فصل اول- خودآگاهی

تربیت

تربیت، یکی از مؤلفه های ضمیر ناخودآگاه

شخصیت هر انسان برآمدی است از مؤلفه‌ های مهم و شاخص که رفتارهای او را تعیین خواهد کرد. رفتارهایی که بارها و بارها در طول مدت زندگی شخص تکرار می شوند و در نهایت سرنوشت او را تعیین می کنند. تربیت، یکی از این مؤلفه های تأثیر گذار است. عاملی که به همراه چند شاخصۀ دیگر ضمیر ناخودآگاه انسان را تشکیل می دهند و به تصمیمات او جهت می دهند. 

تربیت

نقش خانواده در تربیت انسان

آیا شما پدر یا مادر هستید؟ تاکنون به نقش خود و خانوادۀ تحت مدیریت‌تان در تربیت فرزندان اندیشیده اید؟ مسلم بدانید یکی از مهمترین عوامل در پایه‌ریزی شخصیت فرزندانتان، نحوۀ برخورد و تعامل شما با اتفاقات و کنش های پیرامونتان است. کودک هر لحظه، حتی زمانی که سکوت اختیار کرده اید و به مطلب خاصی می اندیشید، شما را زیر نظر دارد. تا آنجا که حتی ارتعاشات ذهنی شما بر روی او تأثیر گذار است و موجب ضعف یا قوت خصوصیتی در درون او می گردد.

نیکوست تحلیل آیت الله رنجبر از این حقیقت را با تکیه بر ماجرای فیلم مختارنامه را مشاهده کنید تا میزان اهمیت رفتارهای خانواده بر شخصیت فرزندان را بهتر و بیشتر درک نمایید.

 توجه به كودك
گروهى از كودكان مشغول بازى بودند. ناگهان با ديدن پيامبر(ص )كه به مسجد مى رفت , دست از بـازى كـشـيـدنـد و بـه سـوى حـضـرت دويدند و اطرافش را گرفتند.آنها ديده بودند پيامبر اكـرم (ص ),حسن (ع ) و حسين (ع ) را به دوش خود مى گيرد و با آنها بازى مى كند.به اين اميد, هر يك دامن پيامبر را گرفته , مى گفتند: شتر من باش ! پـيامبر مى خواست هر چه زودتر خود را براى نماز جماعت به مسجد برساند, اما دوست نداشت دل پـاك كـودكـان را بـرنـجاند.
بلال درجستجوى پيامبر از مسجد بيرون آمد, وقتى جريان را فهميد خـواسـت بـچه ها را تنبيه كند تا پيامبر را رها كنند.آن حضرت وقتى متوجه منظوربلال شد, به او فرمود: تنگ شدن وقت نماز براى من ازاين كه بخواهم بچه ها را برنجانم بهتر است .پيامبر از بلال خواست برود و از منزل چيزى براى كودكان بياورد.بلال رفت و با هشت دانه گردو بـرگـشـت .پـيـامـبـر(ص ) گـردوهـا را بين بچه ها تقسيم كرد و آنها راضى و خوشحال به بازى خودشان مشغول شدند. بيان : توجه به نياز و خواسته هاى كودك از اصول اوليه تربيت است .آسان ترين و پسنديده ترين راه , راضـى كـردن كودكان و همان روش متواضعانه پيامبر است كه علاوه بر تامين نياز كودك , به آنها نوعى شخصيت نيز مى بخشد.

 مسؤوليت پدران
روزى عده اى از كودكان در كوچه مشغول بازى بودند.پيامبر(ص )در حين عبور, چشمش به آنها افتاد و خواست نقش بسيار بزرگ پدران و مسؤوليت سنگين آنها را در رشد كودك به همراهانشان گوشزدكند.فرمود:واى بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان .اطـرافـيـان پيامبر با شنيدن اين جمله به فكر فرو رفتند.لحظه اى فكركردند شايد منظور پيامبر, فرزندان مشركان است كه در تربيت فرزندانشان كوتاهى مى كنند.عرض كردند: يا رسول اللّه , آيا منظورتان مشركين است ؟ – نـه , بلكه پدران مسلمانى را مى گويم كه چيزى از فرايض دينى رابه فرزندان خود نمى آموزند و اگـر فـرزنـدانشان پاره اى از مسائل دينى رافراگيرند, پدران آنها,ايشان را از اداى اين وظيفه باز مى دارند.اطرافيان پيامبر با شنيدن اين سخن , تعجب كردند كه آيا چنين پدران بى مسؤوليتى نيز هستند.پـيامبر كه تعجب آنها را از چهره شان خوانده بود ادامه داد: تنهابه اين قانع هستند كه فرزندانشان از مال دنيا چيزى را به دست آورند…. آنگاه فرمود: من از اين قبيل پدران بيزار و آنان نيز از من بيزارند. بـيـان : در عـصـر حاضر, دليل دور بودن و ناآگاهى قشر عظيمى ازكودكان و نوجوانان از مسائل مذهبى , بى توجهى والدينشان به اين مساله مهم است.

 تربيت قبل از تولد
مـلامحمدتقى مجلسى از علماى بزرگ اسلام است .وى در تربيت فرزندش اهتمام فراوان داشت و نـسـبـت به حرام و حلال , دقت فراوان نشان مى داد تا مبادا گوشت و پوست فرزندش با مال حرام رشدكند.مـحمدباقر, فرزند ملامحمدتقى , كمى بازيگوش بود.شبى پدربراى نماز و عبادت به مسجد جامع اصـفـهـان رفـت .آن كـودك نـيـز همراه پدر بود.محمدباقر در حياط مسجد ماند و به بازيگوشى پرداخت .وى مشك پر از آبى را كه در گوشه حياطمسجد قرار داشت با سوزن سوراخ كرد و آب آن را بـه زمـين ريخت .با تمام شدن نماز, وقتى پدر از مسجدبيرون آمد, با ديدن اين صحنه , ناراحت شد.دست فرزند را گرفت وبه سوى منزل رهسپار شد.رو به همسرش كرد و گفت : مى دانيد كه مـن در تربيت فرزندم دقت بسيار داشته ام .
امروز عملى از او ديدم كه مرابه فكر واداشت .با اين كه در مورد غذايش دقت كرده ام كه از راه حلال به دست بيايد, نمى دانم به چه دليل دست به اين عمل زشت زده است .حال بگو چه كرده اى كه فرزندمان چنين كارى را مرتكب شده است .زن كمى فكر كرد و عاقبت گفت : راستش هنگامى كه محمدباقر رادر رحم داشتم , يك بار وقتى به خانه همسايه رفتم , درخت انارى كه درخانه شان بود, توجه مرا جلب كرد.
سوزنى را در يكى از انارها فروبردم و مقدارى از آب آن را چشيدم .ملامحمدتقى مجلسى با شنيدن سخن همسرش آهى كشيد و به رازمطلب پى برد. بـيان : اگر در روايات اسلامى تاكيد شده كه خوردن غذاى حرام ولواندك در نطفه تاثير سوء دارد به همين جهت است .لذا بزرگان علم تربيت گفته اند: تربيت قبل از تولد شروع مى شود.

سوره لقمان آیه ﴿۱۴﴾ : و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش در حالى كه وى او را اندرز مى‏داد گفت اى پسرك من به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است.

سوره اسراء آیه ﴿۲۴﴾: و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند .

سوره البقرة آیات ﴿۱۷۰﴾: و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد مى‏ گويند نه بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته‏ ايم پيروى مى ‏كنيم آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمیکرده و به راه صواب نمى ‏رفته‏ اند [باز هم در خور پيروى هستند}.

سوره القصص آیه ﴿۲۵﴾: ناگهان يكي از آن دو به سراغ او آمد در حالي كه با نهايت حيا گام برميداشت و گفت: پدرم از تو دعوت مي‏كند تا مزد سيراب كردن گوسفندان را براي ما به تو بپردازد هنگامي كه موسي نزد او (شعيب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد گفت نترس از قوم ظالم نجات يافتي!

حضرت محمد (ص): وای بر پدران و مادران آخرالزمان که علاقه زیاد انان به فرزند باعث خودخواهی در آنها می شود . واي بر فرزندان آخر الزمان از روش ناپسند پدرانشان، عرض شد يا رسول الله از پدران مشرك؟ فرمود: نه از پدران مسلمان كه به فرزندان خود هيچ يك از فرايض ديني را نمي‌آموزند و به ناچيزي از امور مادي دربارة آنان قانع هستند، من از اين مردم بري و بيزارم و آنان نيز از من بيزار. « مستدرک الوسائل جلد ۲ صفحه ۶۲۵ »

حضرت امام علی (ع) :  تعلیم در کودکی همانند نقشی است که روی سنگ کنده می شود! که سالیان دراز باقی و برقرار می ماند. . « بحار الانوار، جلد ۱، صفحه » و به فرزندش امام حسن (علیه السلام) که فرمود: قلب فرزند نورس مانند زمین خالی است خالی از بذر و گیاه ،هر تخمی که در آن افشانده شود همان رشد می کند. در ناز و نعمت زیستن و از سختی ها دوری گزیدن، موجب ضعف و ناتوانی می گردد و برعکس، زندگی کردن در شرایط دشوار و ناهموار، آدمی را نیرومند و چابک می سازد و جوهر هستی او را آب دیده و توانا می گرداند.« نهج البلاغه نامه ۴۵» به بچه هاي چهارپايان نظر كن كه چگونه بر خلاف بچه هاي انسان، به طور مستقل و بدون نياز به حمل و پرورش مادران، به دنبال آنان حركت ميكنند و اين استقلال از آن جهت به آنها داده شدهاست كه از آنچه مادران بچههاي انسان دارند، از قبيل مدارا و آگاهي به پرورش و توانايي بر آن، محروم هستند .« بحارالانوار، ج ،۳ص .»

امام سجاد (ع) :   «حق فرزند بر تو آن است که بدانی او از توست و نیک و بدی های او دراین دنیا به تو بستگی دارد. بدان که در سرپرستی او تو مسئولی و مورد مؤاخذه قرار می گیری و وظیفه داری فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی […] و به روش خود در تربیت فرزندت توجه کنی.»

آیت الله سبحانی :  شكي نيست كه اين عوامل (محيط، وراثت و فرهنگ) در ساختار شخصيت انسان تأثير دارد، ليكن اين تاثير به حدي نيست كه اختيار را از انسان بگيرد، زيرا اگر چنين باشد، تلاش مربيان و عملكرد مصلحان بيهوده خواهد بود.«الالهيات علي هدي الكتاب و السنة و العقل، ج۲ ص ۳۱۷»

جان دیویی :جان ديوئي بر آن است كه تربيت، مجموعه فرايندهايي است كه از راه آنها، گروه يا جامعه چه كوچک چه بزرگ تواناييها و خواسته هاي خود را منتقل ميكند تا بقا و رشد پيوسته‌ی خويش را تضمين نمايد. او نسبت به تربيت رويكردي جامعه شناختي دارد. از ديد وي، تربيت اجتماعي است و ميتوان آن را بازسازي پياپي تجربه، براي افزايش گستره و ژرفاي محتواي اجتماعي آن دانست.

ويليام جيمز : تربيت را صنعتي ظريف ميشمارد كه انسان را توانا ميكند تا با بهره گيري از انديشه ی خود اشيای خارجي را بنا بر خواسته و نياز و هدفهاي عملي خويش، فراچنگ آورد و در آنها به دلخواه تصرف كند .

هربارت : تربيت را مقولهاي ميداند كه در پي مراقبت از كودک و تعليم اوست، به گونهاي كه صاحب هنر، مهارت، فضيلت و تقوا شود تا با آموزشها به كمال، كه همانا اعتدال و هماهنگي جسم و جان است، دست يابد .

افلاطون : تربيت را عبارت از رساندن جسم و روح به بالاترين پايه ی كمال و جمال ميداند. تمام امور زندگی بشر به طور مستقیم یا غیر مستیم با امر تربیت ارتباط دارد. زیرا انسان موجودی صاحب اختیار و آزاد است و این اراده و اختیار تحت تأثیر حالات درونی و گرایش های روحی اوست. اگر امیال و کشش های درونی بر اثر تربیت صحیح به مسیر درست و اصولی خود هدایت شود، می توان امید داشت که انسان در صحنه های گوناگون مطابق حق و به روش صحیح عمل کند و اگر اراده او تنها تحت تأثیر امیال و خواهش های نفسانی باشد و هیچ عامل تربیتی آن را کنترل و هدایت نکند، مسلما عملکرد انسان خالی از خطا و اشتباه نخواهد بود. بنابراین، تربیت درست، نقش بسیار سازنده و مفید در زندگی افراد دارد. از این روست که افلاطون می گوید: بر اثر تربیت، جسم و روح انسان، به بلندترین پایه جمال و کمال می رسد، بنابراین عالی تر و مقدس تر از تربیت، فنی نیست.

امام محمد غزالي : فن تربيت، كنش و گاه كنش و واكنشي است .مهرآميز، بخردانه، با روندي آهسته و پيوسته و بالنده و با ديرندي دست كم از گهواره تا گور، كه در آن، كسي كه فرهيخته است (مربي) رسالت دارد براي فرهيزش و نيكبختي و روي هم رفته،سود معنوي و مادي كسي ديگر (متربي،) در پي برانگيختن و پروراندن هماهنگ و هم هسويه ی همه ی نهادههاي خداآفريد او برآيد. اين فرايند مقدس، حق و نياز فطري و طبيعي همگان است و اعمال درست آن همراهي با آفرينش آدمي است و در نهايت به سود جمع نيز ميباشد. پیری باید که او را ارشاد و تربیت کند و اخلاق بد از وی ستاند و به در اندازد و اخلاق نیکو به جای آن ‏نهد و معنای تربیت این است. « غزالی، مکاتیب فارسی، ص۸۷ »

مقام معظم رهبری : در تبيين تربيت چنين بيان داشته است: «تربيت به معناي رشد و نمو حركت هر شیء به سمت هدف و غايتي است كه آن شیء كمال خود را بازمي يابد.

امام خمینی (ره): دامن مادر دامنی است که انسان از آن باید درست شود. یعنی اول مرتبه تربیت بچه است در دامن مادر؛ برای این که علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علائقش هست و هیچ علاقه ای بالاتر از علاقه مادری و فرزندی نیست. بچه ها از مادر بهتر چیز اخذ می کنند. آن قدر که تحت تأثیر مادر هستند، تحت تأثیر معلم نیستند، تحت تأثیر استاد نیستند. از این جهت بچه هایتان را در دامنتان تربیت اسلامی [و] تربیت انسانی بکنید تا وقتی تحویل می دهید شما این بچه را به دبستان، یک بچه صحیح تحویل بدهید». در جای دیگر می فرمایند: «مادرها مبدأ خیرات هستند و اگر خدای نخواسته، مادرانی باشند که بچه ها را بد تربیت کنند مبدأ شرّند. یک مادر ممکن است یک بچه را خوب تربیت کند و آن بچه یک امت را نجات بدهد و ممکن است بد تربیت کند و آن بچه موجب هلاکت یک امت بشود.

اگر چنانچه در آموزش و پرورش، یک بچه ای فاسد از کار درآمد، یک بچه ای با اخلاق شیطانی تربیت شد، این بچه امکان دارد که یک کشور را تباه کند، یک انسان های زیادی را تباه کند و تمام شما که مشغول این شغل عظیم هستید، در تمام آنها، هم در خوبی هایشان و هم در بدی هایشان شریک هستید.گاهی شریک جرمید و گاهی شریک نورانیتی که شما ایجاد کردید .

ابن سینا: از ویژگی های مهم آرای تربیت ابن سینا، اعتقاد به تعلیم و تربیت متناسب با رشد کودک است. مراحلی که از سخنان وی استفاده می شود شش مرحله است. ایشان در مرحله اول چنین می گوید: «اولین حق کودک بر پدر و مادر انتخاب نام نیکو است. سپس دایه ای انتخاب کند که نادان یا بیمار نباشد؛ چون شیر در تربیت و رشد کودک تأثیر دارد». مرحله دوم، پس از باز گرفتن کودک از شیر مادر آغاز می شود و ناظر به بازی و تربیت اخلاقی کودک است. شیخ الرئیس معتقد است که تربیت جسمی و روانی کودک باید هماهنگ باشد و بازی و آموزش های اخلاقی این مسئله را تضمین می کند. وی در این باره می گوید: «وقتی کودک از خواب بیدار شد، بهتر آن است که استحمام شود. سپس به مدت یک ساعت با اسباب بازی هایش یا به منظور بازی کردن تنها گذاشته شود، پس از آن کمی غذا بخورد و از آن به بعد بیش از پیش به بازی بپردازد…». در مرحله سوم که از حدود شش سالگی آغاز می شود، وی آموزش کودک را مطرح می کند و معتقد است که: «.. چون وقتی چندان بگذرد و کودک به شش سالگی رسید، باید او را به شخص معلم و ادب آموز سپرد و به تدریج به کسب تحصیل وا داشت.لکن نباید او را وادار کرد که یک دفعه کتاب را بگیرد و از خود دور نسازد». ابن سینا معتقد است که در امر آموزش ابتدا باید کودک را با تعلیم قرآن آشنا کرد تا سعادت معنوی و حسن عاقبت نصیب وی شود. مرحله چهارم، آشنایی با امور صناعی و حرفه ای، و مرحله پنجم و ششم به ترتیب، پرداختن به کار و اشتغال و تشکیل زندگی مستقل است.


راغب اصفهانی
« تربیت، دگرگون کردن گام به گام و پیوسته هر چیز است، تا آن‌گاه که به انجامی که آن را ‏سزد برسد.» ‏‏(راغب اصفهانی، /۱۸۴ )

دكتر آلكسيس كارل: آدمى از حدود بدن خود تجاوز مى كند و مرز زمانى او نيز مانند مرز مكانيش نامشخص و نامحدود است و بى آنكه موجود باشد، به گذشته و آينده بستگى دارد، مى دانيم كه شخصيت ما از لحظه بارورى تخمك به وسيله سلول نر در زهدان مادر تكون مى يابد، ولى عناصر سازنده اين سلولها در بافتهاى پدر و پدر بزرگ و نياكان دور دست ما وجود داشته اند، مواد سلولهاى پدر و مادر در ساختمان ما سهيمند و ما را بدون انقطاع از راه جسمى با گذشته مربوط مى كنند، چون قطعات بيشمارى از عوامل ارثى نياكان راباخودداريم،صفات مانيزازصفات ايشان مشتق شده است.«انسان موجود ناشناخته،الكسيس كارل،ترجمه ذبيح الله منصورى،ص ۲۵۳»

داستانى را ملك الشعراى بهار در اين زمينه به نظم در آورده كه براى همه ، خاصه مادران پندپذير، بسيار آموزنده و عبرت انگيز است ، وى مى گويد:

والدين اربه روى فرزندان نگشايند از فضائل در
ضرر اين جنايت آخر كار باز گردد به مادر و به پدر

ملك الشعراء در اين داستان ، پسرى را كه از سوء تربيت مادر، راه دزدى سرقت را آموخته بود و كارش به جايى رسيده كه سرانجام به اعدام و به دار آويختن محكوم شده بود چنين بيان مى كند:

پسرش دست بازيده هيبت مرگ بر دلش خنجر
خواننده قاضى زنامه عملش دزدى اسب و شتر و استر
چوبه دار گفت كيفر اوست بهر آسايش گروه بشر

در پاى دار جوان ، مادرش بر سر و سينه زنان به ميدان تاخت و پسرش را دست بسته و آماده اعدام ديد، گريبان چاك زد و فرياد برآورد، واى ، جوانم !!
جوان گفت : مادر زبانت را در دهانم بگذار تا بمكم و آرام گيرم .

مادر پير چانه پيش آورد به دهانش زبان نمود اندر
پور بدبخت نيشها بفشرد بر زبان عجو ز خاك بر سر
زير دندان زبان مادر كند ريخت خون از دهان هر دو نفر
مادر از هوش رفت و فرزندش گفت با مردم اى مهين معشر

جوان در خطاب به مردم گفت : به دشنام من لب مگشاييد كه شرح حالم را با مادرم بگويم : پدر من نوكر خانه اى بود با همه مهربانى خانواده اش را تاءمين مى كرد، دو ساله بودم كه پدرم مرد، مادرم با دو طفل صغير ماند، در دو سالگى اندك اندك تا دم دكان محله رفتم ، تخم مرغى از دكان دزديدم ، مادر چون ديد بر رخم خنده زد:

مادرم ديد و بر رخم خنديد نه به من زد طپانچه و نه تشر
نه به من گفت اين عمل دزديست شاخ دزدى فضاحت آرد بر
خنده مادر و خوشى او پسرش را ز راه برد بدر
تا به اينجا كشيد بيضه دزد كه شتر دزد گشت و غارتگر
لاجرم من زبان مادر را قطع كردم چون اره شاخه تر
زانكه هست اين زبان بى معنى قاتل من به معنى ديگر
اگر او عيب كار دزدى را به من آموخته بود گاه صغر
كى به اين كار مى نهادم پاى

كى به اين دار مى كشيدم سر؟!

سوء تربيت مادر در دوران كودكى و اهميت ندادن به دزدى و سرقت هاى كوچك و بزرگ ، پسر را به آنجا كشاند كه شتر دزد شد و سرش به پاى دار رفت و آن بدنامى و غائله فراموش نشدنى را براى خود و خانواده اش به وجود آورد.

حضرت سعدی شیرازی : 

خر به سعی، آدمی نخواهد شد               گرچه در پای منبری باشد

و آدمی را که تربیت نکنند                    تا به صد سالگی خری باشد  

حضرت سعدی شیرازی :

چو خواهی که نامت بماند به جای               پسر را خردمند آموز و رای

به خردی درش زجر و تعلیم کن              به نیک و بدش وعده و بیم کن

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن