجاست حلال و حرام؛ حلالی یافت نمی شود تا آن را بیابیم!»

یکی از همین انسان های توجیه گر می گفت: «اگر چیز حلالی می خواهی، آن فقط آب باران است آن هم در وسط رودخانه هنگامی که باران باریدن گرفت دهانت را باز کنی تا قطرات باران مستقیم وارد دهانت شود؛ چون هم باران حلال است و هم کف رودخانه که ایستاده ای ملک غصبی نیست!».

در واقع این گونه انسان ها با این بهانه ها، سر خود را کلاه می گذارند (یخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یخْدَعُونَ الَّا انْفُسَهُم وَ ما یشْعُرُونَ)[۲۲] به عبارت دیگر، آنها نوعی مغالطه کرده اند؛ زیرا سخن در حلال و حرام ظاهری است و آنها از حلال و حرام واقعی سخانم

سخن می گویند، در حالی که ما مأموریم به ظاهر عمل کنیم.

مگر ائمّه ما از همین بازار مسلمانان نوشیدنی ها و خوردنی های خویش را تهیه نمی کردند؟! در عین این که ظاهر احکام شرع را پایبند بودند و عمل می کردند؛ ولی از مسائلی که احتیاط در آن سزاوار بود، پرهیز می کردند؛ مثلًا از نان و گوشت بازار، بدون پرداخت زکات استفاده نمی کردند. شایسته است ما نیز مقدار نان و گوشتی را که در یک سال استفاده می کنیم، محاسبه کرده زکات آن را به فقرا بپردازیم؛ چه اینکه بسیاری از کشاورزنان و دامداران- متأسّفانه- زکات اموال خود را نمی پردازند و ما نیز در استفاده از اجناس آنها مبتلاییم. اگرچه به سبب ندانستن، معذوریم؛ لیکن اثر وضعی خود را خواهد گذاشت. پس محاسبه زکات آن امری نیکو شمرده شده است و سبب پاکی قلب و نورانیت دل می شود.

نتیجه این که، تغذیه حلال نه تنها در دعا مؤثّر است، بلکه در تمام عبادت های انسان نیز تأثیر دارد؛ در نماز، روزه، حج، زیارت های واجب و مستحب و مانند آن نیز قطعاً اثر می گذارد و از طرفی، غذای حرام نه تنها مانع استجابت دعا می شود، بلکه نشاط و روحانیت عبادت و زیارت را نیز سلب می کند و انسان دیگر از قرائت قران و اقامه نماز و مانند آن، لذّت نمی برد.

۴- حضور قلب

چهارمین شرط اجابت دعا، حضور قلب است، روشن است که این شرط بسیار با ارزش است؛ چه این که در روایتی آمده است: «سُئِلَ النَّبِی صلی الله علیه و آله عَنِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ فَقالَ: کلُ اسْمٍ مِنْ اسْماءِ اللَّهِ اعْظَمْ فَفَرِّغْ قَلْبَک مِنْ کلِّ ما سِواهُ وَ ادْعُهُ بِای اسْمٍ شِئْتَ»؛ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد اسم اعظم سئوال شد. حضرت فرمودند: «تمام اسم های خداوند اعظم است، قلبت را از ما سوی الله خالی کن، سپس به هر نامی از اسماء الله که می خواهی خدا را بخوان، همان اسم اعظم است».[۲۳]

از این روایت استفاده می شود که اسم اعظم- آن گونه که بعضی ها

 تصوّر می کنند- یک لفظ نیست که انسان آن را بر زبان جاری سازد و مشکلاتش حل شود، بلکه اسم اعظم حالت و صفت خاصّی است که باید در درون انسان ایجاد شود و آن، پاک کردن خانه دل است.[۲۴]

وقتی قلبی کانون بت هاست؛ بت مال، بت مقام، بت شهرت، بت زن و فرزند و مانند آن؛ و از درون این بت خانه دعا صورت گیرد، روشن است که این دعا مستجاب نمی شود. نخست باید همچون ابراهیم و علی بت شکن برخیزیم و تمام این بت ها را از خانه دل بیرون کنیم. آن گاه با هر یک از نام های خدا که او را بخوانیم، دعایمان مستجاب خواهد شد.

با توجه به شرایط چهارگانه دعا، آیا ما این شرایط را فراهم کرده ایم؟ آیا غذای پاک، قلب خالی از اغیار، صفا و اخلاص نیت و معرفت و شناخت خداوند را تحصیل کرده ایم؟

اگر فاقد این شرایط هستیم، باید در راه تحصیل آن بکوشیم. مخصوصاً، در ماه مبارک رمضان- که ماه رحمت و لطف الهی است و روح انسان آمادگی بیشتری دارد- فرصت بسیار مناسبی برای دعا و تحصیل شرایط وجود دارد.

اجابت برخی از دعاها به مصلحت انسان نیست!

اگرچه ما موظّف به دعا هستیم و باید نسبت به اجابت آن هم امیدوار باشیم؛ ولی باید توجّه داشت که برخی اوقات اجابت بعضی از دعاها به مصلحت انسان نیست، گاهی از اوقات انسان خیال می کند که سعادت او در اجابت دعاست، در حالی که خداوند از روی آگاهی می داند که شقاوت و هلاکت و نابودی او در آن است، اینجاست که چنین دعاهایی اجابت نمی شود.

در این زمینه، داستان عبرت آمیز و تکان دهنده ثعلبه انصاری که با اصرار فراوان بر خواسته اش- که به مصلحت او نبود- پافشاری کرد و اجابت آن باعث بی ایمانی و اعتراض به برخی قوانین الهی شد، درس بزرگی برای همگان است.[۲۵]

گاهی جوانی به خواستگاری دختری می رود و جواب منفی می شنود، او التماس و درخواست زیادی می کند؛ لیکن با دعاهای فراوان هم ازدواج او صورت نمی گیرد. دلشکسته و ناراحت به زندگی ادامه می دهد. بعد از مدّتی متوجّه می شود که خداوند چه لطف بزرگی به او کرده که دعایش را اجابت نکرده است، زیرا شاید ثمره آن ازدواج چیزی جز فرزندان فلج نبوده است.

بنابراین، از اجابت نشدن برخی از دعاهایمان نگران نباشیم، زیرا امکان دارد دعای مورد نظر از همین قبیل باشد و علاوه بر آن، بنابر روایات معصومان علیهم السلام:

«دعاهایی که در دنیا مستجاب نمی شود، خداوند در آخرت معادل آن را به دعاکننده عطا می کند».[۲۶]

 

دو سئوال مهم درباره دعا

سئوال اول: در دعاهایی که از ائمّه معصومان علیهم السلام به ما رسیده است، دعاهایی می بینیم که هرگز مستجاب نخواهد شد. چرا ائمه علیهم السلام دستور داده اند که چنین دعاهایی را بخوانیم؟ مثلًا در دعاهای ماه رمضان- که به عنوان تعقیب نماز خوانده می شود- آمده است: «اللَّهُمَّ اقْضِ دَینَ کلِّ مَدْینٍ؛ پروردگارا! بدهی تمام بدهکاران و وام تمام وام گیرندگان را عطا بفرما» در حالی که این خواسته تحقق نمی یابد مخصوصاً، در عصر و زمانی که ما زندگی می کنیم؛ زیرا زندگی دنیای فعلی به گونه ای است که همه مردم برای خود وام و بدهکاری فراهم می کنند و اساساً، دنیای بدون بدهکاری و وام خیالی بیش نیست. بنابراین، هدف از این گونه دعاها چیست؟

پاسخ: وام و بدهکاری بر دو قسم است؛ نخست وام ها و بدهکاری هایی که زمینه پرداخت آن فراهم است؛ مثل وام هایی که تجّار و کسبه می گیرند و معاملاتی انجام می دهند و تا زمان قسط آن نیز مال مورد نظر را می فروشند و بدهکاری را می پردازند، یا وام هایی که افراد حقوق بگیر دریافت می کنند و از محل حقوق خود آن را می پردازند.

قسم دوم وام هایی است که زمینه پرداخت ندارد و در عین حال، انسان مجبور

 به گرفتن آن است و در پرداخت آن عاجز و ناتوان می شود. ظاهراً منظور از دعای فوق وام های قسم دوم است نه اوّل.

در وام های قسم دوم، نه تنها دعا برای اجابت آن پسندیده و اجابت آن امکان پذیر است، بلکه بنابر دستورات اسلام، باید برای تحقّق آن گام های عملی نیز برداشته شود؛ چه اینکه در یک جامعه اسلامی کامل- که همان جامعه امام زمانی است- حتّی یک گرسنه هم نباید وجود داشته باشد. «اللَّهُمَّ اشْبِعْ کلَّ جایعْ». یک برهنه نباید باشد، «اللَّهُمَّ اکسُ کلَّ عُرْیانٍ». یک فقیر و نیازمند نباید باشد؛ «اللَّهُمَّ اغْنِ کلَّ فقیرٍ». و نهایتاً یک بدهکار نیز نباید باشد.

شاهد این مطلب روایت مفصّلی است به این مضمون که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که «خداوند دقیقاً نیازِ نیازمندان را محاسبه کرده و به مقدار نیاز آنها در اموال ثروتمندان زکات قرار داده است. اگر نیاز فقرا بیشتر بود، خداوند مقدار زکات را بیشتر می کرد.[۲۷]

یعنی اگر همه مردم به قوانین الهی عمل کنند و وجوهات شرعی خود را بپردازند، گرسنه ای یافت نخواهد شد. و اگر اکنون گرسنگان و برهنگان و فقرایی در سطح جامعه دیده می شوند، به خاطر نافرمانی و سرپیچی ثروتمندان از دستورات الهی و نپرداختن وجوه شرعیه است بنابراین، در جامعه امام زمانی، نه گرسنه ای یافت می شود؛ نه برهنه ای وجود دارد؛ نه فقیر و نیازمندی خواهد بود، و نه بدهکارِ وامانده ای می یابید و دعا در رفع این گرفتاری ها دور از اجابت نیست.

سئوال دوم: یکی از اعمال شبهای پرفضیلت و با ارزش «قدر» مراسم قرآن بر سر نهادن است مگر نه اینکه قرآن بسان نسخه طبیب پیام آور شفای مرض هاست؛ همان گونه که در آیه ۸۲ سوره اسراء نیز می خوانیم: «و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ»؛ و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می کنیم.

بنابراین قرآن همچون نسخه طبیب، در صورتی شفابخش است که به آن عمل شود، پس چرا به ما دستور داده اند تا در شب های قدر به هنگام دعا کردن قران را بر سر بگذاریم؟

پاسخ: قرآن دو جنبه دارد و نسخه طبیب یک جنبه. از آن جا که قرآن مجید کلام خداوند است، از طرفی، الفاظ آن نیز ذاتاً مقدّس است. به همین جهت، مسلمانان معتقدند که بدون وضو نباید الفاظ قرآن را لمس کرد؛ و از طرف دیگر، محتوا و مضمون آن نیز مقدّس می باشد. از این رو، قرآن را «ثقل اکبر» و اهل بیت علیهم السلام را «ثقل اصغر» معرّفی کرده اند. بنابراین، مقایسه قرآن مجید با نسخه طبیب نادرست است. البته خود این عمل (قرآن بر سر نهادن) پیام هایی دارد: از جهت ظاهر، باید بیاموزیم که نباید قرآن را زیر دست و پا قرار دهیم و از جهت باطن و محتوا، به ما می آموزد که باید این کتاب آسمانی را سرلوحه اعمال خود قرار دهیم و به قوانین و دستورات آن پیوسته عمل نماییم و احکام آن را به فراموشی نسپاریم.

 

[۹] سوره جمعه: آيه ۲.

[۱۰] سوره حجرات: آيه ۱۳.

[۱۱] سوره بقره: آيه ۱۹۷.

[۱۲] سوره مريم: آيه ۶۳.

[۱۳] ميزان الحكمه، باب ۱۱۹۴، حديث ۵۵۶۳.

[۱۴] نهج‏البلاغه، خطبه ۱۹۳.

[۱۵] تفسير مجمع البيان، جلد ۵، صفحه ۱۳۱، ذيل آيه شريفه ۹۲ سوره يونس.

[۱۶] ميزان الحكمه، باب ۱۱۸۹، حديث ۵۵۲۱.

[۱۷] بحارالانوار، جلد ۹۰، صفحه ۳۶۸.

[۱۸] سوره عنكبوت، آيه ۴۵.

[۱۹] نمونه‏اى از اين روايات، در كتاب وسايل الشيعه، ج ۱۰، ابواب المزار، باب ۸۲ آمده است.

[۲۰] مكارم الاخلاق، جلد دوم، صفحه ۸۷۴.

[۲۱] مكارم الاخلاق، ج ۲، صفحه ۲۰.

[۲۲] سوره بقره، آيه ۹.

[۲۳] بحارالانوار، ج ۹۰، صفحه ۳۲۲.

[۲۴] توضيح بيشتر پيرامون« اسم اعظم» را در تفسير نمونه، جلد ۷، صفحه ۳۰ و جلد ۲۳، صفحه ۳۱۰ و جلد ۱۵، صفحه ۴۷۰، مطالعه فرمائيد.

[۲۵] شرح اين داستان در بحث‏هاى گذشته به طور مفصّل مطرح شد.

[۲۶] در اين مورد روايات فراوانى وارد شده است كه دعا بدون اثر نيست، به ميزان الحكمه، باب ۱۲۰۹ مراجعه كنيد.

[۲۷] وسايل الشيعه، جلد ۶، ابواب الزكاة، باب ۱، حديث ۲ و ۳

پی نوشت ها

 

چکیده:

کلمه دعا از جهت لغوی به معناى حاجت خواستن و استمداد جستن می باشد که در اصطلاح اهل شرع همان در میان گذاشتن حاجت و درخواست حلّ مشکلات در نزد پروردگار صورت می گیرد که این امر به صورت مناجات و اذکار وارده و یا غیر ماثوره انجام می شود در حقیقت دعا به منزله عبادت تلقی شده و جا دارد که چنین مسئله مهمی را از منظر آیات و روایات به آن پرداخت. از نظر آیات مسائلی از قبیل دعوت قرآن به دعا و استجابت خداوند متعال، دعای انسان در زمان گرفتاری و توجه خداوند متعال به بشر پرداخته خواهد شد. اگر کسی در روایات در مورد اهمیت دعا کمی تتبع کند خواهد فهمید که بسیار مورد تاکید قرار گرفته است و سفارش شده است که نباید در طلب حاجت خود، خواسته های بی ارزشی داشته باشیم چرا که دعا، بهترین عمل، اساس دین، کلید رستگاری، رهایی از شیطان و باز گشایی در رحمت را در بر خواهد داشت که تمام اینها را از روایات متعددی از زبان ائمه معصومین علیهم السلام بیان خواهیم کرد. و در خاتمه از نگاه آیات و روایات موارد تشویق و ترغیب بر دعا ‏را بیان نمودیم.

 

موضوع دعا در مکتب اسلام بسیار تاکید و سفارش شده است که تمام انسان ها باید در طلب حاجات همتى والا و بلند داشته باشند تا در جهت و سوی خشنودى خداوند قدم برداشته باشند و از درگاه حق حاجت های مهم از قبیل سلامتى دین و ایمان، زندگى سعادتمندانه، محشور شدن با پیامبر اکرم صلّى الله ‏علیه ‏و آله و خاندان پاکش، عاقبت به خیرى، حفظ و پایدارى اسلام، برخوردارى از درجات شهدا را از خداوند بلند مرتبه طلب نماید. و این مسئله را از دید آیات و روایات به آن می پردازیم چرا که با تمسک کردن به قرآن عظیم، علم و آگاهی هر کسی بیشتر خواهد شد و چون به فطرت آدمی نزدیکتر است بر روی آن نگاه داشته می شود و اینگونه، قرآن هم بیشتر از او محافظت خواهد کرد. با این توصیف انسان نباید فرصت را از دست بدهد و در هنگام دعا کردن مبادا از خداوند چیزهایی را که بی ارزش هستند طلب نماید و دعای عالی دعایی است که عمومیت داشته باشد. از اینرو قبل از هر چیز، بهتر است معنای دعا را بدانیم و به آن بپردازیم.

 

معنای دعا:

 از نظر لغوی به معناى خواندن، حاجت خواستن و استمداد گفته شده است.(۱) و در اصطلاح اهل شرع در میان گذاشتن حاجت و حلّ مشکلات در نزد پروردگار که به صورت مناجات و ذکر اوصاف جلال و جمال ذات پاکیزه او انجام می شود.(۲) دعا به منزله عبادت و چه بسا از بهترین آن به شمار می رود و آن را عبادتى مستقل می دانند، و خالی از لطف پروردگار نیست چرا که داراى اجر و پاداش نیک هم مى‏باشد و غیر از این برای گشایش گِرِه هاى بسته زندگى و حل گرفتاری ها و مشکلات با یارى او بر طرف گشته و سبب بر آورده شدن حاجت هاى دنیا و آخرت هم می شود. از اینرو نباید در طلب حاجت خود خواسته کم و بی ارزش را خواستار باشد چنانکه در روایات درخواست نفیس را از انسانها می خواهند بنابراین این مسئله را با بیان دو داستان جذاب و زیبا روشن خواهیم کرد.

 

دوری از دعای بی ارزش:

 داستان اول:

 

امام باقر علیه السّلام مى‏فرماید: پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم پیش از اسلام به مردى در طائف وارد شد و او پیامبر را گرامى داشت. پس چون خداوند محمد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را به پیامبرى برانگیخت به آن مرد گفته شد: آیا مى‏دانى خداوند چه کسى را براى

 مردم فرستاده است؟ گفت: نه. به او گفتند: او محمّد بن عبداللَّه، یتیم ابو طالب و همان کسى است که فلان روز در طائف بر تو وارد شد و تو او را گرامى داشتى. آن مرد نزد پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم آمد و بر او سلام کرد و مسلمان شد و سپس گفت: یا رسول اللَّه! آیا مرا مى‏شناسى؟

پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: تو کیستى؟ آن مرد گفت: من صاحب همان خانه‏اى هستم که تو در دوران جاهلیت در فلان روز در طائف بدان وارد شدى و من تو را گرامى داشتم. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به او فرمود: خوش آمدى. نیازت چیست؟ آن مرد گفت: از تو دویست گوسفند مى‏خواهم با چوپان هایش. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم دستور داد تا آنچه را خواسته بود به وى دهند، و سپس به یاران خود فرمود: این مرد چه باکى داشت از اینکه از من همان خواهش را کند که آن پیرزن بنى اسرائیل از موسى کرد؟ یاران پرسیدند: مگر پیرزن بنى اسرائیلى از موسى چه خواست؟ پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: خداوند عزّوجل به موسى علیه السّلام وحى کرد تا استخوان هاى یوسف را از مصر، پیش از خروج از زمین مقدس شام، با خود ببرد. موسى علیه السّلام محل دفن یوسف علیه السّلام را پرسید و پیرمردى نزد او آمد و گفت: اگر کسى باشد که آن جا را بشناسد فلان زن است. موسى به دنبال او فرستاد و چون به حضور موسى علیه السّلام رسید به او گفت: تو مى‏دانى قبر یوسف کجاست؟ او گفت: آرى مى‏دانم. موسى علیه السّلام گفت: مرا بدانجا بر و در برابر، هر چه بخواهى به تو مى‏دهم. پیرزن گفت: من تو را به آن جا مى‏برم و در برابر، هر پاداشى خواهم باید به من بدهى. موسى گفت: بهشت براى تو خواهد بود. پیرزن گفت: نه، باید آنچه خودم خواهم به من دهى. پس خداوند به موسى وحى کرد که: بر تو گران نیاید که حکم او را بپذیرى. موسى به او گفت: هر چه تو خواهى مى‏دهم. پیرزن گفت: خواست من این است که در روز رستخیز در همان درجه‏اى باشم که‏ تو در بهشت هستى. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: چه مى‏شد اگر این مرد نیز همان خواهش پیرزن بنى اسرائیل را از من مى‏کرد. (۳)

 

داستان دوم:

از مردى به نام رَبیعة بن کَعب نقل شده که گفت: روزى رسول خدا صلى ‏الله علیه و آله به من فرمود: اى ربیعه! تو هفت سال به من خدمت کردى، آیا حاجتى از من نمى‏خواهى؟ گفتم: یا رسول الله! به من مهلت بده، تا فکر کنم، چون شب را، صبح کردم، نزد حضرت رفتم،

فرمود: اى ربیعه حاجتت را بگو؟

گفتم: از خدا مى‏خواهم که مرا همراه تو، وارد بهشت کند. رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله) فرمود: چه کسى این را به تو تعلیم داده؟ گفتم: یا رسول الله کسى به من تعلیم نداده و لکن پیش خودم فکر کردم و گفتم: اگر مالى بخواهم، خواه ناخواه نابود مى‏شود و اگر طول عمر یا اولاد بخواهم، (باز) عاقبتش مرگ است. سپس رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله) ساعتى سر مبارکش را پایین انداخته، بعد فرمود: من این کار را می کنم، پس تو هم با زیاد سجده کردن یارى‏ام کن.(۴)با چند حدیث از امیرمؤمنان على ‏علیه ‏السلام تعلیم داده می شویم که چه چیزهای با ارزشی را در تمام لحظات زندگی از خداوند منان درخواست کنیم و در برابر مالک هستی سر فرود آوریم و در درگاهش تضرع و ناله سر بدهیم.ایشان می فرمایند:

    1. سَلُوا اللَّهَ الْعَفْوَ وَ الْعافِیَةَ وَ حُسْنَ التَّوْفیقَ. از خدا آمرزش گناهان، سلامت و حسن توفیق را بخواهید.
    2. نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحانَهُ مَنازِلَ الشُّهَداءِ وَ مَعایَشَةَ السُّعَداءِ وَ مُرافَقَةَ الْانْبِیاءِ وَ الْابْرارِ. از خداى سبحان مرتبه شهیدان، زندگانى نیکبختان و رفاقت پیمبران

 و نیکوکاران را درخواست مى‏کنیم.

    1. هَبِ اللَّهُمَّ لَنا رِضاکَ وَ اغْنِنا عَنْ مَدِّ الْایْدى‏ الى سِواکَ. خداوندا! خشنودى خود را به ما ببخش و ما را از دراز کردن دست ها به سوى غیر خود بى نیاز گردان. (۵)

 

دعا از دیدگاه قرآن‏

اینکه در هر مورد و موضوعی به آیات قرآن‏ کریم تمسک می کنیم به این باب است که هر کسی علم و آگاهیش به قرآن بیشتر باشد قرآن هم بیشتر از او محافظت خواهد کرد از اینرو هرکه عالم‏تر و آگاه‏تر و قرآنى‏تر از دیگری باشد بدنش هم باید قبله آن دیگرى باشد. یعقوب احمر به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم، اندوه‏ها و چیزهایى مرا رسیده است که هیچ خیرى برایم نمانده است مگر این که طایفه‏اى از آن را از دست داده‏ام، حتى قرآن هم طایفه‏اى از آن را از دست داده‏ام. یعقوب گفت: تا قرآن را آن چنان یاد نمودم، امام در آن هنگام بى تاب شد و فرمود: همانا که مرد سوره‏اى از قرآن را فراموش مى‏کند، پس آن سوره روز قیامت در نزد آن مرد آید تا از درجه‏اى از بعض درجات بر او مشرف شود و بدو سلام گوید، و مرد جواب سلام دهد، پرسد: تو کیستى؟ گوید: من آن سوره‏اى هستم که مرا تباه کردى و رها نمودى؛ آگاه باش اگر به من تمسک مى‏نمودى، تو را به این درجه مى‏رساندم.(۶)

نیایش و اهتمام به دعا در فطرت آدمى ریشه دارد همانطوری که اعتقاد به یگانگى خداوند امرى فطرى و وجدانى است و این امر را در سوره زمر آیه ۳۸ می خوانیم: «وَ لَئنِ سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ الله»‏ -(یا محمد) اگر از مشرکین سؤال کنى این آسمان ها و زمین را کى خلق کرده است البته خواهند گفت خداوند یگانه خلق نموده است (همان طور که مشرکین به این مطلب اقرار کرده‏اند بت ها را محض شفاعت به خداوند تعالى شریک قرار مى‏دادند) با این وصف چگونه به خداوند تعالى شریک قرار مى‏دهند.

ور بپرسى مشرکان مکه را

که نمود این خلقت أرض و سما

مى ‏بگویند آن خداى ذو الجلال

اندر این ره نیست حاجت بر سؤال‏(۷)

و قرآن کریم، نیایش در فطرت آدمى را در سوره عنکبوت آیه ۶۵ با تشبیه جالبی آن را تبیین کرده است و می فرماید: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُون‏». و چون به کشتى سوار شوند (و در خطر غرق قرار گیرند) خدا را مى‏خوانند در حالى که ایمان و اعتقاد را براى او خالص سازند (و معبودها را فراموش کنند)، و همین که آنها را به سوى خشکى رساند و نجات داد پس به ناگاه شرک مى‏ورزند.

 کشتى ازموج افتد اندر پیچ و تاب                                          مخلصند او را بدین از اضطراب‏

در نظر آن دم نه بت نه بتگر است                                        دشتها بر درگه حق یکسر است‏

زانکه برهاننده را دانند حق                                                      نى دگر کس را ز کل ما خلق‏

پس چو برهاند خداشان زان خطر                                         یعنى از بحر آوردشان سوى بر

آن زمان آرند شرک از خوى خویش                                      آن چنان که بودشان عادت ز پیش‏(۸)

 

بنابراین لازم است در باب دعا به تعدادی از آیات شریفه تمسک کنیم که خداوند بلند مرتبه به مسئله دعا بسیار سفارش و تاکید نموده است.

 

۱) دعوت قرآن به دعا و استجابت خدا:

پروردگار به بندگان فرموده است دعا کنید و از من طلب حاجت کنید و در صورت دعا کردن، من استجابت می کنم و دعا کردن جزء عبادت محسوب می شود از اینرو به قدری به این امر تاکید کرده است که اگر کسی به این سفارش عمل نکند حقیقتا انسان متکبری است و با ذلت به جهنم مى‏روند. چنانچه خداوند در سوره غافر آیه ۶۰ می فرماید: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ

 عَنْ عِبادَتی‏ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ». بنابراین انسان باید همانند حضرت ابراهیم علیه السلام هر آینه بسیار دعا کننده بردبار و زارى‏کننده‏اى شکیبا و اهل آه و ناله از ترس خداوند باشد چنانچه خداوند در سوره توبه آیه ۱۱۴ می فرماید: «إِنَّ إِبْراهیمَ لَأَوَّاهٌ حَلیمٌ». حقّا که ابراهیم بیمناک از حق، غمناک از گناه، بسیار آه کشنده از ته دل، (به درگاه خدا) و بردبار بود. حضرت ابراهیم کسى بود که در نزد حق تعالی خاضع، بردبار و از خشم و غضب پروردگار خائف و ترسان بود. که امام صادق علیه السلام فرمود: ابراهیم علیه السلام اهل دعا و گریه‏هاى بسیار و «لَأَوَّاهٌ» بود.(۹)

۲) دعای انسان در زمان گرفتاری و فرصت‏طلبى او:

بعضى از انسان‏ها هنگام دشواری ها دست به دعا بر می دارند اما همین که خداوند متعال مشکلشان را حل مى‏کند همه چیز را فراموش کرده به طوری که اصلا سختی از قبل نبوده است و در آسایش به سر می برده است که در سوره زمر آیه ۸ می خوانیم: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّار». (یا محمد) صفات انسان را از براى تو بیان کنم زمانى که به انسان بلا و مصیبتى رسید در حالى که به طرف پروردگار خود باز گشته او را خوانده رفع بلا و محنت را از خداوند تعالى طلب مى‏کند چون خداوند تعالى دعا و خواندن او را قبول کرده بلا را از او رفع و از طرف خود بر او نعمتى دهد خداى را که پیش از این مى‏خواند به کلى فراموش ساخته و براى او شریکانى قرار داده به آنها ستایش مى‏کند تا به سبب آن شرکاء مردم را هم از راه خداوند تعالى مانع گشته از ایمان آوردن به ضلالت بیندازد (یا محمد) به چنین کافرى بگو زمان اندکى از کافر شدن به خداوند تعالى لذت ببر در حقیقت تو از رفقاى آتش هستى در آخرت یقینا به جهنم داخل خواهى شد. در حدود چهل سال پیش یک دانش پژوهی بى پول شد و به حرم حضرت على علیه السلام رفت و گفت: یا على تو در خانه‏ى فقرا نان مى‏بردى. حالا من فقیر شدم. پول هایم تمام شده است. تو را به جان فاطمه، الآن کسى بیاید و یک صد تومانى به من بدهد. حرف هایش را با حضرت على علیه السلام زد و ضریح را بوسید. یک خرده که از ضریح فاصله گرفت، یکى از ایرانى‏ها گفت: سلام! خیلى دنبالت مى‏گشتم. کجایى؟ گفت: کارى داشتید؟ گفت: من چند ماه پیش مى‏خواستم از ایران به نجف بیایم. پدر شما را دیدم و گفتم: من مسافر کربلا هستم. گفت: بنده زاده آنجا طلبه است. این صد تومان را به او بده. مى‏گفت: صد تومان را گرفتم و نزد حضرت على علیه السلام آمدم و گفتم: این براى تو نیست. این را پدرم داده است. صدتومان از خودت بده. و این همان «جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً» است چون براى خدا شریک قرار داد اول گفت: خدا! و بعد گفت: پدرم! حرفش را زد و به مدرسه آمد. و در مدرسه دید که پول نیست. دوید و دوباره به حرم رفت و خیلى ناراحت شد. این مسئله را به استادش مطرح کرد و استاد گفت: درست است که پدر شما داده است. اما باید ۲۰۰۰ شرط ایجاد شود تا این پول به شما برسد. خدا خواست که پدر شما را ببینم. و بگویم که من به کربلا مى‏روم. و ایشان به یاد شما باشد و پول بدهد و من به حرم بیایم و شما را ببینم باید این شرایط ایجاد مى‏شد تا من شما را مى‏دیدم. و گرنه اگر در ساعت دیگرى آمده بودى، من هرگز تو را نمى‏دیدم. گفت: به حرم برو و توبه کن. به حرم آمد و گفت: یا على! معذرت مى‏خواهم. دیشب جسارت کردم. عذرخواهى کرد. تا عذرخواهى کرد یک زن عرب

 آمد و گفت: آقا من چند شب پیش اینجا یک پولى پیدا کردم. نشانه‏اش را بده. گفت که مبلغ آن صد تومان است. زن پول را به او داد. گفت: یا على از تو است.(۱۰)

چون که انسان را کند مس رنج و غم               یا که قحط و ابتلایى بیش و کم              ‏

پس بخواند ربّ خود را بس نکو                        باز گردنده بود بر سوى او

بعد از آنکه حق عطا فرمود باز                           نعمتى از خود بوى با اعتزاز

خود فراموش او کند اندر زمان                        آنکه حق را خواندى اندر دفع آن‏

یا رود از یادش آن را که ز پیش                        خواند وهمتان یا گزید او را بکیش‏

میپرستد هر چه را غیر از اله                               تا کند گمره خلایق را ز راه‏

گو بکافر تو بکفر خویشتن                                  باش برخوردار در اندک زمن‏

زود آید سر همانا روزگار                                       پس تو خواهى بود از اصحاب نار(۱۱)

 

۳) دست نیاز بنده به درگاه حق:

از دیدگاه قرآن چنین است که دعا یک صدا و ندایی از طرف دعاکننده خدا جوست که فطرتش بیدار گشته و خداوند ناپیدایش را از عمق جانش می خواند و با او به گفتگو بر می خیزد و به درگاهش دست نیاز مى‏برد. و در سختى ها و راحتى ها، اندوه و شادى، گرسنگى و سیرى، نیازمندى و بى نیازى و به عبارتی در تمام لحظات زندگی او را می خواند. چنانکه قرآن مجید، در سوره سجده آیه ۱۶ حالت خوشِ خداجویان مخلص را چنین توصیف مى‏کند: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً…». از صفات مؤمنین آن است که هنگام شب پهلوهاى آنها از بستر خواب کنار شده (از استراحتگاه و خوابگاه خود کنار شده به خداوند تعالى عبادت مى‏کنند) و بسترخواب، را رها مى‏کنند، از غضب پروردگارشان خوف کرده به رحمتش طمع بسته او را طلب و عبادت مى‏کنند.

 

۴) دعا مایه رشد و سعادت انسان:

دعا، محبوبترین امر نزد خداوند می باشد چون مایه ارزش و سعادت انسان می شود چنانچه خداوند متعال در سوره بقره آیه ۱۸۶ به رسولش مى‏فرماید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‏ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‏ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون‏». یا محمد زمانى که بندگان من درباره من از تو سؤال کردند، آیا خداوند تعالى به ما نزدیک است یا دور؟ بگو به آنها یا محمد من به آنها نزدیکم. کسى که بخواند مرا دعاى او را اجابت مى‏کنم. وقتى که من آنها را به طرف ایمان و اطاعت دعوت کردم باید دعوت مرا قبول کنند. روزه را بگیرند. احکام آن را محافظت کنند، هم چنان که من دعاى آنها را اجابت مى‏کنم و باید به من ایمان بیاورند و به سبب ایمان به من رشد پیدا کرده و به مصالح امور دنیا و دین عالم شوند تا به حق و سعادت راه یابند.(۱۲) پروردگار متعال دوستدار بندگانش است و چیزی غیر از خیر و سعادت برای آنان نمى‏خواهد و دوست ندارد که بندگانش آینده ایی شوم و عاقبت بدی داشته باشند. بنابراین به مقتضاى فطرتشان، آنان را دعوت کرده و راه رشد، سعادت و ارزش را به آنها نشان داده که مبادا دعا را به دست غفلت بسپارند. لذا خداوند در سوره غافر آیه ۶۰ به رسولش سفارش مى‏کند: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی‏ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین‏». (یا محمد) بگو به خلق، خداى تعالى فرماید اى بندگان من مرا عبادت کنید و در موقع طلب حاجت مرا بخوانید تا دعوت شما را قبول کرده حاجتتان را روا سازم در حقیقت آنان که از عبادت و بندگى من کبر و غرور کنند البته آنها در حال خوارى به جهنم داخل مى‏شوند.

 

۵) توجه خداوند متعال به بشر:

دعا، سبب ارزش انسان در درگاه الهى می شود و اعتنا و توجه خداوند به انسان، به واسطه دعا، راز و نیاز و گریه

 و زارى به درگاه او مى‏باشد. و اگر دعاى انسان نباشد براى انسان هیچ ارج و منزلتی در درگاه خداوند ندارد چرا که خداوند در سوره فرقان آیه ۷۷ به رسولش مى‏فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم‏». (یا محمد) به مشرکین (اهل مکه) بگو، اگر به پروردگار من خداوند تعالى اطاعت و عبادت نکنید به شما اعتناء نکرده و شما را به چیزى حساب نمى‏کند مقصود کلى از دعوت شما به سوى حق اطاعت و عبادت به پروردگار مى‏باشد. برای اینکه انسان بخواهد از خداوند طلب حاجت کند به دوگونه می تواند دعا کند که به عبارت زیر است:

۱) دعاهاى مطلق:

به این معنا است که دعا کننده احتیاج و نیازهاى خود را به زبان خود با هر بیان و جمله ایی که مى‏تواند، در پیشگاه خداوند متعال اظهار کند که این گونه دعاها را دعاهاى غیر وارد یا غیر ماثور مى‏نامند.

۲) دعاهاى مأثور:

به این معنا است که دعا کننده الفاظ و جملات مخصوصى را که از طرف معصومین علیهم السلام رسیده است را بیان کند که برای بعضى از آنها وقت و محلّ مخصوصی تعیین شده است و براى بعضى دیگر زمان و مکانى معین نشده است. فرق بین این دو گونه دعاها در این است که ثواب و فضیلت دعاهای مأثور براى کسى که به معناى آنها آشنا است بیش از دعاهای غیر ماثور است. چرا که معصومین علیهم ‏السلام به نقائص بشر مطلع اند و به روحیه های فرد و جامعه آگاهتر است و نسبت به کیفیت راز و نیازها بیناترند. از اینرو، سزاوار است دعا کننده، با چگونگى درخواستها آشنا باشد و این مسئله را از ائمه معصومین علیهم ‏السلام فرا گیرد.(۱۳)

همان طوری که خداوند بى نهایت است، انسان هم مى‏تواند به بى نهایت وصل شود. و بهتر است این وصل را از زبان معصومین علیهم السلام یاد بگیریم که امام سجاد (علیه السلام) در صحیفه سجادیه در دعای نهمش مى‏فرماید: اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَکَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْیُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِى مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ حَتَّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَهٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَکَ، وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَیِّئَهٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَکَ بار خدایا پس بر محمّد و آل او درود فرست، خدایا لرزشها و رازهاى قلوب ما و حرکت هاى عضوها و حرکات و نگاه هاى پنهانى چشم ها و تکان خوردن زبان هاى ما را در راه رضایت و ثواب خود قرار بده تا اینکه خوبى و نیکى از ما فوت نشود. خداوندا مى‏توانى کارى کنى که همه افعال من عبادت بشود، و با کار بدى که به وسیله آن مستوجب کیفر تو شویم براى ما نماند.(۱۴)

چنانچه گفته شد، بعضی از دعاهای مأثور، دارای وقت و مکان معینی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

    1. روز عرفه‏

این روز، روزی است که در پیشگاه خداوند دست به دعا برمی دارند به این خاطر هر چند روزه اش مستحب است، اگر باعث شود که در دعا کردن ضعف حاصل شود بهتر است روزه گرفته نشود.

    1. شب قدر
    2. شب اول ماه رجب
    3. شب نیمه شعبان
    4. شب عید فطر
    5. شب عید قربان‏
    6. روز جمعه‏
    7. شب جمعه‏
    8. هنگام وزش باد، بارش باران، اذان ظهر و ریختن اولین قطره خون شهید.

حضرت صادق (علیه السلام) می فرماید دعا در چهار جا مستجاب است:

عِنْدَ هُبُوبِ الرِّیَاحِ – وقت وزش بادها

وَ زَوَالِ الْأَفْیَاءِ – و غروب خورشید

وَ نُزُولِ الْقَطْرِ – و فرود آمدن باران

وَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِ الْقَتِیلِ الْمُؤْمِنِ الشَّهِیدِ- و ریختن اولین‏ قطره خون شهید

فَإِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ عِنْدَ هَذِهِ الْأَشْیَاء – که در این

 اوقات درهاى آسمان بروى مردم باز مى‏شود. همچنین می فرماید دعا در چهار جا مستجاب است:

فِی الْوَتْرِ – در وتر نماز شب

وَ بَعْدَ الْفَجْرِ – بعد از فجر

وَ بَعْدَ الظُّهْرِ – بعد از ظهر

وَ بَعْدَ الْمَغْرِب‏ – بعد از مغرب(۱۵)

    1. بین الطلوعین‏
    2. وقت نماز عشاء
    3. سرزمین عرفات‏
    4. مسجد الحرام و کعبه‏
    5. مساجد
    6. تحت قبة شریفه سید الشهداء علیه السلام
    7. رو به قبله دعا کردن‏

بیشتر دعاهای این زمان ها و مکان ها، در کتاب مفاتیح الجنان آمده است که مجالی برای گفتن آنها نمی باشد.

 

دعا از نظر روایات‏

 بنا بر روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده است دعا را به عنوان عبادت آن هم به صورت مستقل و از بهترین عبادت به حساب آوردند و حتی دعا را به منزله مغز و روح پرستش خداوند دانسته اند. چنانچه از وجود مقدّس حضرت رسول (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) روایت‏ است که می فرماید: افزعوا الى اللَّه فی حوائجکم، و الجأوا الیه فی ملمّاتکم، و تضرّعوا الیه و ادعوه فانّ الدّعاء مخّ العبادة، و ما من مؤمن یدعو اللَّه الّا استجاب له، فامّا ان یعجّل له فی الدّنیا او یؤجّل له فی الآخرة، و امّا ان یکفّر عنه من ذنوبه بقدر ما دعا ما لم یدع بمأثم. در حوائجتان از خدا کمک بخواهید، در شداید و گرفتاری ها به او پناه ببرید و به سوى او تضرع کنید، او را بخوانید و دعا کنید، چون دعا مغز عبادت است، هیچ مؤمنى خدا را نمى‏خواند مگر آنکه به یکى از این وجوه اجابت مى‏شود:

یا در دنیا بزودى حاجتش را خواهد گرفت. یا در آخرت آن را دریافت خواهد کرد. و یا به مقدارى که دعا کرده، گناهانش پرده پوشى خواهد شد به شرط آنکه براى گناه دعا نکرده باشد.(۱۶)

در دنیا، دعا از ارزشمندترین عملها شمرده شده است و به عنوان رفع مشکلات، دفع مصیبت و بلا، کلید رستگارى و بهترین وسیله نزدیکى به درگاه خدا یاد شده است. از این خاطر علماء و اولیای اسلام در تلاش بودند که براى همیشه فرهنگ دعا و استمداد از درگاه خداوند متعال در میان انسان ها به خصوص مسلمانان زنده بماند. و به پیروان خود سفارش اکید داشتند که در تمام لحظات زندگى با خدا ارتباط عمیق داشته باشند و حاجت هاى خود را فقط از او بخواهند به حدی که مشکلات کوچک خود را با خدا در میان بگذارند. همانطور که در حدیث قدسى وارد شده است که خداوند تعالى به حضرت موسى (علیه السلام) فرمود: یَا مُوسَى سَلْنِی کُلَّمَا تَحْتَاجُ إِلَیْهِ حَتَّى عَلَفَ شَاتِکَ وَ مِلْحَ عَجِینِکَ. اى موسى، از من مانند کسى سؤال کن که خود را به وى نیازمند مى‏دانى. حتى علف گوسفندان و نمک خمیرت را از من بخواه (یعنى از من چیزى بخواه که به آنها محتاج هستى نه چیزهاى تجملى و تفننى).(۱۷)

همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: لِیَسْئَالْ احَدُکُمْ رَبَّهُ حاجَتَهُ حَتَّى یَسْئَالَهُ الْمِلْحَ وَ حَتَّى یَسْأَلَهُ شَسْعَهُ هر کدام از شما باید حاجتش را، حتى نمک و بند کفش خود را، از پروردگارش بخواهد. لذا خانم دکتر علمداری, [۱۵.۰۷.۱۸ ۱۲:۱۸]

لازم است از حیث روایات که از دیدگاه بهترین افراد و داناترین انسانها وارد شده است به برخی از آنها بپردازیم و ائمه معصومین علیهم السلام هستند که می-توانند ارزش و منقبت دعا را بیان کنند و انسانها را از این مسئله بسیار مهم آگاه کنند.

 

  1. دعا، بهترین عمل:

 امیر المؤمنین على بن ابى طالب (علیه السّلام) فرمود: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ فِی الْأَرْضِ الدُّعَاءُ وَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْعَفَافُ قَالَ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَجُلًا دَعَّاء». محبوبترین کارها در روى زمین، نزد خداوند

 متعال، دعاست. و برترین عبادت، عفاف مى‏باشد. بعد حضرت صادق- علیه السّلام- فرمود: امیر المؤمنین- علیه السّلام- بسیار اهل دعا بود.(۱۸)

فردى به نام سُدَیرِ بن حَنان مى‏گوید: به امام باقر علیه ‏السلام عرض کردم: أیّ العبادة أفضل؟ فقال: «ما من شی‏ء أفضل عند اللّه عزّ و جلّ من أن یسأل و یطلب ما عنده‏». کدام عبادت بهتر است؟ فرمود: چیزى نزد خداى ارجمند بهتر از این نیست که از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست خواسته شود و بدترین فرد نزد خدا کسى است که از عبادت او تکبّر ورزد و آنچه نزد اوست، درخواست نکند.(۱۹)

از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: بر شما باد به دعا؛ زیرا با هیچ چیز مانند آن، به خدا نزدیک نمى‏شوید و دعا را براى هیچ حاجت کوچکى به خاطر کوچکى‏اش رها نکنید، زیرا آن کس که حاجتهاى بزرگ را بر آورده مى‏کند، حاجتهاى کوچک هم به دست اوست. مقصود از اینکه احتیاجات و نیازهای بزرگ و کوچک را از خداوند بخواهیم این است که انسان همیشه و همه زمان متوجه پروردگار عالم باشد و براى سبب ها هیچ استقلالی قایل نداند و تمام اشیاء و موجوداتی که در راستاى رفع نیازهاى خود می باشد به عنوان امداد الهى قلمداد کند. از اینرو، سفارش شده است که هر چه مى‏خواهید از خدا بخواهید و اینگونه رفتار و منش است که انسان را بنده خدا و عزیز در نزد پروردگار قرار مى‏دهد. و انسانی که به خداوند معتقد است باید همانند انسان غیر معتقد به خدا، در رفع مشکلات زندگى‏ خود تلاش کند اما تفاوت بین آنها اینگونه است که انسانِ غیر معتقد به خدا اسباب را به طور مستقل نمی پندارد.(۲۰)

 

  1. دعا، اساس دین:

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:«الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ الدِّینِ وَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». دعا اسلحه مؤمن و عمود دین و روشنى ‏بخش آسمان ها و زمین است. و فرمود: «أَ لَا أَدُلُّکُمْ عَلَى سِلَاحٍ یُنْجِیکُمْ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ یُدِرُّ أَرْزَاقَکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ تَدْعُونَ رَبَّکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاء». مى‏خواهید که شما را به سلاحى رهبرى کنم که شما را از دشمنان محفوظ نگهدارد، و روزیتان را فراوان سازد؟ گفتند آرى یا رسول اللَّه، فرمود آفریدگار خود را شب و روز بخوان که سلاح مؤمن دعا است. از حسین بن على علیه السلام روایت است که: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَرْفَعُ یَدَیْهِ إِذَا ابْتَهَلَ وَ دَعَا کَمَا یَسْتَطْعِمُ الْمِسْکِین‏». پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به هنگام گرفتارى و ناراحتى دست به دعا برمیداشت و مانند مسکین و گرسنه‏اى که از کسى طعام مى‏طلبد دعا میکرد و از خدا مسألت مینمود.(۲۱)

 

  1. دعا، بازگشایی در رحمت:

 حضرت علی امیر المومنین علیه السلام می فرماید: «الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ مَتَى تُکْثِرْ قَرْعَ الْبَابِ یُفْتَحْ لَک». ‏دعا، سپر مؤمن است، اگر باب رحمت الهى را زیاد بکوبى (و نا امید نشوى، عاقبت) آن در، به رویت گشوده خواهد شد.(۲۲)

على علیه‏السلام می فرماید: «الدُّعاءُ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ»‌. دعا کلید (نزول) رحمت است.(۲۳)

 

  1. دعا، کلید رستگاری:

 امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: «الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِیدُ الْفَلَاحِ وَ خَیْرُ الدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِیٍّ وَ قَلْبٍ تَقِیٍّ وَ فِی الْمُنَاجَاةِ سَبَبُ النَّجَاةِ وَ بِالْإِخْلَاصِ یَکُونُ الْخَلَاصُ فَإِذَا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَإِلَى اللَّهِ الْمَفْزَع‏». دعاء کلیدهاى نجات و گنجینه‏هاى رستگاریست، و بهترین

 دعاء آن دعائیست که از سینه پاک و دلى پرهیزکار برآید، و وسیله نجات در مناجات است، و خلاصى با خلاص آید، و چون فزع و بى‏تابى سخت شود مفزع و پناه‏گاه خدا است.(۲۴)

 

  1. دعا، رفع همه نیازها:

 امام صادق علیه‏السلام فرمود:«الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَکْثِرُوا مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ وَ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ لَیْسَ بَابٌ یُکْثَرُ قَرْعُهُ إِلَّا یُوشِکُ أَنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِه». ‏دعا قضاء خداوند را پس از آنکه حتمى شده باشد بر میگرداند بسیار دعا کنید که دعا کلید همه رحمت ها و وسیله رسیدن به همه خواسته‏ها است و به فیوضات حق نتوان رسید مگر بوسیله دعا، که هر درى که زیاد کوبیده شود بروى انسان گشاده خواهد شد.(۲۵)

 

  1. دعا، شفای دردها:

 امام صادق علیه‏السلام فرمود: «عَلَیْکَ بِالدُّعاءِ فَانَّ فیهِ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ». بر تو باد به دعا که وسیله شفاء هر بیمارى است.

گفت چون صادق که میباشد شفا

بهر هر دردى دعا پس کن دعا(۲۶)

 

  1. دعا، دفع بلا:

 على علیه ‏السلام فرمود: «بِالدُّعاءِ یُسْتَدْفَعُ الْبَلاءُ». بلا به سبب دعا دفع کرده مى‏شود.(۲۷)

حضرت رضا علیه السلام می فرماید: «إِنَّ الدُّعَاءَ وَ الْبَلَاءَ لَیَتَرَافَقَانِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ الدُّعَاءَ لَیَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاما». همانا دعا و بلاء تا روز قیامت با هم رفاقت کنند، و همانا دعاء برگرداند بلاء را که بسختى ابرام شده است.(۲۸)

 

  1. دعا، رهایی از شیطان:

 على (علیه ‏السلام) فرمود: «اکْثِرِ الدُّعاءَ تَسْلَمْ مِنْ سَوْرَةِ الشَّیْطانِ». بسیار دعاکن، تا از خشم و غضب شیطان، سالم بمانى.(۲۹)

 

دعا، راهی برای رسیدن به مقام نزد خداوند:

امام صادق (علیه السلام) می فرماید:«یَا مُیَسِّرُ ادْعُ اللَّهَ وَ لَا تَقُلْ إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ إِنَّ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً لَا تُنَالُ إِلَّا بِمَسْأَلَةٍ وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً سَدَّ فَاهُ وَ لَمْ یَسْأَلْ لَمْ یُعْطَ شَیْئاً فَاسْأَلِ تُعْطَ یَا مُیَسِّرُ إِنَّهُ لَیْسَ یُقْرَعُ بَابٌ إِلَّا یُوشِکُ أَنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ». اى میسر! خدا را بخوان و نگو فرمان حق صادر شده (و طلب، فایده‏اى ندارد)، و کار از کار گذشته (و دعا تأثیرى ندارد)؛ چون نزد خداوند متعال، درجه و منزلتى هست که انسان بدون درخواست، به آن نمى‏رسد. اگر بنده دهانش را ببندد و از او چیزى نخواهد، هیچ به او داده نخواهد شد، پس از خدا بخواه تا به تو بدهد. اى میسر! هیچ در کوبیده ‏شده‏اى‏ نیست مگر آنکه بزودى باز خواهد شد. عمرو بن جمیع نیز از آن حضرت روایت کرده که فرمود: «مَنْ لَمْ یَسْأَلِ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ افْتَقَرَ». کسى که از فضل و عنایت ویژه حق، درخواست نکند فقیر مى‏ماند.(۳۰)

از اینرو باید براى رسیدن به تمام نیازهاى مادى و معنوى و در همه لحظات زندگی توأم در کنار سعی و تلاش از دعا غافل نشویم و از مبدأ غیب خود را بى نیاز ندانیم و برای دستیابی به هدف همیشه خدا را در نظر بگیریم.

 

  1. تاثیر دعا در خداشناسی:

 حضرت على (علیه السلام) می فرماید: «أَعْلَمُ النَّاسِ بِاللَّهِ أَکْثَرُهُمْ لَهُ مَسْأَلَة». آن کسى که بیشتر از همه دعا مى‏کند و آن کسى که سؤال و طلب او از خدا بیشتر باشد خداشناسیش قوى‏تر است، زیرا کسى که خدا را بشناسد می داند که باید از او سؤال کند و نه از غیر او، و می داند که خداوند سؤال از او را دوست ‏دارد.(۳۱)

چرا که امام صادق (علیه السلام) می فرماید: إِنَّ الدُّعَاءَ أَنْفَذُ مِنَ السِّنَانِ اثر نفوذ دعا از لبه‏ى سرنیزه بیشتر است.(۳۲)

بعد از این ویژگی ها، در ذهن هر خواننده ایی سوال پیش می آید که آیا خداوند در آیات و ائمه معصومین علیهم السلام در روایات برای این امر مهم (دعا و طلب حاجت از پروردگار) انسان ها را تشویق و یا سوق داده اند؟ بنابراین جا دارد که کمی از این باب هم صحبت شود.

 

تشویق و ترغیب بر دعا از نگاه آیات و روایات‏

 آیات متعددی وجود دارد که خداوند متعال بندگان را برای دعا و سوال کردن به خود، تشویق کرده است که این مسئله را از منظر آیات و روایات به آن خواهیم پرداخت. در آیه ۷۷ سوره فرقان ارج و ارزش بنده را با دعا کردن بیان کرده است و این بهترین تشویق برای امر دعا کردن به عمل می آید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم»‏ -بگو: پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد.

کو نهد ربّم چه وزنى بر شما

گر نباشد طاعت او یا دعا

یعنى ار او را بنپرستند باز

نیست قدرى هم چنان در امتیاز(۳۳)

کلمه یعبؤا از ماده عبا به معناى وزن و سنگینى می باشد، از اینرو ما یَعْبَؤُا به این معنا است که دیگر وزن و اعتنائى قائل نیست پس مفهوم آیه اینگونه مى‏شود که چیزی که به بندگان در پیشگاه خداوند، ارزش و قیمت و وزن مى‏دهد، ایمان و توجه به پروردگار و بندگى او است. و چیزی به بندگان ارزش نمی دهد مگر دعا و عبادت.(۳۴)

کلمه‏ى دُعاؤُکُمْ در آیه مورد نظر به دو نوع، معنا شده است:

    1. یک نوع، دعا کردن بندگان به درگاه خداوند، که همان ناله‏ها و تضرّع‏ها است که سبب عنایت خداوند به بندگانش است. چنان که در حدیث آمده است کسى که اهل دعا باشد، هلاک نمى‏شود. و حضرت باقر علیه السّلام می فرماید: «مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَیْرِنَا هَلَکَ وَ اسْتَهْلَک». ‏هرکه خدا را به وسیله ما بخواند رستگار است و هر که به غیر از ما بخواند هلاک مى‏شود و به هلاکت می کشاند.(۳۵)

و بعد خداوند از گروهی که میانه ایی با دعا ندارند شکایت مى‏کند و آنها کسانی هستند که حقّ را تکذیب کردند که کیفرشان را خواهند دید.

    1. نوع دیگر اینکه خداوند از مردم دعوت کرده است، و این یک سنّت الهى و اتمام حجّت برای آنان است و اگر این دعوت نباشد بندگان ارزشى ندارند و آنچه آنان را با ارزش مى‏کند، همان پذیرش دعوت خداوند مى‏باشد پس اگر کسی دعوت الهى را نپذیرد دیگر امید خیرى در او نیست و به کیفر عملش خواهد رسید.(۳۶)

در آیه ۶۰ سوره غافر خداوند خودش بندگان را بر امر خواندن از او فرا خوانده است کسی که صاحب عالَم و و مالک تمام موجودات روی زمین و آسمان است کسی که هیچ نیازی به درخواست و عبادت بندگان ندارد بندگان را برای خواندن و سوال از او دعوت کرده است آیا بندگان نشانه و یا تشویق و ترغیبی بزرگتر از این می خواهند! می فرماید: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ». پروردگارتان مى‏گوید: مرا بخوانید تا اجابتتان کنم.

گفت آن پروردگار ماسوا                                            مى‏بخوانید از عبودیت مرا

تا اجابت من کنم گر مقتضى است                        خارج از حکمت مر آن یعنى که نیست‏

با تو گویم نکته‏اى در این مقام                              خوان خدا را در حوائج و السلام‏

گر که او را خوانى از قلب و ضمیر                        رفت میل نفست از دل ناگزیر

خوان مرا گفت او نه میل نفس را                         مستجاب از نفس کى گردد دعا

یا شما خوانید بر یکتائیم                                          اجر تا یابید از داراییم(۳۷)

بار دیگر خداوند در سوره بقره آیه ۱۸۶ انسانها را بر امر دعا سوق می دهد که از همه مهمتر در برابر آن پاسخ می

 دهد و چه امری عظیم تر از این که خداوند با آن همه عظمتش به بندگانش جواب می دهد. از اینرو می فرماید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی‏ وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ». هر گاه بندگانم درباره من از تو سؤال کردند (بگو که) من نزدیکم و به نداى کسى که مرا بخواند، پاسخ مى‏دهم، پس اینان باید مرا بخوانند و به من ایمان بیاورند تا ارشاد گردند. در این آیه نکاتی وجود دارد که در پس آن نشانه هایی از تشویق و ترغیب در آن گنجانده شده است، که بهتر است به آن بپردازیم:

    1. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی» کنایه از این است که چقدر عالی است که بندگان من، از من سؤال کنند.
    2. خداوند متعال نفرموده است قُل فَإِنِّی قَرِیبٌ بلکه بدون کلمه قُل آمده است و حذف کلمه قُل به جهت تسریع در پاسخ بندگان است و مستقیما فرموده است «فَإِنِّی قَرِیبٌ».
    3. بر سر جواب، حرف فاء وارد شده است و این دلالت بر عدم فاصله می کند.
    4. خداوند متعال خودش مستقیما جواب داد و این به منزله شرف و منزلت دعا در نزد پروردگار سبحان است. که در این باره امام باقر علیه السّلام مى‏فرماید: لا تملّ من الدّعاء فانّه من اللَّه بمکان از دعا خسته مشو، چون نزد خدا ارزش دارد. برید بن معاویه از حضرت پرسید که آیا دعاى بیشتر بهتر است یا قرائت قرآن؟ فرمود: کثرة الدّعاء افضل دعاى بیشتر بهتر است، چون خداوند فرمود: اگر دعایتان نبود، پروردگار من به شما اهمیتى نمى‏داد.
    5. پروردگار متعال با جمله «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»، امر به دعا کردن بندگان نموده است.
    6. امام صادق علیه السّلام در تفسیر جمله «وَ لْیُؤْمِنُوا» بِی فرمود: و لیتحقّقوا انّى قادر على اعطائهم بندگان من بدانند که من قدرت بخشش درخواستهاى ایشان را دارم. این فرمان حق تعالی دارای دو فایده می باشد:

أ) اول اینکه به بندگان اعلام مى‏کند که او قادر است.

ب) و دوم آنکه خداوند بندگان را در رسیدن به حاجاتشان امیدوار مى‏کند، چرا که اگر انسان بداند اجابت کننده بر تسلیم کردن خواسته اش، قدرت دارد موجب میل و رغبت، در او مى‏شود اما اگر تصور کند که طرف معامله‏اش این قدرت را ندارد بر این عمل اقدام نخواهد کرد همانطور که مردم از معامله با افراد ورشکسته پرهیز مى‏کنند.

    1. خداوند متعال با جمله «یَرْشُدُونَ» به بندگان بشارت مى‏دهد که دعایتان اجابت شد.(۳۸)

چون تو را پرسند از من اى حبیب                  پس عبادم را قریبم هم مجیب‏

خواند آن خواننده چون در دعوتم                 پس اجابت میکنند از طاعتم‏

باید ایمان آورند ایشان بمن                           بر صلاح آیند شاید بى‏سخن(۳۹)

نتیجه گیری:

با در نظر گرفتن آیات و روایات و با توجه داشتن به منابع نفیس ائمه معصومین علیهم السلام دانسته می شود که انسان ها را نسبت به امر دعا کردن، ترغیب و تشویق کردند و به آن سوق داده اند و حجت را بر بندگان تمام کرده است تا اینکه این امر مهم، مورد بی توجهی و به دست فراموشی سپرده نشود چرا که با تکذیب کردن آن، فرد متکبر شده و مورد عذاب پروردگار قرار خواهد گرفت. چراکه از نظر روایات دعا اساس دین و موجب رستگاری و مهم تر از آن سبب رهایی از شیطان می شود. آنقدر به این امر سفارش شده است که حتی امام معصوم علیه السلام دعا کردن را بهتر و افضل از قرائت قرآن کریم بیان فرمودند.

 

 

به نام خدا

«تحقیق ضمیمه‌ای دعا»

آیات دربردارندۀ کلمۀ «ربنا» در قرآن کریم

سوره بقره آیات (۱۲۴) و (۱۲۷) و (۱۲۸) و (۱۲۹)

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾

(به خاطر بياوريد) هنگامي كه خداوند ابراهيم را با وسائل گوناگوني آزمود، و او بخوبي از عهده آزمايش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز اماماني قرار بده) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمي‏رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند.)

وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۲۷﴾

(و نيز بياد آوريد) هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل پايه‏ هاي خانه (كعبه) را بالا مي‏بردند (و مي‏گفتند) پروردگارا! از ما بپذير تو شنوا و دانائي.

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۸﴾

پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما امتي كه تسليم فرمانت باشد به وجود آور، و طرز پرستش خودت را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذير، كه تو تواب و رحيمي.

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۲۹﴾

پروردگارا! در ميان آنها پيامبري از خودشان مبعوث كن، تا آيات تو را بر آنها بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه كند، زيرا تو توانا و حكيمي (و بر اين كار قادري).

 

سوره بقره آیات (۲۰۱) تا (۲۰۳)

وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۲۰۱﴾

و بعضي مي‏گويند: پروردگارا! به ما در دنيا (نيكي) عطا كن! و در آخرت نيز (نيكي) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاهدار!

أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۲۰۲﴾

آنها از كار (و دعاي) خود، نصيب و بهره‏ اي دارند، و خداوند، سريع الحساب است.

وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۰۳﴾

و خدا را در روزهاي معيني ياد كنيد! (روزهاي ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ماه ذي الحجه). و هر كس شتاب كند، و (ذكر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهي بر او نيست، و هر كه تاءخير كند، (و سه روز انجام دهد نيز) گناهي بر او نيست، براي كسي كه تقوا پيشه كند. و از خدا بپرهيزيد و بدانيد شما به سوي او محشور خواهيد شد!

سوره بقره آیه (۲۵۰)

وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۵۰﴾

و هنگامى كه با جالوت و سپاهيانش روبرو شدند گفتند پروردگارا بر [دلهاى] ما شكيبايى فرو ريز و گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران پيروز فرماى.

سوره بقره آیه (۲۸۶)

لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾

خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى‏ اش تكليف نمى ‏كند. آنچه (از خوبى‏) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى‏) به دست آورده به زيان اوست‏. پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير، پروردگارا، هيچ بار گرانى بر (دوش‏) ما مگذار؛ همچنانكه بر (دوش‏) كسانى كه پيش از ما بودند نهادى‏. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن‏؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى‏؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن‏.

 

سوره آل عمران آیه (۸)

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾

او كسي است كه اين كتاب (آسماني) را بر تو نازل كرد، كه قسمتي از آن، آيات «محكم» (صريح و روشن) است، كه اساس اين كتاب مي‏باشد؛ (و هر گونه پيچيدگي در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، بر طرف مي‏گردد). و قسمتي از آن، «متشابه» است ( آياتي كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفي در آن مي‏رود؛ ولي با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مي‏گردد). اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه‏ انگيزي كنند (و مردم را گمراه سازند)، و تفسير (نادرستي) براي آن مي‏طلبند؛ در حالي كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمي‏دانند. (آنها كه به دنبال فهم و درك اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهي) مي‏گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم، همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمي‏شوند (و اين حقيقت را درك نمي‏كنند.)

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۸﴾

(راسخان در علم، مي‏گويند:) پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردي، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوي خود، رحمتي بر ما ببخش، زيرا تو بخشنده‏ اي!

سوره آل عمران آیه(۱۶)

قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۱۵﴾

بگو آيا شما را به بهتر از اينها خبر دهم براى كسانى كه تقوا پيشه كرده‏ اند نزد پروردگارشان باغهايى است كه از زير [درختان] آنها نهرها روان است در آن جاودانه بمانند و همسرانى پاكيزه و [نيز] خشنودى خدا [را دارند] و خداوند به [امور] بندگان [خود] بيناست .

الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾

همان كسانى كه مى‏ گويند پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار .

سوره آل عمران آیه (۱۴۷)

وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ ﴿۱۴۶﴾

و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او توده ‏هاى انبوه كارزار كردند و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد سستى نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم [دشمن] نگرديدند و خداوند شكيبايان را دوست دارد .

وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۱۴۷﴾

و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و زياده‏ روى ما در كارمان را بر ما ببخش و گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران يارى ده .

فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۴۸﴾

پس خداوند پاداش اين دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

 

سوره آل عمران آیات (۱۹۱) تا (۱۹۴)

الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۹۱﴾

همانها كه خدا را در حال ايستادن و نشستن و آنگاه كه بر پهلو خوابيده‏ اند، ياد مي‏كنند، و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مي‏انديشند، (و مي‏گويند) بار الها اين را بيهوده نيافريدهاي، منزهي تو، ما را از عذاب آتش نگاه دار.

رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۱۹۲﴾

پروردگارا، هر كه را تو (به خاطر اعمالش) به آتش افكني، او را خوار و رسوا ساخته‏ اي، و اين چنين افراد ستمگر هيچ ياوري نيست.

رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿۱۹۳﴾

پروردگارا، ما صداي منادي توحيد را شنيديم، كه دعوت مي‏كرد به پروردگار خود ايمان بياوريد و ما ايمان آورديم، (اكنون كه چنين است) پروردگارا، گناهان ما را ببخش، و ما را با نيكان (و در مسير آنها) بميران!

رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۱۹۴﴾

پروردگارا، آنچه را به وسيله پيامبران ما را وعده فرمودي، به ما مرحمت كن، و ما را در روز رستاخيز رسوا مگردان، زيرا تو هيچگاه از وعده خود تخلف نمي‏كني.

فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ﴿۱۹۵﴾

خداوند درخواست آنها (صاحبان خرد كه درخواستهاي آنها در آيات سابق گذشت) را پذيرفت (و فرمود) من عمل هيچ عمل كننده‏ اي از شما را، خواه زن باشد يا مرد ضايع نخواهم كرد، شما همگي همنوعيد و از جنس يكديگر، آنها كه در راه خدا هجرت كردند، و از خانه‏ هاي خود بيرون رانده شدند، و در راه من آزار ديدند، و جنگ كردند و كشته شدند سوگند ياد مي‏كنم، كه گناهان آنها را مي‏بخشم، و آنها را در بهشتهائي كه از زير درختان آن نهرها جاري است، وارد مي‏كنم، اين پاداشي است از طرف خداوند، و بهترين پاداشها نزد پروردگار است.

سوره مائده آیه (۱۱۴)

قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۱۱۴﴾

عيسي عرض كرد: خداوندا، پروردگارا! مائده‏ اي از آسمان بر ما بفرست تا عيدي. براي اول و آخر ما باشد و نشانه‏ اي از تو، و به ما روزي ده، تو بهترين روزي دهندگاني.

قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۱۱۵﴾

خداوند (دعاي او را مستجاب كرد و) گفت من آنرا بر شما نازل ميكنم ولي هر كس از شما بعد از آن كافر گردد (و راه انكار پويد) او را چنان مجازاتي ميكنم كه احدي از جهانيان را نكرده باشم!

سوره اعراف آیه (۱۲۶)

قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿۱۲۵﴾

ساحران گفتند (مهم نيست) ما به سوي پروردگارمان باز ميگرديم.

وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ ﴿۱۲۶﴾

تنها ايراد تو، به ما اين است كه ما به آيات پروردگار خويش – هنگامي كه براي ما آمد – ايمان آورده‏ ايم، بار الها! پيمانه صبر (و استقامت) را تا آخر بر ما بريز و ما را مسلمان بميران (و تا پايان عمر با اخلاص و ايمان بدار.)

سوره یونس آیات (۸۵) و (۸۶)

وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ ﴿۸۴﴾

و موسى گفت اى قوم من اگر به خدا ايمان آورده‏ ايد و اگر اهل تسليميد بر او توكل كنيد .

فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۸۵﴾

پس گفتند بر خدا توكل كرديم پروردگارا ما را براى قوم ستمگر [وسيله] آزمايش قرار مده .

وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾

و ما را به رحمت‏ خويش از گروه كافران نجات ده.

وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۸۸﴾

و موسى گفت پروردگارا تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنيا زيور و اموال داده‏ اى پروردگارا تا [خلق را] از راه تو گمراه كنند پروردگارا اموالشان را نابود كن و آنان را دل‏سخت گردان كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند.

 

سوره ابراهیم آیات (۳۷) تا (۴۱)

رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴿۳۷﴾

پروردگارا من بعضي از فرزندانم را در سرزمين بيآب و علفي در كنار خانه‏ اي كه حرم تو است ساكن ساختم تا نماز را بر پاي دارند، تو قلبهاي گروهي از مردم را متوجه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزي ده شايد آنان شكر تو را بجاي آورند.

رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ ﴿۳۸﴾

پروردگارا تو ميداني آنچه را ما پنهان و يا آشكار مي‏كنيم، و چيزي در زمين و آسمان بر خدا پنهان نيست.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۹﴾

حمد خداي را كه در سن پيري اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد مسلما خداي من دعا را مي‏شنود (و اجابت مي‏كند).

رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿۴۰﴾

پروردگارا مرا برپا كننده نماز قرار ده و از فرزندان من نيز چنين كن پروردگارا دعاي (ما را) بپذير.

رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ ﴿۴۱﴾

پروردگارا من و پدر و مادرم و همه مؤ منان را روزي كه حساب بر پا مي‏شود بيامرز.

سوره نسا آیه (۷۵)

وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا ﴿۷۵﴾

چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكاني كه (به دست ستمگران) تضعيف شده‏ اند پيكار نمي‏كنيد؟، همان افراد (ستمديده‏ اي) كه مي‏گويند خدايا ما را از اين شهر (مكه) كه اهلش ‍ ستمگرند بيرون ببر و براي ما از طرف خود سرپرست قرار بده. و از براي ما از طرف خود يار و ياوري تعيين فرما.

سوره کهف آیه (۱۰)

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾

آيا گمان کردي اصحاب کهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟!

إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴿۱۰﴾

زماني را به خاطر بياور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگار! ما را از سوي خودت رحمتي عطا کن، و راهِ نجاتي براي ما فراهم ساز!

سوره انبیا آیه (۱۱۲)

قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۱۲﴾

(و پيامبر) گفت: پروردگارا! به حق داوري فرما (و اين طغيانگران را كيفر ده) و از پروردگار رحمان در برابر نسبتهاي نارواي شما استمداد مي‏طلبم.

سوره فرقان آیه (۷۴)

وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ﴿۷۲﴾

آنها كساني هستند كه شهادت به باطل نمي‏دهند (و در مجالس ‍ باطل شركت نمي‏كنند) و هنگامي كه با لغو و بيهودگي برخورد كنند بزرگوارانه از آن مي‏گذرند.

وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ﴿۷۳﴾

آنها كساني هستند كه هر گاه آيات پروردگارشان به آنها گوشزد شود كر و كور روي آن نمي‏افتند!

وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾

آنها كساني هستند كه مي‏گويند پروردگارا از همسران و فرزندان ما، مايه روشني چشم ما قرار ده و ما را پيشواي پرهيزگاران بنما!

ادعیه پیامبران در قرآن کریم

 

دعای حضرت آدم(ع) و حوا

سوره اعراف آیه (۲۳)

قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾

گفتند: پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نكني از زيانكاران خواهيم بود.

دعای حضرت یوسف(ع)

سوره یوسف آیات (۳۳) و (۳۴)

قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۳۳﴾

(يوسف) گفت پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوي آن مي‏خوانند و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من بازنگرداني قلب من به آنها متمايل مي‏گردد و از جاهلان خواهم بود.

فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۳۴﴾

پروردگارش دعاي او را اجابت كرد و مكر آنها را از او بگردانيد چرا كه او شنوا و داناست.

دعای حضرت نوح (ع)

سوره انبیا آیه (۷۶)

وَ نُوحاً إذْ نادى‏ مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ أهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظيمِ(۷۶)

و نوح را [ياد كن‏] هنگامى كه پيش از اين [پيامبران ياد شده‏] ندا كرد:

[پروردگارا! مرا از اين قوم فاسد و تبهكار نجات بخش.] پس ندايش را اجابت كرديم، و او و خانواده‏اش را از آن اندوه بزرگ نجات داديم.

دعای حضرت ایوب(ع)

سوره انبیا آیات (۸۳) و (۸۴)

وَ أَيُّوبَ إذْنادى‏ رَبَّهُ أَنّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ وَ أنْتَ أرْحَمُ الرّاحِمينَ* فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدينَ(۸۳)

و ايوب را [ياد كن‏] هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه مرا آسيب و سختى رسيده و تو مهربان‏ترين مهربانانى.* پس ندايش را اجابت كرديم و آنچه از آسيب و سختى به او بود برطرف نموديم، و خانواده‏اش را [كه در حادثه‏ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او عطا كرديم كه رحمتى از سوى ما و مايه پند و تذكرى براى عبادت كنندگان بود.

از دعاى يونس كه در تاريكى‏هاى دريا در شكم ماهى گرفتار بود و راه حلّى جز دعا نداشت بدينگونه در قرآن مجيد ياد مى‏كند:وَذَا النُّونِ إذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَن لَن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى‏ فِى الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنِين(۸۴)

و صاحب ماهى [حضرت يونس‏] را [ياد كن‏] زمانى كه خشمناك [از ميان قومش‏] رفت و گمان كرد كه ما [زندگى را] بر او تنگ نخواهيم گرفت، پس در تاريكى‏ها [ى شب، زير آب، و دل ماهى‏] ندا داد كه معبودى جز تو نيست تو از هر عيب و نقصى منزّهى، همانا من از ستمكارانم.* پس ندايش را اجابت كرديم و از اندوه نجاتش داديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مى‏دهيم.

 

دعاى زكريا (ع)

زكريا به وقت پيرى از نداشتن فرزند در اندوه عجيبى به سر مى‏برد، حل اين مشكل رنج دهنده را جز از طريق دعا نديد، به پيشگاه حضرت حق روى آورد.

سوره انبیا آیات (۸۹) و (۹۰)

وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى‏ رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْداً وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ* فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى‏ وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَباً وَرَهَباً وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ.

و زكريا را [ياد كن‏] زمانى كه پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها [و بى‏فرزند] مگذار؛ و تو بهترين وارثانى.* پس [نداى‏] او را اجابت كرديم و يحيى را به او بخشيديم و نازايى همسرش را براى وى اصلاح نموديم، آنان همواره در كارهاى خير مى‏شتافتند، و ما را از روى اميد و بيم مى‏خواندند، و پيوسته در برابر ما فروتن بودند.

سوره آل عمران آیه (۳۸)

هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۸﴾

در آنجا بود كه زكريا، (با مشاهده آن همه شايستگي در مريم،) پروردگار خويش را خواند و عرض كرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزهاي (نيز) به من عطا فرما، كه تو دعا را ميشنوي!

سوره مریم آیه (۵۳)

وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا ﴿۵۳﴾

و ما از رحمت خود برادرش هارون را كه پيامبر بود به او بخشيديم.

دعای حضرت لوط (ع)

سوره عنکبوت آیه (۳۰)

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ ﴿۳۰﴾

(لوط) عرض كرد: پروردگارا مرا در برابر اين قوم مفسد ياري فرما.

سوره شعرا آیه (۱۶۹)

رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ ﴿۱۶۹﴾

پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام مي‏دهند رهائي بخش.

دعای حضرت سلیمان (ع)

سوره ص آیه (۳۵)

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۳۵﴾

گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حكومتي به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچكس نباشد، كه تو بسيار بخشنده‏ اي.

سوره نمل آیه (۱۹)

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۹﴾

(سليمان) از سخن او تبسمي كرد و خنديد و گفت: پروردگارا! شكر نعمتهائي را كه بر من و پدر و مادرم ارزاني داشته‏ اي به من الهام فرما و توفيق مرحمت كن تا عمل صالحي كه موجب رضاي تو گردد انجام دهم و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما.

دعای حضرت یونس (ع)

سوره انبیا آیه (۸۷)

وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾

و ذا النون (يونس) را (به ياد آور)، در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت، و چنين مي‏پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (اما موقعي كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتها (ي متراكم) فرياد زد خداوندا! جز تو معبودي نيست، منزهي تو، من از ستمكاران بودم.

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾

ما دعاي او را به اجابت رسانديم، و از آن اندوه نجاتش بخشيديم، و همينگونه مؤ منان را نجات مي‏دهيم.

دعای حضرت شعیب (ع)

سوره اعراف آیه (۸۹)

قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ﴿۸۹﴾

اگر ما به آئين شما بازگرديم، بعد از آنكه خدا ما را از آن نجات بخشيده، به خدا دروغ بسته ايم، و شايسته نيست كه ما به آن بازگرديم مگر اينكه خدائي كه پروردگار ماست بخواهد، علم پروردگار ما به همه چيز احاطه دارد، تنها بر خدا توكل كرده‏ ايم، پروردگارا ميان ما و قوم ما به حق داوري كن كه تو بهترين داوراني.

 

حدیث پیامبر(ص)

الدُّعاءُ جُنْدٌ مِنْ أَجْنادِ اللَّه مُجَنَّدٌ يَرُدُّ الْقَضاءَ بَعْدَ أنْ يُبْرَمَ.

دعا سپاهى از سپاهيان مجهّز حضرت حق است و به اندازه‏اى قدرت دارد كه قضاى محتوم را دفع مى ‏كند. «الجامع الصغير: ۱/ ۶۵۵، حديث ۴۲۶۳؛ كنز العمال: ۲/ ۶۳، حديث ۳۱۱۹.»

 

نیایش های امام حسین(ع)

پیمودن طریق حق

به نام خداوند بخشنده ی مهربان. به نام خدا آغاز می کنم و از خدا یاری می جویم.

حرکتم از خدا و به سوی خدا و در راه خدا و آیین رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

بر خدا توکل کردم که هیچ جنبش و توانی جز به وسیله ی خدای والامرتبه و بزرگوار نیست.

بارالها! من خود را به تو می سپارم و روی خود را به سوی تو می دارم و کارم را به تو وا می گذارم و رستگاری از بدی های دنیا و آخرت را تنها از تو خواستارم.

 

باران رحمت

پروردگارا! بارانی گسترده و فراگیر، نافع و بدون ضرر بر ما فرست که در شهر و بیابان فرو ریزد و به سبب آن روزی و شکرگذاری ما افزون شود.

خداوندا! باران خود را بر ما عطایی که بر اساس ایمان باشد، قرار ده. همانا بخشش تو بازداشته شده نیست.

بارالها! بر زمین ما باران فرست و آن چه مایه ی زینت آن می شود و [نیز] روییدنی ها در آن برویان.

 

عطابخش نیکی ها

ای خداوندی که عطابخش نیکی ها و فرو فرستنده ی برکت هایی، باران رحمتت را پیاپی برما فرست و آب بارانت را فراوان و شدید و پربار بر همه جا نازل فرما تا بندگان ضعیف از آن بهره مند شوند و زمین های مرده، زنده و سرسبز گردند. آمین ای پروردگار جهانیان.

 

گشاینده ی مشکلات

بارالها! حقا که تو مرا از هر کس دیگری بسنده ای و هیچ کس مرا از تو کافی نیست. پس مرا در آن چه از آن بیم و هراس دارم، از دیگری کفایت فرما و برایم گشایش و روزنه ای برای خروج از مشکلات قرار ده. حقا که تو می دانی و من نمی دانم، تو می توانی و من نمی توانم و تو بر هرچیز توانایی به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان!

 

برترین قدرت

پروردگارا! ای قدرت و توان من در هنگام شدت مشکلات!

ای فریادرسم در هنگام سختی ها! مرا به چشمانت که خواب در آن راه ندارد قسم، از شرّ دشمنان حفظ فرما و به پناهت که مورد تجاوز قرار نمی گیرد، پناهم ده.

ای خدا! به قدرتت بر من قسم، مرا مشمول رحمتت قرار ده. پس من هلاک نمی گردم. چون امید من تویی. خداوندا! تو برتر، ارزش مندتر و نیرومندتر از تمام چیزهایی هستی که از آن ها می هراسیدم. خداوندا! به کمک تو، آن ها را نابود می کنم و از شرّشان به تو پناه می برم که تو بر هر کاری، توانایی.

 

مقصد و مقصود

ای خدایی که در غم و اندوه، پناه گاه و در هر پیش آمد ناگوار، مایه ی امید منی! ای خدایی که در هر حادثه سلاح و تکیه گاه منی! آن گاه که غم های کمرشکن بر من فرو ریخته است و راه هرچاره در مقابل مسدود می گردد؛ غم هایی که دل ها در برابرش آب می شوند؛ غم های جان کاهی که با دیدن آن، دوستان از من دوری جسته و دشمنان زبان به شماتت می گشایند، در چنین لحظاتی تنها به پیشگاه تو شکایت آورده و از دیگران قطع امید کرده ام و تو بودی که به دادِ من رسیدی و این کوه های غم را از بین بردی و از این امواج اندوه، نجاتم دادی.

خدایا! تویی صاحب هر نعمت و تویی آخرین مقصد و مقصود من.

 

توفیق هدایت

بارالها! از تو توفیق هدایت یافته گان، اعمال تقوا پیشه گان، خلوص توبه کنندگان، عزم و اراده ی بردباران، پرهیز آنان که از تو می هراسند، جویندگی دانشوران، زینت پارسایان و بیم زاری کنندگان را می طلبم تا ای خدا از تو بیم برم، آن چنان که شایسته ی کرامتت گردم و از بیم تو، پاک و صمیمی به تو برگردم و توبه کنم و از محبت تو در خلوص توبه، برای تو زلال شوم و از حسن ظنی که به تو دارم، در همه ی کارهایم بر تو توکل کنم.

چه پاک و منزّهی ای آفریدگار نور! آری، پاک و منزه است خدای بزرگوار و او را می ستایم.

بزرگواری از بزرگوار

پروردگارا! مرا نعمت دادی، ولی شاکر نیافتی. به مصیبتم دچار ساختی، ولی صبورم ندیدی. پس با ناشکری من، نعمت هایت را نستاندی و با ناشکیبایی من بر شدّت آن نیافزودی.

پروردگارا! از بزرگوار جز بزرگواری نیاید.

 

دوستی با تو

ای آقا و مولایم! آیا بدنم را برای گرزهای آتشین خلق کرده ای؟!

آیا اندام درونیم را برای نوشیدن آب های گرم جهنم آفریدی؟!

خداوندا! اگر مرا به گناهانم باز خواست کنی، من تو را به کرم و بخششت می خوانم و اگر مرا با خطاکاران قرار دهی، آنان را از دوستی خویش با تو آگاه می کنم.

 

مهربان ترین

ای آقای من! طاعتم، تو را بهره ای نمی دهد و گناهم به تو زیانی نمی رساند؛ پس آن چه را به تو سود و بهره ای نمی رساند، به من عنایت کن و آن چه را به تو زیانی نمی رساند بر من ببخشای؛ زیرا تو مهربان ترین مهربانان هستی.

 

آگاه از دل ها

خدایا! به حق یاسین و قرآن حکیم و به حق طه و قرآن عظیم

ای خدایی که درخواست نیازمندان را به اندازه می بخشی و از آن چه در دل هاست، آگاهی!

ای خدایی که مشکلات گرفتاران را برطرف می سازی و اندوه دل اندوه ناکان را می زدایی!

ای رحم کننده ی پیرمردان و ای روزی دهنده ی کودکان!

ای خدایی که احتیاجی به توضیح دادن در خدمت تو نیست! بر پیامبر و خاندانش درود فرست و حاجت مرا برآور.

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن