تکرار کلمه تفکر و مشتقات آن در قرآن: ۱۷ بار
خداوند متعال به انسان حواس ظاهری را عطا فرمود که کلید عالم محسوسات هستند و عقل را که کلید جهان ماوراء حس و طبیعت است را به عنوان مأموری برای نقادی، نتیجه گیری، جمع بندی و تعمیم و تجزیه و تحلیل در فرآورده های آن حواس به انسان بخشید و از او خواست تا از این مأمور استفاده کافی را در پیمودن راه هدایت ببرد. بنابراین اگر میخواهیم قدم در راه هدایت گذاشته و پیامدهای قرآن در زندگی ما جاری باشد باید همچون خردمندان از قوۀ عقل خود استفاده کرده و با تفکر و تذکر و تدبر به این مهم دست پیدا کنیم که لازمة آن بررسی جایگاه تفکر و اندیشه در قرآن کریم است.
کلید واژهها: تعقل، اولواالباب، تذکر، تدبر، تفکر.
آیات قرآن کریم در باب تفکر
سوره بقره آیات ﴿۲۱۹﴾ و ﴿۲۶۶﴾
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿ ٢١٩﴾
در باره شراب و قمار از تو سؤال میکنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو میپرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نیازمندی خود.» اینچنین خداوند آیات را برای شما روشن میسازد، شاید اندیشه کنید! (رجوع به پیامبر جهت احکام)
أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿٢٦٦﴾
آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و برای او در آن (باغ)، از هر گونه میوهای وجود داشته باشد، در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد؛ (در این هنگام،) گردبادی (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانی) است، به آن برخورد کند و شعلهور گردد و بسوزد؟! (همینطور است حال کسانی که انفاقهای خود را، با ریا و منت و آزار، باطل میکنند.) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید!) (استفاده از تشبیه و تمثیل در آثار عملکرد انسان)
سوره الواقعة آیه ﴿۶۲﴾
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ.﴿۶۲﴾
شما عالم نخستين را دانستيد؛ چگونه متذکر نميشويد (که جهاني بعد از آن است)؟!
سوره آل عمران آیه (۱۹۰) و ﴿۱۹۱﴾
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۱۹۰﴾
مسلما در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و رفت شب و روز، نشانه هاي (روشني) براي صاحبان خرد و عقل است.
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّـهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴿١٩١﴾
(اولی الالباب) همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند؛ (و میگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! (خلقت آسمان و زمین)
پیامبر (ص) فرمودند: وای بر کسی که این آیات تفکر در آسمان و زمین را بین دو فک خود بجود و بگرداند و تامل در معانی و محتویاتش نکند. نورملکوت قرآن ج ۳ص ۳۱۸
قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّـهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ ﴿٥٠﴾
بگو: «من نمیگویم خزاین خدا نزد من است؛ و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم! و به شما نمیگویم من فرشتهام؛ تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میکنم.» بگو: «آیا نابینا و بینا مساویند؟! پس چرا نمیاندیشید؟!» (نبوت و مقایسه انسان ها)
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿ ١٧٦﴾
و اگر میخواستیم، (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانشها) بالا میبردیم؛ (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها کردیم) و او به پستی گرایید، و از هوای نفس پیروی کرد! مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون میآورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را میکند؛ (گویی چنان تشنه دنیاپرستی است که هرگز سیراب نمیشود! (این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند؛ این داستانها را (برای آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند.
أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿ ١٨٤﴾
آیا فکر نکردند که همنشین آنها [= پیامبر] هیچگونه (اثری از) جنون ندارد؟! (پس چگونه چنین نسبت ناروایی به او میدهند؟!) او فقط بیم دهنده آشکاری است (که مردم را متوجه وظایفشان میسازد.) (نبوت)
سوره یونس آیه ﴿۲۴﴾
إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾
زندگي دنيا همانند آبي است كه از آسمان نازل كرده ايم كه بر اثر آن گياهان گوناگون كه مردم و چهار پايان از آن ميخورند، ميرويد، تا زماني كه روي زمين زيبائي خود را (از آن) گرفته و تزيين ميگردد و اهل آن مطمئن ميشوند كه ميتوانند از آن بهره مند گردند (ناگهان) فرمان ما شب هنگام يا در روز براي نابودي آن) فرا ميرسد (سرما يا صاعقه اي را بر آن مسلط ميسازيم) و آنچنان آنرا درو ميكنيم كه (گوئي) هرگز نبوده است اينچنين آيات خود را براي گروهي كه تفكر ميكنند شرح ميدهيم.
سوره رعد آیه ﴿۳﴾
وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٣﴾
و او کسی است که زمین را گسترد؛ و در آن کوهها و نهرهایی قرار داد؛ و در آن از تمام میوهها دو جفت آفرید؛ (پرده سیاه) شب را بر روز میپوشاند؛ در اینها آیاتی است برای گروهی که تفکر میکنند! (خلقت آسمانها و زمین و یادآوری نعمت ها)
سوره نحل آیات ﴿۱۱﴾ و ﴿۴۴﴾ و ﴿۶۹﴾
يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿١١﴾
خداوند با آن (آب باران)، برای شما زراعت و زیتون و نخل و انگور، و از همه میوهها میرویاند؛ مسلماً در این، نشانه روشنی برای اندیشمندان است. (یادآوری نعمت ها)
بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴿٤٤﴾
(از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند!) و ما این ذکر [= قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی؛ و شاید اندیشه کنند! (هدایت و نبوت)
ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٦٩﴾
سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، براحتی بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگهای مختلف خارج میشود که در آن، شفا برای مردم است؛ به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیّتی که میاندیشند. (یادآوری نعمت ها)
أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللَّـهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ ﴿٨﴾
آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز بحق و برای زمان معیّنی نیافریده است؟! ولی بسیاری از مردم (رستاخیز و) لقای پروردگارشان را منکرند! (معاد)
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٢١﴾
و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند! (یادآوری نعمت ها)
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّـهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿٤٦﴾
بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما [= محمّد] هیچ گونه جنونی ندارد؛ او فقط بیمدهنده شما در برابر عذاب شدید (الهی) است»! (نبوت)
اللَّـهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴿٤٢﴾
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند، و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام خواب میگیرد؛ سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه میدارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) بازمیگرداند تا سرآمدی معیّن؛ در این امر نشانههای روشنی است برای کسانی که اندیشه میکنند! (معاد)
وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿١٣﴾
او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش مسخّر شما ساخته؛ در این نشانههایی (مهمّی) است برای کسانی که اندیشه میکنند! (خلیفه الهی، یادآوری نعمت ها)
لَوْ أَنزَلْنَا هَـٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٢١﴾
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، میدیدی که در برابر آن خاشع میشود و از خوف خدا میشکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم میزنیم، شاید در آن بیندیشید! (هدایت)
سایر آیات درباره اندیشیدن
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿۵۷﴾
در این (سرگذشت عبرتانگیز)، نشانههایی است برای هوشیاران!
أَوْ زِدْ عَلَيهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا﴿۴﴾
یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان؛
“در این واسطه از امام صادق درباره این آیه سوال می شود حضرت می فرمایند : امیرالمومنین فرموده : معنی آن را خوب و واضح و روشن بخوان و مانند شعرکه به سرعت می خوانند مخوان که در هم پیچیده شود و معنایش معلوم نشود و نیز مانند دانه های شن ریزه و رمل آن را منتشر و متفرق نکن که جمع کردنش مشکل باشد و بدین جهت نیز معنایش مفهوم نشود ولیکن طوری بخوان که با آن دل های سخت خودتان به فزع و دهشت افکنید و به وحشت اندازید و وقتی قرآن می خوانید قصد و نیت شما آن نباشد که به آخر سوره برسید. “
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿۵﴾
انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است!
وَمِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِلْعَالِمِينَ ﴿۲۲﴾
و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين، و تفاوت زبانها و رنگهاي شماست؛ در اين نشانههايي است براي عالمان!
سوره اعراف آیه ﴿۱۷۹﴾
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْينٌ لَا يبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿۱۷۹﴾
به يقين، گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم؛ آنها دلها [= عقلها ]يي دارند که با آن (انديشه نميکنند، و) نميفهمند؛ و چشماني که با آن نميبينند؛ و گوشهايي که با آن نميشنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلکه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدايت، باز هم گمراهند)!
احادیث
امام حسن مجتبی (ع)
عَلَیکم بِالفِکرِ، فَإنَّهُ حَیاةُ قَلبِ البَصیرِ ومَفاتیحُ أبوابِ الحِکمَةِ.
بر شما باد به تفکّر، که تفکّر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید درِ حکمت است.«إعلام الدین، ص. ۲۹۷.»
امام حسن عسگری (ع)
لیست العبادة کثرة الصیام و الصلوة و انما العبادة کثرة التفکر فی امر الله.
عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است. «تحفالعقول، ص ۴۴۲»
تفکردرمعاد
سوره بقره آیه ﴿۴۴﴾
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۴۴﴾
آيا مردم را به نيكي (و ايمان به پيامبري كه صفات او آشكارا در تورات آمده) دعوت ميكنيد، اما خودتان را فراموش مينمائيد با اينكه شما خودتان كتاب (آسماني) را ميخوانيد، آيا هيچ فكر نميكنيد؟
سوره کهف آیه ﴿۳۷﴾
قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا ﴿۳۷﴾
دوست (با ايمان)ش در حالي كه با او به گفتگو پرداخته بود گفت: آيا به خدائي كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريد، و بعد از آن تو را مرد كاملي قرار داد كافر شدي؟!
سوره حج آیه ﴿۵﴾
لَك يا أَيهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَينَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيلَا يعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ.﴿۵﴾
اي مردم! اگر در رستاخيز شک داريد، (به اين نکته توجه کنيد که:) ما شما را از خاک آفريديم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چيزي شبيه گوشت جويده شده]، که بعضي داراي شکل و خلقت است و بعضي بدون شکل؛ تا براي شما روشن سازيم (که بر هر چيز قادريم)! و جنينهايي را که بخواهيم تا مدت معيني در رحم (مادران) قرارميدهيم؛ (و آنچه را بخواهيم ساقظ ميکنيم؛)بعد شما را بصورت طفل بيرون ميآوريم؛ سپس هدف اين است که به حد رشد و بلوغ خويش برسيد. در اين ميان بعضي از شما ميميرند؛ و بعضي آن قدر عمر ميکنند که به بدترين مرحله زندگي (و پيري) ميرسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهي، چيزي نميدانند! (از سوي ديگر،) زمين را (در فصل زمستان) خشک و مرده ميبيني، اما هنگامي که آب باران بر آن فرو ميفرستيم، به حرکت درميآيد و ميرويد؛ و از هر نوع گياهان زيبا ميروياند!ِ
سوره اعراف آیه ﴿۵۷﴾
وَهُوَ الَّذِي يرْسِلُ الرِّياحَ بُشْرًا بَينَ يدَي رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۵۷﴾
او کسي است که بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش ميفرستد؛ تا ابرهاي سنگينبار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آنها را به سوي زمينهاي مرده ميفرستيم؛ و به وسيله آنها، آب (حياتبخش) را نازل ميکنيم؛ و با آن، از هرگونه ميوهاي (از خاک تيره) بيرون ميآوريم؛ اين گونه (که زمينهاي مرده را زنده کرديم،) مردگان را (نيز در قيامت) زنده ميکنيم، شايد متذکر شوید.
سوره روم آیه ﴿۵۰﴾
فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيفَ يحْيي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ.﴿۵۰﴾
به آثار رحمت الهي بنگر که چگونه زمين را بعد از مردنش زنده ميکند؛ چنين کسي (که زمين مرده را زنده کرد) زندهکننده و او بر همه چیز تواناست.
سوره فاطر آیه ﴿۹﴾
وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَيتٍ فَأَحْيينَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ.﴿۹﴾
خداوند کسي است که بادها را فرستاد تا ابرهايي را به حرکت درآورند؛ سپس ما اين ابرها را به سوي زمين مردهاي رانديم و به وسيله آن، زمين را پس از مردنش زنده ميکنيم؛ رستاخيز نيز همين گونه است!ردگان (در قيامت) است؛ و او بر همه چيز تواناست!وجه به اين مثال) متذکر شويد!
سوره بقره آیه ﴿۲۶۰﴾
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيفَ تُحْيي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يأْتِينَكَ سَعْيا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.﴿۲۶۰﴾
و (به خاطر بياور) هنگامي را که ابراهيم گفت: «خدايا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده ميکني؟» فرمود: «مگر ايمان نياوردهاي؟!» عرض کرد: «آري، ولي ميخواهم قلبم آرامش يابد.» فرمود: «در اين صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بياميز)! سپس بر هر کوهي، قسمتي از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوي تو ميآيند! و بدان خداوند قادر و حکيم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانايي بر جمع آنها دارد)».
سوره کهف آیه﴿۹﴾ الی ﴿۲۵﴾
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتِنَا عَجَبًا﴿۹﴾
آيا گمان کردي اصحاب کهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟!
إِذْ أَوَى الْفِتْيةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا.﴿۱۰﴾
زماني را به خاطر بياور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوي خودت رحمتي عطا کن، و راه نجاتي براي ما فراهم ساز!»
فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا﴿۱۱﴾
ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زديم، و سالها در خواب فرو رفتند.
ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَي الْحِزْبَينِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا ﴿۱۲﴾
سپس آنان را برانگيختيم تا بدانيم (و اين امر آشکار گردد که) کدام يک از آن دو گروه، مدت خواب خود را بهتر حساب کردهاند.
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿۱۳﴾
ما داستان آنان را بحق براي تو بازگو ميکنيم؛ آنها جواناني بودند که به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم.
وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿۱۴﴾
و دلهايشان را محکم ساختيم در آن موقع که قيام کردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمين است؛ هرگز غير او معبودي را نميخوانيم؛ که اگر چنين کنيم، سخني بگزاف گفتهايم.
هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يأْتُونَ عَلَيهِمْ بِسُلْطَانٍ بَينٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ﴿۱۵﴾
اين قوم ما هستند که معبودهايي جز خدا انتخاب کردهاند؛ چرا دليل آشکاري (بر اين کار) نميآورند؟! و چه کسي ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ ببندد؟!»
وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ ينْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيهَيئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿۱۶﴾
و (به آنها گفتيم:) هنگامي که از آنان و آنچه جز خدا ميپرستند کنارهگيري کرديد، به غار پناه بريد؛ که پروردگارتان (سايه) رحمتش را بر شما ميگستراند؛ و در اين امر، آرامشي براي شما فراهم ميسازد!
وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ مَنْ يهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيا مُرْشِدًا ﴿۱۷﴾
و (اگر در آنجا بودي) خورشيد را ميديدي که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمايل ميگردد؛ و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در محل وسيعي از آن (غار) قرار داشتند؛ اين از آيات خداست! هر کس را خدا هدايت کند، هدايت يافته واقعي اوست؛ و هر کس را گمراه نمايد، هرگز ولي و راهنمايي براي او نخواهي يافت!
وَتَحْسَبُهُمْ أَيقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيهِمْ لَوَلَّيتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿۱۸﴾
و (اگر به آنها نگاه ميکردي) ميپنداشتي بيدارند؛ در حالي که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ ميگردانديم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهاي خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهباني ميکرد). اگر نگاهشان ميکردي، از آنان ميگريختي؛ و سر تا پاي تو از ترس و وحشت پر ميشد!
وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيتَسَاءَلُوا بَينَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يوْمًا أَوْ بَعْضَ يوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْينْظُرْ أَيهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيتَلَطَّفْ وَلَا يشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿۱۹﴾
اينگونه آنها را (از خواب) برانگيختيم تا از يکديگر سؤال کنند؛ يکي از آنها گفت: «چه مدت خوابيديد؟!» گفتند: «يک روز، يا بخشي از يک روز!» (و چون نتوانستند مدت خوابشان را دقيقا بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است! اکنون يک نفر از خودتان را با اين سکهاي که داريد به شهر بفرستيد، تا بنگرد کدام يک از آنها غذاي پاکيزهتري دارند، و مقداري از آن براي روزي شما بياورد. اما بايد دقت کند، و هيچ کس را از وضع شما آگاه نسازد…
إِنَّهُمْ إِنْ يظْهَرُوا عَلَيكُمْ يرْجُمُوكُمْ أَوْ يعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿۲۰﴾
چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان ميکنند؛ يا شما را به آيين خويش بازميگردانند؛ و در آن صورت، هرگز روي رستگاري را نخواهيد ديد!»
وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيهِمْ لِيعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيبَ فِيهَا إِذْ يتَنَازَعُونَ بَينَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيهِمْ بُنْيانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيهِمْ مَسْجِدًا ﴿۲۱﴾
و اينچنين مردم را متوجه حال آنها کرديم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخيز) حق است؛ و در پايان جهان و قيام قيامت شکي نيست! در آن هنگام که ميان خود درباره کار خويش نزاع داشتند، گروهي ميگفتند: «بنايي بر آنان بسازيد (تا براي هميشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگوييد که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولي آنها که از رازشان آگاهي يافتند (و آن را دليلي بر رستاخيز ديدند) گفتند: «ما مسجدي در کنار (مدفن) آنها ميسازيم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)»
سَيقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيبِ وَيقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾
گروهي خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمين آنها سگشان بود!» و گروهي ميگويند: «پنچ نفر بودند، که ششمين آنها سگشان بود.» -همه اينها سخناني بيدليل است- و گروهي ميگويند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمين آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمي، تعداد آنها را نميدانند. پس درباره آنان جز با دليل سخن مگو؛ و از هيچ کس درباره آنها سؤال مکن!
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا ﴿۲۳﴾
و هرگز در مورد کاري نگو: «من فردا آن را انجام ميدهم»…
إِلَّا أَنْ يشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يهْدِينِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا ﴿۲۴﴾
مگر اينکه خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردي، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بياور؛ و بگو: «اميدوارم که پروردگارم مرا به راهي روشنتر از اين هدايت کند!»
وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا ﴿۲۵﴾
آنها در غارشان سيصد سال درنگ کردند، و نه سال (نيز) بر آن افزودند.
سوره بقره آیه ﴿۲۵۹﴾
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيةٍ وَهِي خَاوِيةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يحْيي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يوْمًا أَوْ بَعْضَ يوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَينَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ.﴿۲۵۹﴾
يا همانند کسي که از کنار يک آبادي (ويران شده) عبور کرد، در حالي که ديوارهاي آن، به روي سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاي اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده ميکند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يکصد سال ميراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چهقدر درنگ کردي؟» گفت: «يک روز؛ يا بخشي از يک روز.» فرمود: «نه، بلکه يکصد سال درنگ کردي! نگاه کن به غذا و نوشيدني خود (که همراه داشتي، با گذشت سالها) هيچگونه تغيير نيافته است! (خدايي که يک چنين مواد فاسدشدني را در طول اين مدت، حفظ کرده، بر همه چيز قادر است!) ولي به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشي شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر توست، و هم) براي اينکه تو را نشانهاي براي مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اکنون) به استخوانها(ي مرکب سواري خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند ميدهيم، و گوشت بر آن ميپوشانيم!» هنگامي که (اين حقايق) بر او آشکار شد، گفت: «ميدانم خدا بر هر کاري توانا است».
تفکر در صفات خداوند(علم)
سوره التوبة آیه ﴿۷۸﴾
وَلَمْ يعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيوبِ.
آيا نميدانستند که خداوند، اسرار و سخنان درگوشي آنها را ميداند؛ و خداوند داناي همه غيبها (و امور پنهاني) است؟!
سوره البقرة آیه ﴿۹۶﴾ و ﴿۱۰۷﴾
وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَياةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يعْمَلُونَ.
و آنها را حريصترين مردم -حتي حريصتر از مشرکان- بر زندگي (اين دنيا، و اندوختن ثروت) خواهي يافت؛ (تا آنجا) که هر خداوند به اعمال آنها بيناست.
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِي وَلَا نَصِيرٍ.
آيا نميدانستي که حکومت آسمانها و زمين، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلي در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولي و ياوري براي شما نيست. (و اوست که مصلحت شما را ميداند و تعيين ميکند).
سوره الأعراف آیه ﴿۹۸﴾ و ﴿۹۹﴾
َوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يأْتِيهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يلْعَبُونَ.
آيا اهل اين آباديها، از اين ايمنند که عذاب ما هنگام روز به سراغشان بيايد در حالي که سرگرم بازي هستند؟!
أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ.
آيا آنها خود را از مکر الهي در امان ميدانند؟! در حالي که جز زيانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ايمن نميدانند!
سوره النساء آیه ﴿۳۳﴾ و ﴿۱۶۶﴾
وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِي مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ شَهِيدًا
براي هر کسي، وارثاني قرار داديم، که از ميراث پدر و مادر و نزديکان ارث ببرند؛ و (نيز) کساني که با آنها پيمان بستهايد، نصيبشان را بپردازيد! خداوند بر هر چيز، شاهد و ناظر است.
لَكِنِ اللَّهُ يشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا.
ولي خداوند گواهي ميدهد به آنچه بر تو نازل کرده؛ که از روي علمش نازل کرده است، و فرشتگان (نيز) گواهي ميدهند؛ هر چند گواهي خدا کافي است.
سوره بقره آیات(۲۵۵) و (۲۸۶)
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظيمُ(۲۵۵)
هيچ معبودى نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند؛ هيچگاه خواب سبك و سنگينى او را فرانمىگيرد؛ (و لحظهاى از تدبير جهان هستى، غافل نمىماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست؛ كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟! (بنابراين، شفاعت شفاعتكنندگان، براى آنها كه شايسته شفاعتند، از مالكيت مطلقه او نمىكاهد.) آنچه را در پيش روى آنها [= بندگان] و پشت سرشان است مىداند؛ (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يكسان است.) و كسى از علم او آگاه نمىگردد؛ جز به مقدارى كه او بخواهد. (اوست كه به همه چيز آگاه است؛ و علم و دانش محدود ديگران، پرتوى از علم بىپايان و نامحدود اوست.) تخت (حكومت) او، آسمانها و زمين را دربرگرفته؛ و نگاهدارى آن دو [= آسمان و زمين ]، او را خسته نميكند. بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست.
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها(۲۸۶)
خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند.
سوره مائده آیات (۳۹) و (۴۰)
فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (۳۹)
اما آن كس كه پس از ستم كردن، توبه و جبران نمايد، خداوند توبه او را مىپذيرد؛ (و از اين مجازات؛ معاف مىشود، زيرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (۴۰)
آيا نمىدانى كه حكومت و فرمانروائى آسمانها و زمين از آن خداست؟ هر كس را بخواهد (و مستحق بداند)، كيفر مىكند؛ و هر كس را بخواهد و شايسته بداند، مىبخشد؛ و خداوند بر هر چيزى قادر است.
سوره اعراف آیه(۱۸۰)
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها َ (۱۸۰)
و براى خدا، نامهاى نيك است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانيد.
سوره انفال آیه (۴۰)
وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ (۴۰)
و اگر سرپيچى كنند، بدانيد (ضررى به شما نمىرسانند؛) خداوند سرپرست شماست! چه سرپرست خوبى! و چه ياور خوبى.
سوره یونس آیه (۴۴)
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (۴۴)
خداوند هيچ به مردم ستم نمىكند؛ ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مىكند.
سوره یوسف آیه (۶۴)
فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ (۶۴)
(در هر حال،) خداوند بهترين حافظ، و مهربانترين مهربانان است.
سوره اسرا آیه (۳۰)
إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبيراً بَصيراً (۳۰)
به يقين، پروردگارت روزى را براى هر كس بخواهد، گشاده يا تنگ مىدارد؛ او نسبت به بندگانش، آگاه و بيناست.
سوره طه آیات (۸) و (۵۰)
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى (۸)
او خداوندى است كه معبودى جز او نيست؛ و نامهاى نيكوتر از آن اوست.
قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (۵۰)
گفت: «پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده؛ سپس هدايت كرده است!»
سوره شعرا آیات (۸۰) و (۸۱)
وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ (۸۰)
و هنگامى كه بيمار شوم مرا شفا مىدهد،
وَ الَّذي يُميتُني ثُمَّ يُحْيينِ (۸۱)
و كسى كه مرا مىميراند و سپس زنده مىكند.
سوره فرقان آیه (۲)
الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِي الْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْديراً (۲)
خداوندى كه حكومت آسمانها و زمين از آن اوست، و فرزندى براى خود انتخاب نكرد، و همتايى در حكومت و مالكيّت ندارد، و همه چيز را آفريد، و به دقّت اندازهگيرى نمود!
سوره نمل آیه (۲۶)
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ (۲۶)
خداوندى كه معبودى جز او نيست، و پروردگار عرش عظيم است.
سوره قصص آیه (۸۸)
وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(۸۸)
معبود ديگرى را با خدا مخوان، كه هيچ معبودى جز او نيست؛ همه چيز جز ذات (پاك) او فانى مىشود؛ حاكميت تنها از آن اوست؛ و همه بسوى او بازگردانده مى شويد!
سوره عنکبوت آیه (۶۲)
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ (۶۲)
خداوند روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد گسترده مىكند، و براى هر كس بخواهد محدود مىسازد؛ خداوند به همه چيز داناست.
سوره روم آیه (۴۰)
اللَّهُ الَّذي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُم(۴۰)
خداوند همان كسى است كه شما را آفريد، سپس روزى داد، بعد مىميراند، سپس زنده مىكند.
سوره فاطر آیه (۱۵)
يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ (۱۵)
اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد؛ تنها خداوند است كه بىنياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است.
سوره غافر آیه (۳)
غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَديدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِلَيْهِ الْمَصيرُ (۳)
خداوندى كه آمرزنده گناه، پذيرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست.
سوره شوری آیه (۱۹)
اللَّهُ لَطيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزيزُ (۱۹)
خداوند نسبت به بندگانش لطف (و آگاهى) دارد؛ هر كس را بخواهد روزى مىدهد و او قوّى و شكستناپذير است.
سوره زخرف آیه (۸۲)
سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (۸۲)
منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش، از توصيفى كه آنها مىكنند.
سوره فتح آیات (۴) و (۱۴) و (۲۳)
هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ لِيَزْدادُوا إيماناً مَعَ إيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً (۴)
او كسى است كه آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل كرد تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايند؛ لشكريان آسمانها و زمين از آن خداست، و خداوند دانا و حكيم است.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً(۱۴)
مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خداست؛ هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) مىبخشد، و هر كس را بخواهد مجازات مىكند؛ و خداوند آمرزنده و رحيم است.
سُنَّةَ اللَّهِ الَّتي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً (۲۳)
اين سنّت الهى است كه در گذشته نيز بوده است؛ و هرگز براى سنّت الهى تغيير و تبديلى نخواهى يافت!
سوره ذاریات آیه (۵۸)
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ (۵۸)
خداوند روزىدهنده و صاحب قوّت و قدرت است.
سوره الرحمن آیه (۷۸)
تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ (۷۸)
پربركت و زوالناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو.
سوره حدید آیه (۳)
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ (۳)
اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست؛ و او به هر چيز داناست.
سوره حشر آیه (۲۳) و (۲۴)
هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (۲۳)
و خدايى است كه معبودى جز او نيست، حاكم و مالك اصلى اوست، از هر عيب منزّه است، به كسى يتم نمىكند، امنيّت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندى شكستناپذير كه با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مىكند، و شايسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شريك براى او قرارمىدهند.
هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (۲۴)
او خداوندى است خالق، آفرينندهاى بىسابقه، و صورتگرى (بىنظير)؛ براى او نامهاى نيك است؛ آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مىگويند؛ و او عزيز و حكيم است!
سوره ملک آیه (۲)
الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ (۲)
آن كس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مىكنيد، و او شكستناپذير و بخشنده است.
سوره اعلی آیات (۱) و (۲) و (۳)
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى (۱)
منزّه شمار نام پروردگار بلندمرتبهات را!
الَّذي خَلَقَ فَسَوَّى (۲)
همان خداوندى كه آفريد و منظم كرد،
وَ الَّذي قَدَّرَ فَهَدى (۳)
و همان كه اندازهگيرى كرد و هدايت نمود.
سوره تین آیه (۸)
أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمينَ (۸)
آيا خداوند بهترين حكمكنندگان نيست؟
سوره علق آیات (۳) و (۴) و (۵)
اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ (۳)
بخوان كه پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است
الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (۴)
و به انسان آنچه را نمىدانست ياد داد!
عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ (۵)
و به انسان آنچه را نمىدانست ياد داد.
سوره اخلاص آیات (۱) تا (۴)
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱)
بگو: خداوند، يكتا و يگانه است.
اللَّهُ الصَّمَدُ (۲)
خداوند بی نیاز است.
لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (۳)
(هرگز) نزاد، و زاده نشد.
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ (۴)
و براى او هيچگاه شبيه و مانندى نبوده است.
تفکر در تاریخ
سوره آل عمران آیه (۱۳۷)
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ.
پيش از شما، سنتهايي وجود داشت؛ (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهايي داشتند؛ که شما نيز، همانند آن را داريد.) پس در روي زمين، گردش کنيد و ببينيد سرانجام تکذيبکنندگان (آيات خدا) چگونه بود؟!
سوره انعام آیه (۱۱)
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ.
بگو: «روي زمين گردش کنيد! سپس بنگريد سرانجام تکذيبکنندگان آيات الهي چه شد؟!»
سوره فاطر آیه (۴۴)
اَوَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَينْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيعْجِزَهُ مِنْ شَيءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا.
آيا آنان در زمين نگشتند تا ببينند عاقبت کساني که پيش از آنها بودند چگونه بود؟! همانها که از اينان قويتر (و نيرومندتر) بودند؛ نه چيزي در آسمانها و نه چيزي در زمين از حوزه قدرت او بيرون نخواهد رفت؛ او دانا و تواناست!
سوره غافر آیات (۲۱) و (۸۲)
أَوَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَينْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ.
آيا آنها روي زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کساني که پيش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ايجاد آثار مهم در زمين از اينها برتر بودند؛ ولي خداوند ايشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعي نداشتند!
افَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَينْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يكْسِبُونَ.
آيا روي زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کساني که پيش از آنها بودند چه شد؟! همانها که نفراتشان از اينها بيشتر، و نيرو و آثارشان در زمين فزونتر بود؛ اما هرگز آنچه را به دست ميآوردند نتوانست آنها را بينياز سازد (و عذاب الهي را از آنان دور کند)!
سوره محمد آیه (۱۰)
افَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَينْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا.
آيا در زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کساني که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! خداوند آنها را هلاک کرد؛ و براي کافران امثال اين مجازاتها خواهد بود!
سوره نحل آیه (۳۶)
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ.
ما در هر امتي رسولي برانگيختيم که: «خداي يکتا را بپرستيد؛ و از طاغوت اجتناب کنيد!» خداوند گروهي را هدايت کرد؛ و گروهي ضلالت و گمراهي دامانشان را گرفت؛ پس در روي زمين بگرديد و ببينيد عاقبت تکذيبکنندگان چگونه بود!
سوره نمل آیه (۶۹)
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ.
بگو: «در روي زمين سير کنيد و ببينيد عاقبت کار مجرمان به کجا رسيد!»
سوره عنکبوت آیه (۲۰)
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ ينْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ.
بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همينگونه) جهان آخرت را ايجاد ميکند؛ يقينا خدا بر هر چيز توانا است!
سوره روم آیات (۹) و (۴۲)
أَوَلَمْ يسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَينْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَينَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يظْلِمُونَ.
آيا در زمين گردش نکردند تا ببينند عاقبت کساني که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نيرومندتر از اينان بودند، و زمين را (براي زراعت و آبادي)بيش از اينان دگرگون ساختند و آباد کردند، و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کيفر خود را ديدند)؛ خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم ميکردند!
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ.
بگو: «در زمين سير کنيد و بنگريد عاقبت کساني که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بيشتر آنها مشرک بودند!
روایات
امام باقر (ع)
طبیعت بشر با شهوت و میل و حرص و ترس و خشم و لذت آمیخته شده است، جز آنکه در بین مردم کسانی هستند که این پیوند و کشش طبیعی را با نیروی تقوی و حیاء و تنزه مهار کرده اند. موقعی که نفس متجاوزت، تو رابه گناه می خواند به آسمان با عظمت و کیهان حیرت زا نگاه کن و از خداوند بزرگی که جهان را آفریده و بر آن حکومت می کند بترس و از گناه خودداری کن، اگر از خداوند توانا خوف نداری به زمین نظر افکن شاید از حکومت بشری و افکار عمومی شرم کنی و مرتکب معصیت نشوی، اگر
جرات و جسارتت به جایی رسیده که نه از حکومت الهی می ترسی و نه از مردم زمین شرم داری خود را از صف انسانها خارج بدان و در عدد بهائم و حیوانات به حساب آور. 📗الحدیث جلد ۱ صفحه ۷۱
امام صادق (ع)
ان هذا القرآن فيه منار الهدي و مصابيح الدجي يفجل جالٍ بصره و يفتح للضياء نظره.
همانا اين قرآن (کتابي) است که در آن جايگاه نور هدايت و چراغ هاي شب تار است، پس شخص تيزبين بايد که در آن دقت کند و براي پرتوش نگاه خويش را بگشايد. وسايل الشيعه، ج ۲، ص ۱۷۰
سخنان بزرگان درباره ی تفکر – اندیشه
- بدان که تن مملکت دل است. و اندر این مملکت،دل را لشکرهای مختلف است و جمله این لشکرها همه به فرمان دلند.عقل وزیر دل است و چون دل قدرت تفکر را فرمان دهد،بیندیشد.پس عقل خادم دل است” ( ابوحامد محمد غزالی)
- یکی از علل تفکر در قرآن بنابر آنچه در روایت است که می گوید : برای قرآن بطنی است و بر آن بطن نیز بطنی تا هفت بطن یا هفتاد بطن “تفسیر صافی مقدمه چهارم از دوازدهم
- یک از بزرگان در حالات علامه طباطبایی می گوید : گاهی ما در اواسط روز به منزل ایشان می رفتیم و وارد اندرونی ایشان می شدیم . می دیدیم که قرآن برروی رحلی باز است و در جلوی ایشان قرار دارد و علامه تکیه به دیوار داده و در حال تدبر و تفکر در قرآن می باشند و چون غالبا ایشان قرآن را صبح زود تلاوت می نمودند معلوم می شود که ایشان مدتی را در این حال تفکر و تدبر به سر می برده اند .
- آنچنان خود را برای جهان آماده کن که قهرمانان خود را برای میدان مسابقه آماده میکنند، فکر و روش خود را چنان روغن بزن که نرمی و انعطاف پذیری لازم را پیدا کند، نیرومندی تنها به کار نمیآید. «فیلد»
۵.از همان لحظه ای که به فکر کردن خوی میگیرید، در راه ترقی گام بر میدارید. «پستالوژی»
۶.از هیچ اندیشه تازه بدون فهم طرفداری نکنید، بلکه خود با شک و انکار در آن وارد شده به حقیقت موضوع برسید. «دکارت»
۷.الماس را جز در قعر زمین نمیتوان پیدا کرد، و حقایق را جز در اعماق فکر نمیتوان یافت. «ویکتور هوگو»
- الوهیت دریائی بیکران از برکت و شکوه است، اندیشه های آدمی جویبارهای باریکند که نخست از این دریا بر میخیزند و با این حال در میان همه ی سرگردانیهای خود آرزو دارند که بآن بازگروند و خویشتن را در بیکرانی کمال او گم کنند و چون راه را بر خود بسته ببینند… در دشتهای پیرامون خود بیم و بلا می پراکنند. «حمید عنایت»
- اندیشه ی خویش نگهدار زیرا که فکر مقدمه ی همه ی کارهاست؛ هر که را فکر صائب باشد در همه افکار رستگار بود. «تذکرة الاولیاء»
- اندیشه و تخیل مرد را به سوی کمال میبرد. «حکمت هندو»
- اندیشه های خوب تراویده ی روح پاک است و بوی خوش تراویده ی گل خوشبو. «آناتول فرانس»
- افکار هر انسانی دنیای اوست. «مثل آفریقائی»
- افکار بزرگ از دل بر میآید. «رونارک»
- افکار ما بسان درختان نارنج در گلدان نگاهداری میشوند به نسبت بزرگی گلدانی که ریشه های آنها را در خود زندانی دارد رشد میکند. «برلود»
- افکار خلاق بمنزله ی پله ی نردبان یک شغل است با تفکر خلاق میتوانیم به صعود پردازیم، هر چه پله ی نردبان بیشتر باشد، صعودمان هم بیشتر خواهد بود. «پستالوژی»
- افکار بلند الهاماتی است که از مغزهای زنده تراوش میکند. «وده تارک»
- اندیشه دریائی است که مروارید آن فلسفه و فرزانگی است. «یحیی برمکی»
- با خودت صحبت کن خیلی چیزها داری که بخودت بگوئی و خیلی سئوالها داری که باید از خودت بپرسی. «اپکیتت»
- بتأنی فکر کن و بفوریت اجرانما. «ناپلئون»
- برای درست فکر کردن باید اول دل را از کینه و بدی پاک کرد. «محمد حجازی»
- بزبانت اجازه مده که قبل از اندیشه ات براه افتد. «شیلون»
- بشر اندیشه ی محض و هدف اصلی است ماشین نباید اعضاء بشر را از کار بیندازد و آنها را بی استفاده بسازد. «گاندی»
- بگذشته ی خود هرگز نمی اندیشم مگر آنکه بخواهم از آن نتیجه ای بگیرم. «نهرو»
- تفکر جوهر نبوغ است. «ژان پل سارتر»
- تفکر در عاقبت هر کار باعث رستگاری است. «سقراط»
- تمام شأن و عظمت انسان در فکر است. «پاسکال»
- جامه ی کهنه را از خود دور میکنی چرا اندیشه کهن را از خود دور نمیکنی. «سعید نفیسی»
- حرف زدن بدون فکر مانند تیراندازی بدون هدف است. «فیلسوف یونانی»
- در تن نحیف میتواند اندیشه ای بزرگ مسکن گیرد. «بودا»
- در سرزمین فکرتان گنجهای بسیار نهفته است. «مولفورد»
- درباره ی هر چه میگوئی فکر کن ولی هر چه را فکر میکنی مگو. «فیلسوف هندی»
- دور اندیشی و پیش بینی وسیله ایست که با آن میتوان بدی و شر را در هسته خفه کرد و سوزاند. «کنفوسیوس»
- زندگی ما زائیده ی اندیشه ی ماست. «مارک اورل»
- زیاد فکر کن کم حرف بزن و کمتر بنویس. «مثل فرانسوی»
- سرنوشت خود را با افکار تعیین کنید. «کارلایل»
- سخنی گوئید که از اندیشه ی پاک سرچشمه گرفته است و کاری کنید که با کوشش و پارسائی از دست و بازو بر آمده باشد. «زرتشت»
- عقل در وجود ما قدرت حیرت آوری دارد پس چه بهتر که پیوسته اندیشه را حاکم وجود خود سازیم. «گوته»
- عقل بزرگترین اهرم برای بلند کردن همه چیزهاست، تفکر بشری عملی است که با آن بهدفهایش میرسد. «دانیل»
- چهره ي خود را به سوي خورشيد بگردان، آن گاه تمام سايه ها پشت سر تو خواهند افتاد…
« هلن كلر»
داستان درباره تفکر
توبه عیاض راهزن
«فضیل» که در کتب رجال، به عنوان یکى از راویان موثق، از امام صادق(علیه السلام) و از زهاد معروف، معرفى شده و در پایان عمر، در جوار «کعبه» مى زیست و همانجا در «روز عاشورا» بدرود حیات گفت، در آغاز کار، راهزن خطرناکى بود که همه مردم از او وحشت داشتند. از نزدیکى یک آبادى مى گذشت، دخترکى را دید و نسبت به او علاقه مند شد، عشق سوزان دخترک «فضیل» را وادار کرد که شب هنگام از دیوار خانه او بالا رود، و تصمیم داشت به هر قیمتى شده به وصال او نائل گردد، در این هنگام بود که در یکى از خانه هاى اطراف، شخص بیدار دلى مشغول تلاوت قرآن بود و به آیه «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللّهِ…» رسیده بود، این آیه همچون تیرى بر قلب آلوده «فضیل» نشست، درد و سوزى در درون دل احساس کرد، تکان عجیبى خورد، اندکى در فکر رفت، این کیست که سخن مى گوید؟ و به چه کسى این پیام را مى دهد؟ به من مى گوید: اى فضیل! «آیا وقت آن نرسیده است که بیدار شوى؟ از این راه خطا برگردى؟ از این آلودگى خود را بشوئى؟ و دست به دامن توبه زنى؟! ناگهان صداى «فضیل» بلند شد، و پیوسته مى گفت: «بَلى وَ اللّهِ قَدْ آنَ، بَلى وَ اللّهِ قَدْ آن»؛ (به خدا سوگند وقت آن رسیده است، به خدا سوگند وقت آن رسیده است!)او تصمیم نهائى خودش را گرفته بود، و با یک جهش برق آسا، از صف اشقیا بیرون پرید، و در صفوف سُعدا جاى گرفت، به عقب برگشت، از دیوار بام فرود آمد، و به خرابه اى وارد شد که جمعى از کاروانیان آنجا بودند، و براى حرکت به سوى مقصدى، با یکدیگر مشورت مى کردند، مى گفتند: فضیل، و دارودسته او در راهند، اگر برویم راه را بر ما مى بندند و ثروت ما را به غارت خواهند برد! فضیل، تکانى خورد، و خود را سخت ملامت کرد، گفت: چه بد مردى هستم! این چه شقاوت است که به من رو آورده؟ در دل شب به قصد گناه از خانه بیرون آمده ام، و قومى مسلمان از بیم من، به کنج این خرابه گریخته اند! روى به سوى آسمان کرد، و با دلى توبه کار، این سخنان را بر زبان جارى ساخت: «اللّهُمَّ إِنِّى تُبْتُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْتُ تَوبَتِى إِلَیْکَ جِوارَ بَیْتِکَ الْحَرامِ…»!؛ (خداوندا من به سوى تو بازگشتم، و توبه خود را این قرار مى دهم که پیوسته در جوار خانه تو باشم، خدایا از بدکارى خود در رنجم، و از ناکسى در فغانم، درد مرا درمان کن، اى درمان کننده همه دردها! و اى پاک و منزه از همه عیبها! اى بى نیاز از خدمت من! و اى بى نقصان از خیانت من! مرا به رحمتت ببخشاى، و مرا که اسیر بند هواى خویشم از این بند رهائى بخش!) خداوند دعاى او را مستجاب کرد، و به او عنایتها فرمود، و از آنجا بازگشت و به سوى «مکّه» آمد، سالها در آنجا مجاور بود و از جمله اولیاء گشت! گداى کوى تو از هشت خلد، مستغنى است
اسیر عشق تو، از هر دو کون، آزاد است!
پی نوشت:
(۱) اقتباس از: «سفينة البحار»، جلد ۲، صفحه ۳۶۹، و«روح البيان»، جلد ۹، صفحه ۳۶۵، و تفسير« قرطبى» جلد ۹، صفحه ۶۴۲۱.
(۲) گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي،دارالکتب الإسلامیۀ، چاپ بیست و هفتم، ج ۲۳، ص۳۵۸.
لقمان پیامبر
از پیامبر اکرم (ص) : لقمان پیامبر نبود ولی بنده ای بود که بسیار فکر می کرد ایمان و یقینش عالی بود خدا را دوست داشت و خداوند اورا دوست داشت .
لقمان غلامی سیاه از مردم سودان بود و شبانی می کرد و با وجود چهره نازیبا دلی روشن و روحی مصفا داشت . به راستی سخن می گفت در امانت خیانت نمی کرد و در اموری که به او مربوز نبود دخالت نمی کرد
روایت از پیامبر :
روزی لقمان در وسط روز برای استراحت خوابده بود ناگهان ندایی شنید که اب لقمان ایا می خواهی خداوند تورا در زمین خلیفه قرار دهد و در میان مردم به حق قضاوت کنی ؟لقمان در پاسخ گفت : اگر پروردگارم مرا مغیر کرده را ه عافیت را می پذیرم و تن به این آزمون بزرگ نمی دهم ولی اگر فرمان دهد فرمانش را به جان می پذیرم زیرامی دانم اگر چنین مسئولیتی بر دوش من بگذارد حتما مرا کمک می کند واز لغزشها نگه می دارد . فرشتگان گفتند ای لقمان برای چه گفت برای اینکه داوری در میان مردم سخت ترین منزلگاهها و مهمترین مراحل است و امواج ظلم و ستم از هر سو متوجه آن سات که اگر خدا انسان را حفظ کند شایسته نجات است و اگر خطا برود از راه بهشت منحرف شده است کسی که در دنیا سربزیر و در آخرت سربلند باشد بهتر از کسی است که در دنیا سربلند و در آخرت سربه زیر باشد .
چند ویژگی لقمان از زبان امام صادق (ع):
او مردی بود که در انجام فرمان خدا قوی و نیرومند بود از گناه و شبهات اجتناب می کرد . ساکت و خاموش بود . بسیار فکر می کرد . تیزبین بود کاملا آداب را رعایت می کرد و هرگز در حال نامناسبی دیده نشد . با فقیهان و عالمان بسیار نشست و برخاست داشت و نفس خود را با نیروی فکر واندیشه و عبرت مداوا می نمود .
داستان تفکر و علم
يكى از اسباب موفقيت ابوريحان بيرونى، وقت شناسى بود. گفته اند، ابوريحان به اوقات عمر خود، توجه بسيار داشت ؛لذا همواره دست به قلم بود و با چشمى نظاره گر و متفكر، به بررسى مى پرداخت و در همه ايام سال ، جز روز عيد نوروز و عيد مهرگان ، به تحقيق و پژوهش اشتغال داشت .
شگفت اين كه وقتى در حال احتضار بود، يكى از شاگردانش به بالينش براى احوال پرسى آمد. ابوريحان ، همان دم ، با شاگردش درباره حساب جدات )كه يكى از مسائل رياضى است ( به مذاكره پرداخت . شاگرد گفت : آيا تو در اين حال از مسائل رياضى سخن مى گويى ؟!. ابوريحان پاسخ داد: اگر با دانستن اين مسئله از دنيا بروم ، برايم بهتر است از آن كه با ناآگاهى از دنيا بروم . شاگردش در اين باره مى گويد: مسئله را تشريح كردم و سپس او را وداع گفتم . هنوز به خانه نرسيده بودم كه مناديان ، خبر مگر ابوريحان را اعلام كردند!.
اشعار
ای برادر تو همان اندیشهای ما بقی تو استخوان و ریشهای
گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی «مولوی»