فصل اول- خودآگاهی

دشمن شناسی

 

آیات قرآن که در آن نام شیطان آمده است :

خداوند در قرآن مجید ۸۸ بار لفظ ملائکه و ۸۸ بار شیطان را بیان نموده اند که در لفظ شیطان ۱۱ بار آن به معنی ابلیس و بقیه در معنای شیطان و جن به کار رفته است. »

 

القائات شیطان

سوره شعراء آیه ﴿۲۲۳﴾

يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ ﴿۲۲۳﴾

آنچه را می‌شنوند (به دیگران) القا می‌کنند؛ و بیشترشان دروغگو هستند!

سوره حج آیه ﴿۵۲﴾

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّـهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّـهُ آيَاتِهِ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴿۵۲﴾

هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می‌کرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می‌ریخت)، شیطان القائاتی در آن می‌کرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان می‌برد، سپس آیات خود را استحکام می‌بخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است.

تحریک کردن با صدا

سوره اسراء آیه ﴿۶۴﴾

وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ  وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۶۴﴾

هر کدام از آنها را می‌توانی با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیاده‌ات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی! و آنان را با وعده‌ها سرگرم کن! -ولی شیطان، جز فریب و دروغ، وعده‌ای به آنها نمی‌دهد.

وسوسه در صدور:

سوره الناس آیات ﴿۴﴾و﴿۵﴾

مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ﴿۶

از شرّ وسوسه‌گر پنهانکار (۴) که در درون سینه انسانها وسوسه می‌کند (۵) چه از جن و [چه از] انس﴿۶﴾

سوره النساء، آيه ﴿۱۱۹﴾

وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَ‌نَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَ‌نَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُ‌نَّ خَلْقَ اللَّـهِ ۚ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّـهِ فَقَدْ خَسِرَ‌ خُسْرَ‌انًا مُّبِينًا ﴿١١٩

و آنها را گمراه می‌کنم! و به آرزوها سرگرم می‌سازم! و به آنان دستور می‌دهم که (اعمال خرافی انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینشِ پاک خدایی را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جای خدا ولّیِ خود برگزیند، زیانِ آشکاری کرده است.

سوره البقرة آیه ﴿۲۷۵﴾

الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ.﴿۲۷۵﴾

كساني كه ربا مي‏خورند، (در قيامت) بر نمي‏خيزند مگر مانند كسي كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نمي‏تواند تعادل خود را حفظ كند، گاهي زمين مي‏خورد، گاهي به پا مي‏خيزد).اين، به خاطر آن است كه گفتند: داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتي ميان آن دو نيست). در حالي كه خدا بيع را حلال كرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است). و اگر كسي اندرز الهي به او رسد، و (از ربا خواري) خودداري كند، سودهايي كه در سابق ( قبل از نزول حكم تحريم) به دست آورده، مال اوست، (و اين حكم، گذشته را شامل نمي‏گردد،) و كار او به خدا واگذار مي‏شود، (و گذشته او را خواهد بخشيد). اما كساني كه باز گردند (و بار ديگر مرتكب اين گناه شوند)، اهل آتش اند؛ و هميشه در آن ميمانند.

نجوا:

سوره مجادله آیه ﴿۱۰﴾

إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ  وَعَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾

نجوا تنها از سوی شیطان است؛ می‌خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند؛ ولی نمی تواند هیچ گونه ضرری به آنها برساند جز بفرمان خدا؛ پس مؤمنان تنها بر خدا توکّل کنند!

سوره اعراف آیه ﴿۲۰﴾

وَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ ﴿۲۰﴾

سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند!»

سوره طه آیه ﴿۱۲۰﴾

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى ﴿۱۲۰﴾

ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «ای آدم! آیا می‌خواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بی‌زوال راهنمایی کنم؟!»

سوره انعام آیه ﴿۴۳﴾

فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّ‌عُوا وَلَـٰكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٤٣

چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کاری را که می‌کردند، در نظرشان زینت داد! ؛

دنیا:

سوره یونس آیه ﴿۲۴﴾

إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.﴿۲۴﴾

در حقيقت مثل زندگى دنيا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم پس گياه زمين از آنچه مردم و دامها مى‏خورند با آن درآميخت تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند شبى يا روزى فرمان [ويرانى] ما آمد و آن را چنان در ويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است اين گونه نشانه‏ها[ى خود] را براى مردمى كه انديشه مى‏كنند به روشنى بيان مى‏كنيم.

وعده

سوره النسا آیه ﴿۱۲۰﴾

يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا.﴿۱۲۰﴾

سوره البقرة آيه ﴿۲۶۸﴾

الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ‌ وَيَأْمُرُ‌كُم بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّـهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَ‌ةً مِّنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٦٨

شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی می‌دهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر می‌کند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما می‌دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‌های خود، وفا می‌کند.

 قسم شیطان

سوره الحجر آیه﴿۴۰﴾و﴿۳۹﴾

قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ.﴿۳۹﴾

إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ.﴿۴۰﴾

گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت.﴿۳۹﴾

مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را.﴿۴۰﴾

آیات دشمن شناسی(شیطان)

سوره اعراف آیات ﴿۲۰﴾ تا ﴿۲۳﴾

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِ‌يَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَ‌بُّكُمَا عَنْ هَـٰذِهِ الشَّجَرَ‌ةِ إِلَّا أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ ﴿٢٠﴾

سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند!»

وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ ﴿٢١﴾ و برای آنها سوگند یاد کرد که من برای شما از خیرخواهانم.

فَدَلَّاهُمَا بِغُرُ‌ورٍ‌ ۚ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَ‌ةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَ‌قِ الْجَنَّةِ ۖ وَنَادَاهُمَا رَ‌بُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَ‌ةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿٢٢﴾

و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان [= عورتشان‌] بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!»

قَالَا رَ‌بَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ‌ لَنَا وَتَرْ‌حَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِ‌ينَ ﴿٢٣﴾

گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!»

(شرح داستان براساس سوره‌ي اعراف كه با تفصيل بيشتري به اين موضوع پرداخته، چنين است: هنگامي كه خداوند، بشر را از گِل آفريد و از روح خويش در او دميد، به فرشتگان فرمان سجده بر وي داد. همه‌ي فرشتگان، جز ابليس سجده كردند؛ ولي او تكبّر ورزيد و از سجده سرباز زد. وقتي خداوند سبب را پرسيد، ابليس گفت: من از او بهترم؛ زيرا مرا از آتش و او را از گِل آفريدي؛ آن‌گاه خداوند ابليس را از آن مقام راند و او را لعنت كرد. ابليس از خداوند تا روز بعثت مهلت خواست و خدا به او تا وقت معيني مهلت داد؛ سپس ابليس سوگند ياد كرد كه همه‌ي بندگان به جز مخلصان را از راه به در برد و خداوند به او و پيروانش وعده‌ي جهنم داد.)

سوره ناس آیات ﴿۴﴾ و ﴿۵﴾ و ﴿۶﴾

مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿۴

از شر وسواس خناس.

الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵

كه در سينه‏هاي انسانها وسوسه مي‏كند.

مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿۶

خواه از جن باشد يا از انسان!

سوره الحج آیات ﴿۵۲﴾ و ﴿۵۳﴾

 وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّـهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّـهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٥٢﴾لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿٥٣﴾

 هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می‌کرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می‌ریخت)، شیطان القائاتی در آن می‌کرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان می‌برد، سپس آیات خود را استحکام می‌بخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است.

هدف این بود که خداوند القای شیطان را آزمونی قرار دهد برای آنها که در دلهایشان بیماری است، و آنها که سنگدلند؛ و ظالمان در عداوت شدید دور از حقّ قرار گرفته‌اند.

سوره یس آیات ﴿۵۹﴾ تا ﴿۶۲﴾

وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹

جدا شويد امروز اي گنهكاران!

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿۶۰

آيا با شما عهد نكردم اي فرزندان آدم! كه شيطان را پرستش نكنيد كه او براي شما دشمن آشكاري است ؟

وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۶۱

و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است ؟

وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ﴿۶۲

او افراد زيادي از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد؟

 سوره النحل آیات ﴿۹۹﴾و ﴿۱۰۰﴾

 إِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يتَوَكَّلُونَ ﴿۹۹﴾

چرا که او، بر کساني که ايمان دارند و بر پروردگارشان توکل مي‌کنند، تسلطي ندارد.

  إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ ﴿۱۰۰﴾

تسلط او تنها بر کساني است که او را به سرپرستي خود برگزيده‌اند، و آنها که نسبت به او [= خدا] شرک مي‌ورزند (و فرمان شيطان را به جاي فرمان خدا، گردن مي‌نهند)

صفات ابليس

 در قرآن كريم برخي از اوصاف اين موجود شرير ارائه شده كه بدين شرح است:

  • شيطان ذريه دارد و زاد و ولد مى كند.

سوره کهف آیه ﴿۵۰﴾

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا ﴿۵۰

به ياد آريد زماني را كه به فرشتگان گفتيم براي آدم سجده كنيد آنها همگي سجده كردند، جز ابليس، او از جن بود، سپس از فرمان پروردگارش خارج شد، آيا (با اينحال) او و فرزندانش را به جاي من اولياي خود انتخاب مي‏كنيد در حالي كه دشمن شما هستند؟ اينها چه جانشينهاي بدي براي ظالماناند.

  • گاهى شيطان با تيرهاى آسمانى (شهابها) هدف قرار مى گيرد

سوره ملک آیه ﴿۵﴾

وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ ﴿۵

ما آسمان پايين را با چراغهاي پرفروغي زينت بخشيديم، و آنها (شهب) را تيرهائي براي شياطين قرار داديم و براي آنان عذاب دوزخ فراهم ساختيم.

  • مستكبر

سوره البقرة آیه ﴿۳۴﴾

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ‌ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٣٤﴾

 و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.

  • كافر

سوره ص آیه ﴿۷۴﴾

 إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ‌ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٧٤﴾

جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود!

  • كفور «ناسپاس»

سوره اسراء آيه ﴿۲۷﴾

إِنَّ الْمُبَذِّرِ‌ينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ۖ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَ‌بِّهِ كَفُورً‌ا ﴿٢٧﴾

چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند؛ و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود!

  • فاسق

سوره كهف آيه ﴿۵۰﴾

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ‌ رَ‌بِّهِ ۗ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّ‌يَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ ۚ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا ﴿٥٠﴾

به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می‌کنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا،) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران!

 

  • عصي «عصيان‌گر»

سوره مريم آيه ﴿۴۴﴾

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّ‌حْمَـٰنِ عَصِيًّا ﴿٤٤﴾

ای پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود!

  • مارد و مريد «سركش»

سوره صافات آيه ﴿۷۷﴾

وَجَعَلْنَا ذُرِّ‌يَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾

و فرزندانش را همان بازماندگان (روی زمین) قرار دادیم،

سوره نحل آيه ﴿۹۸﴾

فَإِذَا قَرَ‌أْتَ الْقُرْ‌آنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّ‌جِيمِ ﴿٩٨﴾

هنگامی که قرآن می‌خوانی، از شرّ شیطان مطرود، به خدا پناه بر!

  • مدحور «رانده»

سوره اعراف آيه ﴿۱۸﴾

قَالَ اخْرُ‌جْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَّدْحُورً‌ا ۖ لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿١٨﴾

فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خواری، بیرون رو! و سوگند یاد می‌کنم که هر کس از آنها از تو پیروی کند، جهنم را از شما همگی پر می‌کنم!

  • ملعون «مهلت يافته»

سوره اعراف آيه ﴿۱۵﴾

 قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِ‌ينَ ﴿١٥﴾فرمود: «تو از مهلت داده شدگانی!»

  • عَدُوّ، عَدوٌ مبين «دشمن‌، دشمن آشكار»

سوره ياسين آيه ﴿۶۰﴾

 أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿٦٠﴾

آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!

سوره كهف آيه ﴿۵۰﴾

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ‌ رَ‌بِّهِ ۗ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّ‌يَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ ۚ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا ﴿٥٠﴾

به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می‌کنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا،) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران!

سوره فاطر آيه ﴿۶﴾

 إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ‌ ﴿٦﴾

البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید؛ او فقط حزبش را به این دعوت می‌کند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند!

سوره بقره آيه ﴿۲۰۸﴾ و ﴿۱۶۸﴾

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿٢٠٨﴾

ای کسانی که ایمان آورده‌اید همگی در صلح و آشتی درآیید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست‌

يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْ‌ضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿١٦٨﴾

ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!

سوره انعام ‌آيه ﴿۱۴۲﴾

 وَمِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْ‌شًا ۚ كُلُوا مِمَّا رَ‌زَقَكُمُ اللَّـهُ وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿١٤٢﴾

(او کسی است که) از چهارپایان، برای شما حیوانات باربر، و حیوانات کوچک (برای منافع دیگر) آفرید؛ از آنچه به شما روزی داده است، بخورید! و از گامهای شیطان پیروی ننمایید، که او دشمن آشکار شماست!

 سوره يوسف آيه﴿۵﴾

 قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُ‌ؤْيَاكَ عَلَىٰ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿٥﴾

گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) می‌کشند؛ چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است!

  • ساءَ قَرين «همدم بد»

سوره نساء آيه ﴿۳۸﴾

 وَالَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِ‌ئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ‌ ۗ وَمَن يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِ‌ينًا فَسَاءَ قَرِ‌ينًا ﴿٣٨﴾و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان‌دادن به مردم انفاق می‌کنند، و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند؛ (چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست؛) و کسی که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینی است.

  • خذول «فروگذارنده انسان»

سوره فرقان آيه ﴿۲۹﴾

 لَّقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ‌ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي ۗ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا ﴿٢٩﴾

او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند* انسان بوده است!

  • مُضِلّ «گمراه كننده‌ي آشكار»

سوره قصص آيه ﴿۱۵﴾

 وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَ‌جُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَـٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ ۖ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند؛ یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود؛ موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد)؛ موسی گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‌کننده آشکاری است»

 

سوره ص آيه ﴿۸۲﴾

 قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٨٢﴾

گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد،

  • غرور، «فتنه‌گري، فريب‌كاري»

سوره اعراف آيه ﴿۲۲ ﴾

 فَدَلَّاهُمَا بِغُرُ‌ورٍ‌ ۚ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَ‌ةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَ‌قِ الْجَنَّةِ ۖ وَنَادَاهُمَا رَ‌بُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَ‌ةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿٢٢﴾

و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان [= عورتشان‌] بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!»

سوره الاعراف آیه ﴿۲۷﴾

 يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَ‌جَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِ‌يَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَ‌اكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَ‌وْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿٢٧﴾

ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را می‌بینند از جایی که شما آنها را نمی‌بینید؛ (امّا بدانید) ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند!

سوره طه آيه ﴿۱۲۰﴾

 فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَ‌ةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَىٰ ﴿١٢٠﴾

ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «ای آدم! آیا می‌خواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بی‌زوال راهنمایی کنم؟!»

  • وعده كاذب و برانگيختن آرزو

سوره نساء آيه ﴿۱۲۰﴾

يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ ۖ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُ‌ورً‌ا ﴿١٢٠﴾

شیطان به آنها وعده‌ها (ی دروغین) می‌دهد؛ و به آرزوها، سرگرم می‌سازد؛ در حالی که جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمی‌دهد.

  • دعوت‌گري به سوي جهنم

سوره لقمان آيه ﴿۲۱﴾

 وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۚ أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَىٰ عَذَابِ السَّعِيرِ‌ ﴿٢١﴾

و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید!»، می‌گویند: «نه، بلکه ما از چیزی پیروی می‌کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!» آیا حتّی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیّت می‌کنند)؟!

  • شيطان حيله گر و مكار است ولى كيد او ضعيف است

سوره نساء آیه ﴿۷۶﴾

ان كيد الشيطان كان ضعيفا ﴿۷۶﴾

همانا كيد و حيله شيطان ضعيف است.

اهداف شیطان

  1. گمراهی انسان

سوره يس  آيه ﴿۶۰﴾

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿٦٠﴾

آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!

سوره ص آيات ﴿۸۲ ﴾و﴿ ۸۳﴾

 قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٨٢﴾

گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد.

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿٨٣﴾

مگر بندگان خالص تو، از میان آنها!»

 سوره نساء آيه ﴿۶۰﴾

 أَلَمْ تَرَ‌ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِ‌يدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُ‌وا أَن يَكْفُرُ‌وا بِهِ وَيُرِ‌يدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿٦٠﴾

آیا ندیدی کسانی را که گمان می‌کنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده‌اند، ولی می‌خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان می‌خواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهه‌های دور دستی بیفکند.

۲.تهاجم همه جانبه

سوره اعراف آيات ﴿۱۶﴾و﴿۱۷﴾

قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ‌اطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿١٦﴾

گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم!

ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَ‌هُمْ شَاكِرِ‌ينَ ﴿١٧﴾

سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان می‌روم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت!»

  1. لگام زدن و سلطه‌ي كامل

 سوره اسراء آيه ﴿۶۲﴾

قَالَ أَرَ‌أَيْتَكَ هَـٰذَا الَّذِي كَرَّ‌مْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْ‌تَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّ‌يَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٦٢﴾

(سپس) گفت: «به من بگو، این کسی را که بر من برتری داده‌ای (به چه دلیل بوده است؟) اگر مرا تا روز قیامت زنده بگذاری، همه فرزندانش را، جز عده کمی، گمراه و ریشه‌کن خواهم ساخت!»

۴.ايجاد دشمني

سوره مائده آيه ﴿۹۱﴾

 إِنَّمَا يُرِ‌يدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ‌ وَالْمَيْسِرِ‌ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ‌ اللَّـهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ ۖ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ ﴿٩١﴾

شیطان می‌خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهی اکید،) خودداری خواهید کرد؟!

  1. ايجاد حزن و افسردگي در جامعه‌ي اسلامي و به هراس افكندن مؤمنان:

سوره مجادله آيه ﴿۱۰﴾

إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّ‌هِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ ۚ وَعَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١٠﴾

نجوا تنها از سوی شیطان است؛ می‌خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند؛ ولی نمی تواند هیچ گونه ضرری به آنها برساند جز بفرمان خدا؛ پس مؤمنان تنها بر خدا توکّل کنند!

  1. دعوت به كفر:

سوره حشر آيه﴿۱۶ ﴾

كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ‌ فَلَمَّا كَفَرَ‌ قَالَ إِنِّي بَرِ‌يءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّـهَ رَ‌بَّ الْعَالَمِينَ ﴿١٦﴾

کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» امّا هنگامی که کافر شد گفت: «من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم!»

سوره اعراف آيه ﴿۲۷﴾

 يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَ‌جَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِ‌يَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَ‌اكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَ‌وْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿٢٧﴾ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را می‌بینند از جایی که شما آنها را نمی‌بینید؛ (امّا بدانید) ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند!

  1. تزيين

سوره حجر آيه﴿ ۳۹ ﴾

قَالَ رَ‌بِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْ‌ضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٣٩﴾

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادّی را) در زمین در نظر آنها زینت می‌دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت.

سوره انفال آیه ﴿۴۸﴾

 وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ‌ لَّكُمْ ۖ فَلَمَّا تَرَ‌اءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِ‌يءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَ‌ىٰ مَا لَا تَرَ‌وْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّـهَ ۚ وَاللَّـهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿٤٨﴾

و (به یاد آور) هنگامی را که شیطان، اعمال آنها [= مشرکان‌] را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمی‌گردد! و من، همسایه (و پناه‌دهنده) شما هستم!» امّا هنگامی که دو گروه (کافران، و مؤمنان مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پیروانم) بیزارم! من چیزی می‌بینم که شما نمی‌بینید؛ من از خدا می‌ترسم، خداوند شدیدالعقاب است!»

سوره‌ي نحل آیه ﴿۶۳﴾

تَاللَّـهِ لَقَدْ أَرْ‌سَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٦٣﴾

به خدا سوگند، به سوی امتهای پیش از تو پیامبرانی فرستادیم؛ امّا شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست؛ و امروز او ولیّ و سرپرستشان است؛ و مجازات دردناکی برای آنهاست!

سوره انعام  آيه ﴿۴۳ ﴾

فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّ‌عُوا وَلَـٰكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٤٣﴾

 چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کاری را که می‌کردند، در نظرشان زینت داد!

سوره‌ي نمل آیه ﴿۲۴﴾

 وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّـهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ﴿٢٤﴾

او و قومش را دیدم که برای غیر خدا -خورشید- سجده می‌کنند؛ و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته؛ و از این رو هدایت نمی‌شوند!»

سوره‌ي عنكبوت آیات ﴿۲۷﴾ و ﴿۲۸﴾

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّ‌يَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَ‌هُ فِي الدُّنْيَا ۖ وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَ‌ةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٢٧﴾

و (در اواخر عمر،) اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانی را در دودمانش قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت از صالحان است!

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ ﴿٢٨﴾

و لوط را فرستادیم هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام می‌دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است!

سوره بقره آیه ﴿۲۱۲﴾

 زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُ‌وا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُ‌ونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا ۘ وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَاللَّـهُ يَرْ‌زُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ‌ حِسَابٍ ﴿٢١٢﴾

زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از این‌رو افراد باایمان را (که گاهی دستشان تهی است)، مسخره می‌کنند؛ در حالی که پرهیزگاران در قیامت، بالاتر از آنان هستند؛ (چراکه ارزشهای حقیقی در آنجا آشکار می‌گردد، و صورت عینی به خود می‌گیرد؛) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد.

سوره آل عمران آیه ﴿۱۴﴾

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ‌ الْمُقَنطَرَ‌ةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْ‌ثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّـهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿١٤﴾محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست.

  1. برانگيختن آرزوهاي طولاني

سوره نساء آيه ﴿۱۱۹﴾

 وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَ‌نَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَ‌نَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُ‌نَّ خَلْقَ اللَّـهِ ۚ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّـهِ فَقَدْ خَسِرَ‌ خُسْرَ‌انًا مُّبِينًا ﴿١١٩﴾و آنها را گمراه می‌کنم! و به آرزوها سرگرم می‌سازم! و به آنان دستور می‌دهم که (اعمال خرافی انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینشِ پاک خدایی را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جای خدا ولّیِ خود برگزیند، زیانِ آشکاری کرده است.

  1. فراموشاندن

سوره مجادله آيه ﴿۱۹﴾

 اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ‌ اللَّـهِ ۚ أُولَـٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُ‌ونَ ﴿١٩﴾

شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند!

سوره كهف آيه ﴿۶۳﴾

 قَالَ أَرَ‌أَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَ‌ةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَ‌هُ ۚ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ‌ عَجَبًا ﴿٦٣﴾

گفت: «به خاطر داری هنگامی که ما (برای استراحت) به کنار آن صخره پناه بردیم، من (در آن جا) فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم -و فقط شیطان بود که آن را از خاطر من برد- و ماهی بطرز شگفت‌آوری راه خود را در دریا پیش گرفت!»

سوره يوسف آيه ﴿۴۲﴾

فَأنساهُ الشَّيطانُ عَنْ ذِكرِ‌رَبِّه»وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْ‌نِي عِندَ رَ‌بِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ‌ رَ‌بِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ ﴿٤٢﴾

و به آن یکی از آن دو نفر، که می‌دانست رهایی می‌یابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [= سلطان مصر] یادآوری کن!» ولی شیطان یادآوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد؛ و بدنبال آن، (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند.

  1. ترساندن

سوره آل عمران آيه ﴿۱۷۵﴾

 إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٧٥﴾

این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بی‌اساس،) می‌ترساند. از آنها نترسید! و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید!

  1. تسهيل نمودن گناه

سوره محمد آيه ﴿۲۵﴾

 إِنَّ الَّذِينَ ارْ‌تَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِ‌هِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ۙ الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَىٰ لَهُمْ ﴿٢٥﴾

کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است!

  1. گسترش فساد و ترويج فحشا و منكر

سوره نور آيه ﴿۲۱﴾

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ‌ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ‌ ۚ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿٢١﴾

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش می‌سازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان می‌دهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی‌شد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می‌کند، و خدا شنوا و داناست!

سوره مائده آيه ﴿۹۰﴾

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ‌ وَالْمَيْسِرُ‌ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِ‌جْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٩٠﴾

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعی بخت‌آزمایی]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید!

سوره بقره آيه ﴿۱۰۲﴾

 وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ‌ سُلَيْمَانُ وَلَـٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُ‌وا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ‌ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُ‌وتَ وَمَارُ‌وتَ ۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ‌ ۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّ‌قُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْ‌ءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُم بِضَارِّ‌ينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ ۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّ‌هُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَ‌اهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَ‌ةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَ‌وْا بِهِ أَنفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿١٠٢﴾

و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلما می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!!

  1. برانگيختن حسد، ايجاد درگيري و تنازع

سوره يوسف آيه ﴿۱۰۰﴾

وَرَ‌فَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْ‌شِ وَخَرُّ‌وا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَقَالَ يَا أَبَتِ هَـٰذَا تَأْوِيلُ رُ‌ؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَ‌بِّي حَقًّا ۖ وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَ‌جَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي ۚ إِنَّ رَ‌بِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿١٠٠﴾

و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند؛ و همگی بخاطر او به سجده افتادند؛ و گفت: «پدر! این تعبیر خوابی است که قبلاً دیدم؛ پروردگارم آن را حقّ قرار داد! و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد. پروردگارم نسبت به آنچه می‌خواهد (و شایسته می‌داند،) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است!

سوره قصص آيه ﴿۱۵﴾

 وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَ‌جُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَـٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ ۖ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾

او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند؛ یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود؛ موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد)؛ موسی گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‌کننده آشکاری است»

راه نفوذ شیطان

سوره اسراء آيه ﴿۵۳﴾

 وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿٥٣﴾

به بندگانم بگو: «سخنی بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد می‌کند؛ همیشه شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده است!

 

 

سوره مائده آيه ﴿۹۱﴾

 إِنَّمَا يُرِ‌يدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ‌ وَالْمَيْسِرِ‌ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ‌ اللَّـهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ ۖ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ ﴿٩١﴾

شیطان می‌خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهی اکید،) خودداری خواهید کرد؟!

سوره انعام آيه ﴿۱۲۱﴾

وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ‌ اسْمُ اللَّـهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ ۗ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ ۖ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِ‌كُونَ ﴿١٢١﴾و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود!

( سلاح مبارزه با شیطان )

 سوره حج آيه ﴿۳﴾

 وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّـهِ بِغَيْرِ‌ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِ‌يدٍ ﴿٣﴾

گروهی از مردم، بدون هیچ علم و دانشی، به مجادله درباره خدا برمی‌خیزند؛ و از هر شیطان سرکشی پیروی می‌کنند.

  1. داوري بردن نزد طاغوت

سوره نساء آيه ﴿۶۰﴾

 أَلَمْ تَرَ‌ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِ‌يدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُ‌وا أَن يَكْفُرُ‌وا بِهِ وَيُرِ‌يدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿٦٠﴾

آیا ندیدی کسانی را که گمان می‌کنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده‌اند، ولی می‌خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان می‌خواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهه‌های دور دستی بیفکند.

  1. توسعه ربا

سوره بقره آيه ﴿۲۶۸﴾

 الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ‌ وَيَأْمُرُ‌كُم بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّـهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَ‌ةً مِّنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٦٨﴾

شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی می‌دهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر می‌کند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما می‌دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‌های خود، وفا می‌کند.)

  1. وعده فقر براي جلوگيري از انفاق

سوره بقره آيه ﴿۲۶۸﴾

الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ‌ وَيَأْمُرُ‌كُم بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّـهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَ‌ةً مِّنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٦٨﴾

شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی می‌دهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر می‌کند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما می‌دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‌های خود، وفا می‌کند.)

سوره يوسف آیه ﴿۹﴾

اقْتُلُوا يوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ

يوسف را بکشيد؛ يا او را به سرزمين دوردستي بيفکنيد؛ تا توجه پدر، فقط به شما باشد؛ و بعد از آن، (از گناه خود توبه مي‌کنيد؛ و) افراد صالحي خواهيد بود!

سوره الاعراف آیه ﴿۱۳﴾

قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ.﴿۱۳﴾

فرمود از آن [مقام] فرو شو تو را نرسد كه در آن [جايگاه] تكبر نمايى پس بيرون شو كه تو از خوارشدگانى.

سوره یوسف آیه ﴿۴۲﴾

وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ ﴿۴۲

و [يوسف] به آن كس از آن دو كه گمان مى‏كرد خلاص مى‏شود گفت مرا نزد آقاى خود به ياد آور و[لى] شيطان يادآورى به آقايش را از ياد او برد در نتيجه چند سالى در زندان ماند.

سوره الانعام آیه ﴿۱۱۲﴾

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ.﴿۱۱۲﴾

و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم بعضى از آنها به بعضى براى فريب [يكديگر] سخنان آراسته القا مى‏كنند و اگر پروردگار تو مى‏خواست چنين نمى‏كردند پس آنان را با آنچه به دروغ مى‏سازند واگذار.

سوره ص آیه ﴿۷۶﴾

قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿۷۶

گفت من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل آفريده‏اى.

نكات ادبى

۱ ـ «بنى» جمع ابن به معناى پسر است و ابن به ابناء و بنون جمع بسته مى شود و «بنى» همان «بنون» است كه به علت منصوب بودن با حرف نداء با ياء آمده و به علت مضاف بودن نونش حذف شده است.

۲ ـ «اسرائيل» يك واژه عبرى است مانند جبرائيل و ميكائيل و در عبرى «اسرا»به معناى عبد و «ئيل» به معناى الله است . اسرائيل يعنى عبدالله ، بنده خدا . اين كلمه نام ديگر يعقوب پيامبر است و يعقوب فرزند اسحاق و او فرزند ابراهيم پيامبر بود.

۳ ـ «عهد» به معناى پيمان ، ميثاق و وصيت است و مى توان گفت و فى بعهده يا اوفى بعهده در اينجا مجرد و مزيد فيه هر دو به يك معناست.

۴ ـ «رهبت»به معناى خوف است و در جمله «اياى فارهبون» اياى ضمير منفصل منصوب با فعل مقدرى است كه فعل بعدى آن را تفسير مى كند و نمى توان فعل بعدى را عامل «اياى» دانست زيرا كه آن فعل مشغول به ضمير است.

۵ ـ «تلبسون» لبس يا به معناى پوشانيدن است كه لباس هم از آن مشتق شده و يا به معناى مخلوط كردن و به اشتباه انداختن است، التباس.

۶ ـ «تكتموا» يا عطف بر فعل قبلى است و مجزوم با لاء ناهيه است و يا واو به معناى مع است و تكتموا منصوب به ان مقدر است مانند: «لاتاكل السمك و تشرب اللبن»

 

تعاریف دشمن شناسی(شیطان)

شيطان :

به معناي دور شده و متمترد مي‌باشد. اين كلمه به صورت مفرد هفتاد بار و به صورت جمع (شياطين)، هيجده‌بار در قرآن آمده است.« المعجم المفهرس، ص ۱۴۲ »

به عقيده‌ي طبرسي و راغب از شطن يشطن مي‌باشد به معني دور شدن است علي هذا شيطان به معني دور شده‌ي از خير است به عقيده‌ي بعضي نون آن زائد است و اصل آن از شاط يشيط است و آن به معني هلاكت است.واژه‌ي شيطان و شياطين نيز ۸۸ بار در قرآن به كار رفته كه در بسياري از موارد به معناي ابليس است.« مجمع البيان، ج۱، ص۳۳۶، الميزان، ج۱۴، ص۳۴۳»

ابليس :

مراد از اين كلمه در قرآن مجيد موجودي است زنده، باشعور، مكلف، نامرئي، فريبكار و … كه از امر خدا سرپيچي كرد و به آدم سجده نكرد در نتيجه رانده شد و مستحق عذاب گرديد او در قرآن اكثراً به نام شيطان خوانده شده و فقط در يازده محلّ ابليس به كار رفته است.« قاموس قرآن،‌ج ۱ ، ص ۵۴ »

ابليس نام غيرعربي است و اسم اصلي او عزازيل يعني عزيز خداوند بوده است.« مجمع‌البيان »

از امام رضا (ع) نقل شده است نام او در اول حارث بوده است و بعد ابليس ناميده شده زيرا از رحمت خدا مأيوس گرديد.« تفسير صافي، جلد اول، ص۲۵۴ »

واژه‌ي ابليس در قرآن كريم يازده بار به كار رفته و نُه بار آن در ضمن داستان آفرينش آدم و فرمان سجده بر وي آمده است « بقره:آيه‌ي ۳۴، اعراف:آيه ۱۱، حجر: آيات ۳۱و ۳۲، اسراء: آيه ۶۱، كهف؛ آيه ۵۰، طه:آيه۱۱۶، ص: آيات ۷۴و ۷۵ »

شرح داستان براساس سوره‌ي اعراف كه با تفصيل بيشتري به اين موضوع پرداخته، چنين است: هنگامي كه خداوند، بشر را از گِل آفريد و از روح خويش در او دميد، به فرشتگان فرمان سجده بر وي داد. همه‌ي فرشتگان، جز ابليس سجده كردند؛ ولي او تكبّر ورزيد و از سجده سرباز زد. وقتي خداوند سبب را پرسيد، ابليس گفت: من از او بهترم؛ زيرا مرا از آتش و او را از گِل آفريدي؛ آن‌گاه خداوند ابليس را از آن مقام راند و او را لعنت كرد. ابليس از خداوند تا روز بعثت مهلت خواست و خدا به او تا وقت معيني مهلت داد؛ سپس ابليس سوگند ياد كرد كه همه‌ي بندگان به جز مخلصان را از راه به در برد و خداوند به او و پيروانش وعده‌ي جهنم داد.

در دو مورد ديگر نيز واژه‌ي ابليس آمده است: يكي در سوره‌ي سبا آيه‌ي ۲۰ كه به پيروي قوم سبا از او اشاره دارد و ديگري در سوره‌ي شعرا، آيه‌ي ۹۵ كه پايان كار او و پيروانش در روز بازپسين را گزارش مي‌دهد.

قرآن پس از سرباز زدن ابليس از سجده، او را «شيطان» ياد مي‌كند. (بقره:آيه‌ي۳۶؛ اعراف: آيه۲۰، طه: آيه ۱۱۷)

برابر برخي روايات، نام اصلي ابليس، حارث (حرث) بوده است كه به دليل عبادت طولاني، او را عزازيل، يعني عزيز خدا، خطاب مي‌كردند. وي پس از عجب، ابليس ناميده شده و پس از امتناع از سجده و رانده شدن از درگاه الهي، الشيطان نام گرفت.(۱۹) بحار‌الانوار، ج۶۰، ص۲۴۱

همچنين به تصريح قرآن، ابليس از ذريه (كهف، آيه۵۰)، حزب (مجادله، آيه ۱۹)، و لشكريان سواره و پياده نظام (اسراء: آيه۹۵؛ اسراء: آيه۶۴)؛ برخوردار است.

جن :

اين كلمه حدود بيست بار در قرآن مجيد آمده است جنّ در عرف قرآن موجودي است باشعور و اراده كه به اقتضاي طبيعتش از حواسّ بشر پوشيده مي‌باشد و مانند انسان مكلّف و مبعوث در آخرت و مطيع و عاصي و مؤمن و مشرك و … است و جنّ به معناي پوشيده است مثلاً به قلب، جنان مي‌گويند چون كه در ميان بدن پوشيده است به سپر مجنه مي‌گويند چون صاحب سپر را مي‌پوشاند به باغ و مزرعه و چمن، جنّت مي‌گويند چون روي زمين را مي‌پوشانند و …

بعضي از آنها به رسول خدا (ص) ايمان آوردند و برخي كافر شدن .آنها چون ما سخن مي‌گويند و يكديگر را به نيكوكاري دعوت مي‌كنند و از عذاب خدا مي‌ترسانند.(۹) سوره‌ي احقاف، آيه‌ي ۲۹.

وسوسه :

وسوسه به معناي حديث نفس است يعني كلامي كه در باطن انسان وارد مي‌شود خواه از شيطان باشد يا از خود انسان در مجمع فرموده وسوسه با صداي آهسته به سوي چيزي خواندن است و وسواس افكار بي‌فائده و مضرّي است كه به ذهن خطور مي‌كند كه گاهي ازجانب شيطان است و گاهي از مردمان ناپاك، در هر صورت فقط پناه بردن به خدا انسان را از شرّ آنها مصون مي‌دارد.(۱۲) قاموس قرآن، ج۳ ،‌صفحه ۳۹۳.

ابليس و پيامبران

 از آنجا كه ابليس دشمن انسانيت است، نسبت به هر انسان دشمني مي‌ورزد، اگرچه در بندگان مخلص نفوذي ندارد، بلكه نسبت به خود آنان مطيع و منقاد است ولي در برنامه‌هاي موردنظر آنان رخنه ايجاد مي‌كند. بدين روي ابليس و يارانش در برابر همه‌ي پيامبران به دشمني آشكار برخاسته‌اند: «وَ كَذلَكَ جَعَلْنا لَكُلِّ نَبيٍ عَدُواً شَيطِينَ الإنْسِ وَ الجِنِّ» (انعام/ ۶، ۱۱۲) و در جهت مقابله با اهداف وآرزوهاي انبيا، كوشش‌هايي فريب كارانه پي افكنده‌اند: «تَا اللهِ لَقَدْ أرْسَلنا إلي أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُم الشَّيطَنٌ أَعْمَلَهُمْ» (نحل/ ۶۳، ۱۶) و نيز «وَ ما أرسَلْنا مِنْ قَبْلِكً مِنْ رَّسولٍ وَ لا نَبِيٍ إلا إذا تَمَنَّي إلقي الشََيطنُ في اُمْنيَّه» (حج، ۵۲)

آدم «عليه‌السلام»:

كوشش‌هاي خصمانه ابليس بر ضد حضرت آدم مشتمل بر وسوسه: «فَوَسْوَسَ إِلَيهِ الشَيطنُ» (طه، ۱۲۰) سوگند دروغ مبني بر خيرخواهي: «وَ قاسَمَهُما إِني لَكُما لَمِنَ النَّصحينَ» (اعراف،۱۲) فريب‌كاري و ايجاد زمينه هبوط مشقت‌آميز از بهشت:

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطنٌ عَنْها فَأخْرَجَهُمَا مِمّا كَانَا فِيهِ وَ قُلْنَا أهْبِطُوا» ( بقره، ۳۶) در آيات قرآن گزارش شده است. افزون بر موارد پيشين، پس از توبه هنگام انجام مناسك حج كه با آموزش جبرئيل صورت مي‌پذيرفت، بارها خود را نماياندند كه به اشاره فرشته وحي، از سوي حضرت آدم رانده شد.( كنز الدقايق، ج۱، ص۳۲۴) وي درباره‌ي اسم‌گذاري فرزند نيز چنان وسوسه كرد كه نزديك بود ميان آدم و حوا اختلاف‌هايي پديد آيد ابليس پس از تولد فرزندان آدم آنان را به عرصه نزاعي كشاند كه به قتل هابيل منجر شد.(۴۲) تفسير نمونه ، ج ۶ ،‌ص ۳۵۴.

ابراهيم «عليه‌السلام»:

يكي از آزمون‌هاي الهي براي حضرت ابراهيم (ع)، رؤياي مأموريت قرباني كردن فرزند بود كه ابليس كوشيد با وسوسه او و ايجاد ترديد در همسر و فرزندش، مانع تراشي كند؛ ولي طبق آيات ۱۰۴-۱۰۵ صافات«وَ نَدَايَنهُ أنْ يَأِبرَاهيمُ * قَدْ صَدًّقْتَ الرُّءيَا» خداوند او را از صادقه بودن رؤيا مطمئن ساخت. از ابن عباس نقل مي‌شود هنگامي كه ابراهيم (ع) مشغول انجام مناسك بود ابليس سه بار بر وي ظاهر گشت كه با واكنش سخت پرتاب سنگ از سوي ابراهيم مواجه شد كه هم اكنون نيز حركت نمادين آن (رمي جمرات) جزء مناسك به شمار مي‌رود.

سليمان «عليه السلام»:

خداوند قدرت فرمان‌روايي بر جنيان و شياطين را به حضرت سليمان عنايت فرمود: «وَ مِنَ الشيطين مِنْ يغوصون له» (انبياء ، ۸۲) ( وَ الشَيطين كلَّ بَنّاءٍ وَ غَوّاصٍ) (ص/۳۸، ۳۷) اما وي را نيز با يكي از آنان آزمود: ( وَ لَقَد فَتنا سليمن وَ ألْقَينا علي كُرسيه جسداً) (ص/۳۸، ۳۴) ولي آنان با آموزش سحر و جادو به امت وي، به انتشار كفر و فساد دست زدند: (وَ ما كَفَر سُليمن وَ لكنًّ الشَيطينَ كَفَروا يُعَلِّمونَ النّاسَ السِّحْرَ) (بقره/ ۱۰۲)

ايوب «عليه‌السلام»:

ايجاد زمينه پيدايش امور مشقت آفرين و سخت براي ايوب (ع) پيامد كوشش‌هاي ابليس بود: (أني مسني الشيطان بِنُصُبِ وَ عذاب) (ص/۴۱)

يوشع (عليه السلام):

فراموشاندن آوردن ماهي به وسيله‌ي يوشع كه گفته شده قرآن از او با عنوان (فتاه) (كهف/ ۶۰) ياد كرده، كوششي از سوي ابليس گزارش شده است كه (وَ ما أنْسنيِه إلّا الشَّيطنَ اَنْ اَذْكُرَه) (كهف/ ۶۳)

يوسف «عليه السلام»:

برانگيختن آتش حسادت در برادران كه سختي‌هاي بسياري را در زندگي يوسف در پي داشت: (اَنْ نزعْ الشَيْطَن بَيْني و بَيْنَ إِخْوَتي) (يوسف/ ۱۰۰) نيز فراموشاندن بازگويي داستان يوسف نزد عزيز مصر به وسيله‌ي همبند آزاد شده‌ي وي كه موجب بقاي يوسف در زندان تا چندين سال ديگر شد، از اقدام‌هاي خصمانه ابليس بوده است.(۴۶) نمونه، ج۹، ص۳۶۰)

موسي «عليه‌السلام»:

كوشش براي كشاندن موسي (ع) به حمايت يكي از ياورانش در بني‌اسرائيل كه به مرگ دشمنش منتهي شد، به صراحت اقدامي از سوي شيطان معرفي شده است: (فَوَ كَزَهُ مُوسي فَقَضي عَليهِ قالَ هذا مِن عَمِل الشَّيْطن) (قصص/ ۲۸، ۱۵) افزون بر مورد پيشين، ظاهر شدن ابليس بر موسي در كوه طور، دروغ‌گويي به امت وي، تحريك سامري و پديد آوردن زمينه‌ي گوساله‌پرستي از ديگر اقدام‌هاي ابليس بر ضد حضرت موسي (ع) است كه در روايات ذكر شده است.

حضرت لوط «عليه السلام»:

برابر روايات، ابليس نخست قوم لوط را به ارتكاب عمل زشت لواط فراخواند سپس همجنس‌گرايي را ميان زنان نيز رواج داد.(۴۷) بحار، ح۶۳، ص۲۴۶)

پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم :

قرآن فقط از كوشش ابليس در فراموشاندن: « وَ‌ إِمّا يَنْسَّنكَ الشَّيْطن» (انعام/ ۶، ۶۸) واخلال درتحقق آرزوي پيامبر گرامي اسلام در هدايت امت: «أَلقَي الشَّيْطنَ في أمْنيَتِه» (حج/ ۵۲) پرده برداشته است؛ ولي در روايات، گزارش‌هاي بيشتري درباره‌ي اقدام‌هاي ابليس بر ضد آن حضرت ارايه شده است؛ حضور در اجتماع دارالندوه كه براي كشتن پيامبر (ص) تشكيل شده بود، تحريك مشركان براي رفتن به جنگ بدر و احزاب و هدايت آنان در منازعه با پيامبر «صلي الله عليه و آله و سلم» تحريك عمر و بن عبدود در جنگ خندق، كم جلوه دادن تعداد مسلمانان در چشم كافران براي تقويت روحيه‌ي آنان و لشكركشي شياطين در برابر مسلمانان حتي فراخوان همه‌ي لشكريانش در روز غدير، نمونه‌هايي از اين اقدام‌ها است.

نگاه اجمالي : شيطان اولين كسى است كه …..

– اولين كسى كه قياس نمود و خود را از حضرت آدم عليه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاك در حالى كه آتش از خاك بالاتر است .

– اولين كسى كه در پيشگاه با الهى تكبر نمود و به دستور خالق خود عمل نكرد.

– اولين كسى كه معصيت خدا را كرد و آشكارا با او مخالفت نمود.

– اولين كسى كه به دروغ گفت : خدا گفته از اين درخت نخوريد، چون درخت جاويد است و اگر كسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شريك مى شود.

– اولين كسى كه قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصيحت مى كنم .

– اولين كسى كه نماز خواند و يك ركعت آن چهار هزار سال طول كشيد.

– اولين كسى كه منبر رفت و براى ملائكه سخنرانى و صحبت كرد.

– اولين كسى كه به خدا مشرك شد.

– اولين كسى كه غنا و آوازخواند،وقتي كه حضرت آدم ازدرخت نهى شده خورد.  

– اولين كسى كه گريست ؛ چون او را به زمين فرستادند، به ياد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گريه كرد.

– اولين كسى كه لواط راياد داد ، چون زمانى كه به ميان قوم لوط آمد خود را در اختيار آنان قرار داد تا با او لواط كنند.

– اولين كسى كه دستور ساختن منجنيق را داد تا حضرت ابراهيم عليه السلام را با آن در آتش اندازند.

احادیث دشمن شناسی(شیطان)

پيامبر اکرم (ص):

  • مَا مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِي حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَيْطَانُهُ يَا وَيْلَهُ يَا وَيْلَهُ عَصَمَ مِنِّي ثُلُثَيْ دِينِهِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِي الثُّلُثِ الْبَاقِي‏.

هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى آورد كه : واى برمن ، واى بر من! دو سوم دينش را از دستبرد من ، مصون نگه داشت . پس بنده بايد براى حفظ يك سومِ باقى مانده دينش ، تقواى الهى پيشه سازد.   « نوادر(راوندى) »

  • يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا هُوَ اللَّهُ وَ الشَّيْطَانُ وَ الْحَقُّ وَ الْبَاطِلُ وَ الْهُدَى وَ الضَّلَالَةُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَيُّ وَ الْعَاجِلَةُ وَ الْآجِلَةُ وَ الْعَاقِبَةُ وَ الْحَسَنَاتُ وَ السَّيِّئَاتُ فَمَا كَانَ مِنْ حَسَنَاتٍ فَلِلَّهِ وَ مَا كَانَ مِنْ سَيِّئَاتٍ فَلِلشَّيْطَانِ لَعَنَهُ اللَّهُ.

 اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنياست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شيطان ملعون است.

« كافى (ط-الاسلامیه) ج ۲، ص ۱۶، ح »

  • اِنَّ الغَضَبَ مِنَ الشَّيطانِ وَ اِنَّ الشَّيطانَ خُلِقَ مِنَ النّارِ وَ اِنَّما تُطفَأُ النّارُ بِالماءِ فَاِذا غَضِبَ اَحَدُكُم فَليَتَوَضَّأ؛

خشم از شيطان و شيطان از آتش آفريده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه يكى از شما به خشم آمد، وضو بگيرد.   « نهج الفصاحه  ص ۲۸۶ »

  • اِذا بَلَغَ الرَّجُلُ اَربَعينَ سَنَةً وَ لَم يَغلِب خَيرُهُ شَرَّهُ قَبَّلَ الشَّيطانُ بَينَ عَينَيهِ وَ قالَ: هذا وَجهٌ لا يُفلِحُ؛

هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه مى زند و مى گويد: اين چهره اى است كه روى رستگارى را نمى بيند.« مشكاة الأنوار ص ۱۶۹ »

  • إِذَا اسْتَحَقَّتْ وَلَايَةُ اللَّهِ وَ السَّعَادَةُ جَاءَ الْأَجَلُ بَيْنَ الْعَيْنَيْنِ وَ ذَهَبَ الْأَمَلُ وَرَاءَ الظَّهْرِ وَ إِذَا اسْتَحَقَّتْ وَلَايَةُ الشَّيْطَانِ وَ الشَّقَاوَةُ جَاءَ الْأَمَلُ بَيْنَ الْعَيْنَيْنِ وَ ذَهَبَ الْأَجَلُ وَرَاءَ الظَّهْر

هرگاه كسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى آيد و آرزو پشت سرش مى رود و هرگاه مستحق دوستى شيطان و بدبختى باشد، آرزو پيش چشم او، و مرگ پشت سرش قرار مى گيرد.  « كافى(ط-الاسلامیه) ج ۳، ص ۲۵۸، ح ۲۷»

  • ألا أخبركم بشي‏ء إن أنتم فعلتموه تباعد الشيطان منكم كما تباعد المشرق من المغرب؟ قالوا: بلى يا رسول اللّه، قال: الصوم يسوّد وجهه، و الصّدقة تكسر ظهره، و الحبّ في اللّه و الموازرة على العمل الصّالح يقطع دابره، و الاستغفار يقطع و تينه.

آيا شما را از چيزى خبر ندهم كه اگر به آن عمل كنيد، شيطان از شما دور شود، چندان كه مشرق از مغرب دور است؟ عرض كردند: چرا. فرمودند: روزه روى شيطان را سياه مى كند، صدقه پشت او را مى شكند، دوست داشتن براى خدا و هميارى در كار نيك، ريشه او را مى كند و استغفار شاهرگش را مى زند.« منهاج البراعه (خویی) ج ۷ ، ص ۴۲۶ »

  • اِذا رَاَیتُم الرَّجُل لایُبالی ما قال و لا ما قِیلَ لَهُ فَهُوَ شِرکُ الشَّیطان؛هرگاه دیدید که مردی باکی ندارد که چه می گوید و چه درباره اش گفته می شود،چنین کسی شریک شیطان است. « وسایل الشیعه ج ۱۶ ، ص ۳۵ ، ح ۲۰۹۰۳ »
  • روزی حضرت محمد (ص) شیطان را حاضر در مسجد الحرام دید پیش او رفت و گفت : ای ملعون چرا ناراحتی؟ شیطان گفت : از دست تو و امت تو ناراحتم . حضرت فرمود: چرا از من ناراحتی؟ شیطان گفت که چون این همه تلاش می کنم که مردم را گمراه کنم ولی تو در قیامت از آنها شفاعت می کنی و تمام زحمات مرا به هدر می دهی به همین خاطر با تو دشمنم و از تو بدم می آید. حضرت فرمودند: از امتم چرا ناراحتی ؟ شیطان گفت :امت تو خصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند( منظور شیعیان می باشند) .اول اینکه وقتی به هم می رسند سلام می کنند که سلام اسم خداوند است و من از این اسم می ترسم.دوم اینکه وقتی همدیگر را می بینند به یکدیگر دست می دهند و تا دستهایشان از هم در نیامده گناهانشان بخشیده می شود.سوم اینکه وقتی می خواهند غذا بخورند بسم الله می گویند و من دیگر نمی توانم غذا بخورم و گرسنه می مانم .چهارم اینکه بعد از خوردن غذا الحمدالله می گویند .پنجم اینکه وقتی اسم تو می آید بلند بلند صلوات ختم می کنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار می کنم . ششم اینکه وقتی می خواهند کاری بکنند ان شاء الله می گویند و من دیگر نمیتوانم در آن کار دخالت کنم و آنها را بر هم زنم.هفتم آنکه صدقه می دهند و وقتی که صدقه می دهند هم گناهانشان آمرزیده می شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور میکنند.به همین دلیل حضرت نبی اکرم (ص) فرمودند: وقتی انسان دستش را در جیبش می کند تا صدقه بدهد هفتاد شیطان دست او را می گیرند تا او را منصرف کنند . هشتم آنان که قرآن می خوانند و در خانه ای که قرآن خوانده می شود دیگر جایی برای من نمی ماند چون در آن خانه ملائکه رفت و آمد می کنند. نهم آنکه مرا زیاد لعنت می کنندو با هر لعنت یک زخم بر بدنم می افتد و تا زمانی که آن شخص را به گمراهی نکشانم آنها خوب نمی شود. دهم اینکه هنگامی که گناه می کنند سریع توبه می کنند و زحمات مرا به هدر میدهند. یازدهم اینکه عطسه که می کنند الحمدالله می گویند.حضرت فرمودند عطسه از طرف خداوند و خمیازه از طرف شیطان است .وقتی عطسه می کنید باید الحمدالله بگوئید.و وقتی انسان نماز خواند شیطان از او دور می شود به خصوص اگر سجده نماز طولانی باشد شیطان از روی ناراحتی فریاد می کشد.
  • شیطان تا آنگاه که انسان مراقب نمازهای پنجگانه اش می باشد از او می ترسد و چون نمازهایش را تباه کرد بر او جرائت پیدا می کند و او را در گناهان بزرگ فرو می برد.
  • بدانید که هیچ مردی با زن نامحرم خلوت نمی کند جز آنکه سومی آنها شیطان است.
  • ای علی ، هر گاه وقت نمازت رسید آماده آن شو و گرنه شیطان تو را سرگرم می کند و هرگاه قصد کار خیری کردی شتاب کن و گرنه شیطان تو را از آن منع می کند.
  • آیا شما را از چیزی خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید شیطان از شما دور شود ، چندان که مشرق ار مغرب دور است ، عرض کردند چرا. فرمودند : روزه ، روی شیطان را سیاه می کند و صدقه ،پشت او را می شکند و دوست داشتن برای خدا و هم یاری در کار نیک ، ریشه او را می کند و استغفار ،شاهرگش را می زند.
  • نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آسايش بدن ها، مايه ناراحتى شيطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مايه اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است. « ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۹۱ »
  • اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنياست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِشيطان ملعون است.« كافى، ج ۲، ص ۱۶، ح ۲ »
  • خشم از شيطان و شيطان از آتش آفريده شده است و آتش با آب خاموش مى شود، پس هرگاه يكى از شما به خشم آمد، وضو بگيرد. « نهج الفصاحه، ح ۶۶۰ »
  • هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه مى زند .

حضرت علي (ع):

  • بازار، ميدان شيطان است، لذا اميرمؤمنان حضرت علي «عليه‌السلام»، در نامه‌اي به حارث همداني مي‌فرمايند: بپرهيز از نشستن بر سر گذرها و در مراكز عمومي و بازارها و مراكز تجارت، زيرا در آن جاها محل حضور شيطان و وسوسه‌هاي اوست، محل پيشامدها و تباه‌كاري‌هاست، شيطان سعي مي‌كند افراد را براي تأمين منافع خودشان به دروغ، تهمت و انحراف بكشاند و به دنبال آن اضطراب و آشوب و نگراني بوجود آورد. غالباً مردم در اين جاها به امور دنيا و كارهاي خلاف دين مشغول‌اند پس تا مي‌تواني بايد از مراكز و بازارها كه ميدان ابليس است دور شوي تا داخل فتنه و فساد نشوي. شيطان براي گمراه كردن انسان از مسير حق، به امور مختلفي متوسل مي‌شود؛ وسوسه، زينت دادن گناه و كارهاي زشت، ايجاد فراموشي در انسان، وعده دادن به انسان، مشاركت در اموال و اولاد مردم، امر به فحشاء و منكر و نجواي شيطاني از جمله‌ي اين امور است. « رضا آشوري، بهار ۱۳۸۹ »
  • نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد. « غررالحکم، ص ۵۶ »
  • از امام علي (ع) نقل شده كه فرمود: خدا مي‌خواهد كرامتش را بر مؤمنان ظاهر سازد؛ زيرا اگر ابليس و وسوسه‌هايش نبود، نور معرفت بر دل مؤمن نمي‌تابيد و عطر محبت از آن پيدا نمي‌شد.«  كشف‌الاسرار، ج۲، ص۷۰۱ »
  • در خطبه «قاصعه» از شیطان به عنوان «امام المتعصبین» یاد می فرمایند: «شیطان این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سلف مستکبران است که اساس تعصب و تکبر و خودخواهی را پی ریزی کرد و با خداوند در مقام جبروتیش به ستیز و منازعه برخاست، لباس خود بزرگ بینی بر تن پوشانیده و پوشش تواضع و فروتنی را کنار گذاشت. آیا نمی بینید چگونه خداوند او را به خاطر تکبرش کوچک کرد؟ و براثر بلند پروازیش پست و خوار گردانید؟ در دنیا مطرودش ساخت و در آخرت آتش سوزان دوزخ را برای او آماده کرده است.»     « نهج البلاغه، خطبه ی۱۹۲ /۲۸۶-۲۸۵ »
  • عَلى لِسانِ المُؤمِنِ نُورٌ يَسطَعُ و َعلى لِسانِ المُنافِقِ شَيطانٌ يَنطِقُ؛بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى گويد.« شرح نهج البلاغه (ابن أبى الحديد) ج۲۰، ص۲۸۰، ح »
  • الصَّلاةُ حِصنٌ مِن سَطَواتِ الشَّیطانِ؛

نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد. « تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۱۷۵ ، ح ۳۳۴۳ »

  • شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کرد و فقط یک نمازدو رکعتی او چهار هزار سال طول کشید. وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و در آن روح دمید به تمام ملائکه دستور داد که بر آدم سجده کنند و همه سجده کردند به غیر از ابلیس. شیطان به خدا گفت : من هفتاد هزار سال تو را عبادت کرده ام و خودت فرموده ای که هر کس مرا عبادت کند عبادتش را بی نتیجه نمی گذارم و عوضش را به او می دهم . خداوند فرمود هر چه بخواهی در دنیا به تو عطا می کنم. شیطان گفت: اول اینکه اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم. خداوند فرمود : تا روز معلومی تو را مهلت  می دهم.دو اینکه در مقابل هر یک از فرزندان آدم دو فرزند به ما عطا کنی که برای هر یک ازاولاد آدم دو فرزند را مسلط کنم تا آنها را به گمراهی بکشانند. خداوند باز هم قبول کرد. سوم اینکه از تو می خواهم مرا در بدن اولاد آدم همچون خون جریان دهی که از هرجای بدن او بتوانم او را به معصیت بکشانم . چهارم اینکه می خواهم اولاد آدم ما را نبیند ولی ما آنها را ببینیم.  پنجم اینکه از تو می خواهم به من قدرتی دهی که به هر شکلی که می خواهم در آیم و هر کجا می خواهم بروم. ششم اینکه می خواهم تا دم مرگ پیش اولاد آدم باشم ( یعنی حتی وقتی حضرت ملک الموت برای قبض روح به سراغ آدم انسان می آید شیطان هم حاضر می شود و انسان را وسوسه میکند) .« خطبه ۱۲۱ »
  • إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یُسَنِّی لَکُمْ طُرُقَهُ وَ یُرِیدُ أَنْ یَحُلَّ دِینَکُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً.

شيطان، راههاي خويش را براي شما هموار مي‏كند و مي‏خواهد دين و ايمان شما را گره گره باز كند.« خطبه ۷ »

  • فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ.

شیطان در درون سینه هاى پیروان خود تخمگذارى كرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود.

  • از خشم بپرهیز که آن ، سپاهی بزرگ از سپاهیان شیطان است.
  • در كلمات «امیرمومنان على» (علیه السلام) در «غرر الحكم» آمده است: «اِحْذَرُوا عَدُوّاً نَفَذَ فِى الصُّدُورِ خَفیّاً وَ نَفَثَ فِى الآذانِ نَجیّاً; از آن دشمنى بپرهیزید كه در سینه ها مخفیانه نفوذ مى كند و در گوشها آهسته فوت مى كند»!
  • در خطبه ۱۲۱ نیز مى خوانیم: «اِنَّ الشَّیْطانَ یُسَنّى لَكُمْ طُرُقَهُ وَ یُریدُ اَنْ یَحُلَّ لَكُمْ دینَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً; شیطان راه هاى خویش را براى شما آسان جلوه مى دهد و مى خواهد پیمانهاى الهى دین شما را گره گره بگشاید.

امام باقر (ع):

  • ميفرمودند: چون علم را شنيديد بكارش بنديد و بايد دلهاي شما گنجايش داشته باشد (زيادتر از استعداد و حوصله خود علم را فرا نگيريد)زيرا چون علم در دل مرد بقدري زياد شود كه نتواند تحمل كند شيطان بر او مسلط شود، پس چون شيطان با شما بدشمني برخاست با آنچه ميدانيد باو روي آوريد زيرا نيرنگ شيطان ضعيف است(راوي گويد)گفتم آنچه ميدانيم چيست؟ فرمود: با او مبارزه كنيد بآنچه از قدرت خداي عز و جل براي شما هويدا گشته است.
  • إِذَا سَمِعْتُمُ اَلْعِلْمَ فَاسْتَعْمِلُوهُ وَ لْتَتَّسِعْ قُلُوبُكُمْ فَإِنَّ اَلْعِلْمَ إِذَا كَثُرَ فِي قَلْبِ رَجُلٍ لاَ يَحْتَمِلُهُ قَدَرَ اَلشَّيْطَانُ عَلَيْهِ فَإِذَا خَاصَمَكُمُ اَلشَّيْطَانُ فَأَقْبِلُوا عَلَيْهِ بِمَا تَعْرِفُونَ فَ إِنَّ كَيْدَ اَلشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً فَقُلْتُ وَ مَا اَلَّذِي نَعْرِفُهُ قَالَ خَاصِمُوهُ بِمَا ظَهَرَ لَكُمْ مِنْ قُدْرَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ .        « الکافي (ط – الإسلامیة)، ج ۱، ص ۴۵ »
  • هنگامی که انسان در حال جان کندن است خیلی تشنه می شود و در آن هنگام شیطان با یک لیوان آب می آید و می گوید اگر بر من سجده کنی و کافر شوی این آب را به تو می دهم و اگر انسان کافر نشود شیطان آب را می ریزد و می گوید من از تو بیزارم و می رود.
  • حضرت امام محمد باقر (ع) در این باره می فرمایند: اگر اول غذا یادتان رفت بسم الله بگویید آخر غذا بگویید تا شیطان هر چه خورده استفراغ کند. بعد شیطان گفت که من احتیاج به آب دارم خداوند فرمودند: آب تو شراب و هر چیز مست کننده باشد . بعد گفت برای من کتابی قرار بده.

امام صادق(ع):

  • إِذَا رَأَيْتُمُ الْعَبْدَ مُتَفَقِّداً لِذُنُوبِ النَّاسِ نَاسِياً لِذُنُوبِهِ فَاعْلَمُوا أَنَّهُ قَدْ مُكِرَ بِه‏ هرگاه دیدید که بنده ای گناهان مردمان را جستجو می کند و گناهان خویش را فراموش کرده است بدانید که او فریب شیطان را خورده است.« وسایل الشیعه ج ۱۵ ، ص ۲۹۲ ، ح ۲۰۵۴۶ »
  • يَقُولُ إِبْلِيسُ لِجُنُودِهِ أَلْقُوا بَيْنَهُمُ الْحَسَدَ وَ الْبَغْيَ فَإِنَّهُمَا يَعْدِلَانِ عِنْدَ اللَّهِ الشِّرْكَ شيطان به سپاهيانش مى گويد: ميان مردم حسد و تجاوزگرى بياندازيد چون اين دو، نزد خدا برابر با شرك است.« كافى (ط-الاسلامیه) ج۲، ص۳۲۷ »
  • آكِلُ الرِّبا لايَخرُجُ مِنَ الدُّنيا حَتّى يَتَخَبَّطُهُ الشَّيطانُ؛ربا خوار از دنيا نرود، تا آن كه شيطان ديوانه اش كند. بحارالانوار(ط-بیروت) ج ۱۰۰، ص ۱۲۰ »
  • لَيْسَ لِإِبْلِيسَ جُنْدٌ أَشَدَّ مِنَ اَلنِّسَاءِ وَ اَلْغَضَبِ.

شيطان لشكري قوي تر از زنان و خشم ندارد. « تحف العقول عن آل الرسول صلی ال، ج ۲، ص ۳۶۳ »

  • هر کس نماز نخواند از شیطان پست تر است چونشیطان یک خطا کرد و آن هم اینکه بر آدم سجده نکرد ولی انسان اگر نماز نخواند برای خدا سجده نمی کند.
  • همچنین از امام صادق(ع) منقول است از صفات مومن این است که :  بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند می گوید: اگر سر نماز بسم الله را بلند نگوییم شیطان تا آخر نماز بر روی شانه انسان می نشیند و انسان را وسوسه می کند و نیز فرمودند :

 هرکس بعداز تکبیر نماز ( قبل ازشروع حمد) اعوذبالله من الشیطان الرجیم را بگوید به اندازه هر مویی که در بدن اوست هزار حسنه برای او می نویسند .

  • شیطان گفت پنج نفرند که هیچ راهی به آنها ندارم اما دیگر مردم در مشت من هستند:

۱- هر کس با نیت درست به خدا پناه ببرد و در همه کارهایش بر او توکل کند.

۲- کسی که شب و روز بسیار تسبیح خدا گوید.

۳- کسی که برای برادر مومنش آن پسندد که برای خود می پسندد.

۴- کسی که هر گاه مصیبتی به او می رسد بی تابی نمی کند.

۵- و هر کس که به آنچه خداوند قسمتش کرده خرسند است و غم روزیش را نمی خورد.

  • وقتی که میان دو نفر مسلمان قهر و جدایی به وجود آید ، شیطان بسیار خوشحال می اما همین که با یکدیگر آشتی کنند ، زانوهایش می لرزد و بند بند وجودش پاره می شود و فریاد می زند : ای وای بر من که به سبب این آشتی هلاک شدم.
  • خانه ای که در آن قرآن خوانده نمی شود و از خدا یاد نمی گردد ، برکتش کم شده ، فرشتگان آن را ترک می کنند و شیاطین در آن حضور می یابند.
  • شيطان به سپاهيانش مى گويد: ميان مردم حسد و تجاوزگرى بياندازيد چون اين دو، نزد خدا برابر با شرك است.« كافى، ج۲، ص۳۲۷، ح۲ »
  • هرگاه دیدید که بنده ای گناهان مردمان را جستجو می کند و گناهان خویش را فراموش کرده است بدانید که او فریب شیطان را خورده است.« جهاد النفس، ح ۲۳۷ »

امام هادی علیه السلام :

  • شیطان به حضرت نوح علیه السلام گفت : اگر آدمی را بخیل یا حریص یا حسود و یا ستمگر و یا عجول یافتیم ، به سرعت او را به چنگ می آوریم و اگر تمام این صفات در او باشد – از ماست – و او را چون خود شیطان نافرمان می نامیم.

*   اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِاءَمْرِهِمْ مِلاَکا وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ اءَشْرَاکا، فَباضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِاءَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِاءَلْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ.

شیطان را ملاک کار خود قرار دادند و شیطان نیز آنان را شریک خود ساخت . پس ، در سینه هایشان ، تخم گذاشت و جوجه برآورد و بر روى دامنشان جنبیدن گرفت و به راه افتاد، از راه چشمانشان مى نگریست و از زبانشان سخن مى گفت ، به راه خطایشان افکند و هر نکوهیدگى و زشتى را در دیده شان بیاراست و در اعمالشان شریک شد؛ و سخن باطل خود بر زبان ایشان نهاد. « نهج البلاغه »

اشعار

 یاد یوسف دیو از عقلش سترد                                     وز دلش دیو آن سخن از یاد برد                                     « مثنوی معنوی – دفتر ششم »

خواجه را از چشم ابلیس لعین                                      منگر و نسبت مکن او را به طین                      « مثنوی معنوی – دفتر ششم –بخش ۹۶»

همره خورشيد را شب پر مخوان                                       آنک او مسجود شد ساجد مدان                              « مثنوی معنوی – دفتر ششم »

عدم سجده ابلیس    حجر ۳۰/ص۷۳/بقره ۳۴

 

گفت من بهتر از او هستم چرا که مرا از آتش آفریدی و او را از گل                    ص/۷۶

خواجه را از چشم ابلیس لعین             منگر و نسبت مکن او را بطین                                         «  مولوی       ۳۱۸۷/۶ »

لجم بیند فوق در شاهوار                       پس ز طین بگریز او ابلیس وار

کان بلیس از متن طین کور و کرست          گاو کی داند که در گل گوهرست                              «   مولوی  ۶  / ۲۹۳۲-۲۹۳۱ »

 

همانا شیطان به انسان می گوید کافر شو و چون کافر شود گوید من از تو بری و برکنارم….  حشر/۱۶-۱۷ و انفال ۴۸

 

گفت حق خود او جدا شد از بهی          تو بدین تزویرها هم کی رهی

فاعل و مفعول در روز شمار              رو سیاهند و حریف سنگسار                                         «  مولوی   ۳۶۱۷-۳۶۱۶/۶ »

 

و چنین بود که شیطان کارهای ایشان را در نظرشان آراسته جلوه داد وگفت امروز کسی از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من امان دهنده شما هستم.  انفال /۴۸

حق پی شیطان بدین سان زد مثل                         که  تو را در رزم آرد با حیل

که تو را یاری دهم من با توام                           در خطرها پیش تو من می دوم

اسپرت باشم گه تیر خدنگ                              مخلص تو باشم اندر وقت تنگ                         «  مولوی ۳۶۱۱-۳۶۰۹/ ۶»

 

داستان ها

مرد و شیطان

 مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد .در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد ودر همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.

مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید))..

از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.

مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.

 مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))

 وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.

به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

نتیجه داستان:

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد. این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.          

 

داستان خدا و شیطان

 جهنم تاریک بود. جهنم سیاه بود . جهنم نور نداشت. شیطان هر روز صبح از جهنم بیرون می آمد و مشت مشت با خودش تاریکی می آورد. تاریکی را روی آدم ها می پاشید و خوشحال بود، اما بیش از هر چیز خورشید آزارش می داد…

خورشید ، تاریکی را می شست . می برد و شیطان برای آوردن تاریکی هی راه بین جهنم و روز را می رفت و برمی گشت. و این خسته اش کرده بود.شیطان روز را نفرین می کرد. روز را که راه را از چاه نشان می داد و دیو را از آدم.شیطان با خودش می گفت: کاش تاریکی آنقدر بزرگ بود که می شد روز را و نور را و خورشید را در آن پیچید یا کاش …و اینجا بود که شیطان نابینایی را کشف کرد: کاش مردم نابینا می شدند. نابینایی ابتدای گم شدن است و گم شدن ابتدای جهنم.اما شیطان چطور می توانست همه را نابینا کند! این همه چشم را چطور می شد از مردم گرفت!شیطان رفت و همه جهنم را گشت و از ته ته جهنم جهل را پیدا کرد. جهل را با خود به جهان آورد. جهل ، جوهر جهنم بود.

حالا هر صبح شیطان از جهنم می آید و به جای تاریکی، جهل روی سر مردم می ریزد و جهل ، تاریکی غلیظی است که دیگر هیچ خورشیدی از پس اش بر نمی آید.چشم داریم و هوا روشن است اما راه را از چاه تشخیص نمی دهیم .چشم داریم و هوا روشن است اما دیو را از آدم نمی شناسیم.وای از گرسنگی و برهنگی و گمشدگی.

خدایا ! گرسنه ایم ، دانایی را غذایمان کن.

خدایا ! برهنه ایم ، دانایی را لباس مان کن.

خدایا !گم شده ایم ، دانایی را چراغ مان کن.

حکیمان گفته اند: دانایی بهشت است و جهل ، جهنم.

خدایا ! اما به ما بگو از جهنم جهل تا بهشت دانایی چند سال نوری ، رنج و سعی و صبوری لازم است؟

شیطان دشمن قسم خورده انسان است، همه را وسوسه می کند، اما کسانی هم بوده اند که هرگز فریب شیطان را نخورده و پوزه اش را به خاک مالیده اند که شنیدن سرگذشت ایشان خالی از لطف نیست.

زنجیرهای شیطان

خواب معروفی نقل می‌کنند که در زمان شیخ انصاری یک کسی خواب دید که شیطان در نقطه ‌ای (قضیه مربوط به نجف است) تعداد زیادی افسار همراه خودش دارد، ولی افسارها مختلف است، بعضی از افسارها خیلی شل است، طناب بسیار ضعیفی را به‌ صورت افسار درآورده است، یکی دیگر افسار چرمی، یکی دیگر زنجیری، زنجیرهای مختلف و بعضی از زنجیرها خیلی کلفت است. در میان اینها یک افسار خیلی کلفت و زنجیرقوی بود که خیلی جالب بود. از شیطان پرسید: اینها چیست؟

ـ اینها افسارهایی است که به کله بنی‌آدم می‌زنم و آنها را به طرف گناه می‌کشانم.

آن افسار خیلی کلفت نظر این شخص را جلب کرد، گفت: آن برای کیست؟

ـ این برای آدم خیلی گردن کلفتی است.

ـ کی؟

ـ شیخ انصاری.

ـ چطور؟

ـ اتفاقاً دیشب زدم به کله ‌اش، یک چند قدم آوردم ولی زد آن را پاره کرد.

ـ حالا افسار ماها کجاست؟

ـ شما که افسار نمی‌خواهید، شما دنبال من هستید! این افسار مال آنهایی است که دنبال من نمی‌آیند. آن شخص صبح آمد خواب را برای شیخ انصاری نقل کرد.

مثل این که شبی بوده، شیخ خیلی اضطرار پیدا می‌کند و پولی که بابت سهم امام بوده و فردا بایستی تقسیم می‌کرده است به عنوان قرض از آن چیزی برمی‌دارد؛ می‌آید تا دمِ در، ولی پشیمان می‌شود، دوباره برمی‌گردد می‌گذارد سرجایش.

شیطان که گفته بود زنجیر را زدم به کله ‌اش و او را چند قدم آوردم ولی بعد پاره کرد و رفت، قضیه این بوده است.[شهید مرتضی مطهری،توحید، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۳۳۲ و ۳۳۳٫ ]

شیطان گفت: در دل من رحم و مروت و مهر و عطوفت قرار نگرفته اگر چنگال من بر تو گیر کند و دستم به تو رسد جای تو در ته این دره خواهد بود که تماشا می‌کنی و چنان تو را در آن سرنگون کنم که بند از بندت جدا شده و پیکرت قطعه قطعه شود. حضرت‌علی‌ علیه السلام فرمودند: مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَمْ یضُرَّهُ شَیطَان، هرکس به خدا متوسل شود، شیطان به او ضرر نمی‌رساند.

ماجرای ازدواج حضرت داوود

عارف بالله میرزا اسماعیل دولابی می‌گفت: خداوند به حضرت داود پیامبر، وحی نمود که فلان خانم را برای همسری تو برگزیده‌ام. حضرت داود به سراغ آن خانم رفت و قضیه را مطرح کرد، ولی آن خانم گفت: من چندان عبادت و اعمال صالحی ندارم که لیاقت همسری شما را داشته باشم، خانم دیگری همنام من در همین محلّه زندگی می کند که خیلی اهل عبادت است، قاعدتاً اشتباه شده و آن خانم منظور خداوند بوده است. حضرت داود که به هدایت الهی مطمئن بود، از او پرسید شما وقتی فقیر می شوید چه می کنید. آن خانم گفت: چون نمی دانم فقر برای من بهتر است یا ثروت، لذا کاری نمی کنم و به آنچه خدا پیش آورده تن می دهم. حضرت پرسید وقتی بیمار می شوید چه می کنید. آن خانم گفت: چون نمی دانم مرض برای من بهتر است یا صحّت، لذا کاری نمی کنم و به همان که خداوند پیش آورده تمکین می کنم. حضرت چند فقره از این سؤالات را مطرح کرد و آن خانم هم همین گونه پاسخ داد. بعد حضرت داود گفت: با این معرفت و روح تسلیم و رضا که در شما می بینم، مطمئناً اشتباهی رخ نداده است و خود شما از سوی خدا برای همسری من تعیین شده اید. (مصباح الهدی – مهدی طیب – ص۷۰)

قرآن می‌فرماید:«إِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ» (سوره نحل ایه ۹۹)؛ چرا که او، بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل مى‏کنند، تسلّطى ندارد.

اما شیطان نسبت به کسانی از او تبعیت می‌کنند و گمراه هستند، تسلط دارد قرآن می‌فرماید: «إِنَّ عِبادی لَیسَ لَک عَلَیهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْغاوینَ »(سوره حجر۴۲)؛ بر بندگانم تسلّط نخواهى یافت؛ مگر گمراهانى که از تو پیروى مى‏کنند.

تو را در دره پرت می‌کنم!

علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب لب الالباب در سیر سلوک (صاحبان عقل)، نقل می‌کند: حاج امام قلی نخجوانی که استاد معارف مرحوم آقا سید حسین قاضی پدر مرحوم میرزا علی آقا قاضی‌(ره) بود و در نزد مرحوم آقا سید قریش قزوینی‌(ره) در اخلاقیات و معارف الهیه مراتب استکمال را طی می‌نمود، گفت: پس از آن که به سن پیری رسیدم، دیدم با شیطان در بالای کوهی ایستاده‌ایم، من دست خود را بر محاسن گذارده و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فرا گرفته، ‌اگر ممکن است از من بگذر. شیطان گفت: این طرف را نگاه کن، وقتی نظر کردم دره‌ای بسیار عمیق دیدم که از شدت خوف و ترس عقل انسان مبهوت می‌ماند.

شیطان گفت: در دل من رحم و مروت و مهر و عطوفت قرار نگرفته اگر چنگال من بر تو گیر کند و دستم به تو رسد جای تو در ته این دره خواهد بود که تماشا می‌کنی و چنان تو را در آن سرنگون کنم که بند از بندت جدا شده و پیکرت قطعه قطعه شود.

حضرت‌علی‌ علیه السلام فرمودند: مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَمْ یضُرَّهُ شَیطَان، هرکس به خدا متوسل شود، شیطان به او ضرر نمی‌رساند. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم)

وسوسه شیطان حتی در بستر مرگ

اواخر عمر آیت الله کوهستانی (ره) بود که برای تجدید کارت معافیت تحصیلی، از مشهد به بهشهر آمدم. در این سفر ایشان بیمار بودند، ولی در بستر بیماری هم سیر و سلوک ویژه ای داشتند. از دیدنی ها و از شنیدنی های دنیا دور بود. در همان حال معنوی، درخواست نصیحت و پندی کردم، فرمود: ۱- همراه با قرآن باشید و از قرآن جدا نشوید. ۲- نماز شب را ترک نکنید. ۳- نماز را اول وقت بخوانید. آن مرد الهی بعد فرمود: مواظب شیطان باشید که برای فریب دادن هر انسانی آماده است. من عمری را سپری کرده ام دیگر وقتی برایم باقی نمانده است. و فقط منتظر صدایی هستم که مرا بخواند تا با کاروان آخرت همراه شوم. با این حال شیطان می خواهد مرا هم وسوسه کند. در این حال صدای گریه آن رادمرد پاک باخته بلند شد. (مجله بشارت شماره ۲۸- فروردین ۱۳۸۱- به نقل از سید عنایت الله دریاباری)

موسی پرسید: به من از گناهی خبر بده که اگر انسان آن را انجام دهد ، تو بر او پیروز می شوی و هر کجا که بخواهی افسار او را به آنجا می کشی. ابلیس گفت: «اِذا اَعجَبَتهُ نَفسُهُ ، وَاستَکثَرَ عَمَلَهُ، و صَغُرَ فِی عَینِهِ ذَنبُهُ؛ سه حالت گناه است که اگر انسان گرفتار آن شود، من بر او چیره می گردم،‌هنگامی که او خودبین شود و از خودش خوشش آید،‌هنگامی که او عمل خود را بسیار بشمرد، هنگامی که گناه در نظرش کوچک گردد.

مادر شیطان‌ها را دیدم!

در انوار جزائری است که در سال قحطی، در مسجدی واعظی روی منبر بود و می‌گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می چسبند و نمی گذارند، صدقه بدهد. مؤمنی پای منبر این سخنان را شنید تعجّب کنان به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، می روم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حرکت کرد. وقتی که به خانه رسید و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سال قحطی رعایت زن و بچّه و خودت را نمی کنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و… خلاصه به قدری او را وسوسه کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟ پاسخ داد: من شیطان ها را ندیدم لکن مادرشیطان را دیدم که نگذاشت. انسان می خواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت بینی می کند و نمی گذارد. (اخلاص و انفاق- دستغیب- ص۱۵۵)

سه عملی که باعث چیره‌شدن شیطان بر انسان می‌شود

حضرت موسی علیه السلام در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاه رنگارنگی بر سر داشت نزد موسی علیه السلام آمد، وقتی که نزدیک شد کلاه خود را (به عنوان احترام) از سر برداشت و مؤدبانه نزد موسی علیه السلام ایستاد. حضرت موسی گفت: تو کیستی؟ ابلیس جواب داد: ابلیس هستم. موسی (علیه السلام) پرسید: تو ابلیس هستی؟ خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند. ابلیس گفت: من آمده ام به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری بر تو سلام کنم. موسی پرسید: این کلاه چیست که بر سر داری ؟ ابلیس پاسخ داد: با (رنگها و زرق و برق های) این کلاه، دل انسان ها را می‌ربایم. موسی پرسید: به من از گناهی خبر بده که اگر انسان آن را انجام دهد ، تو بر او پیروز می شوی و هر کجا که بخواهی افسار او را به آنجا می کشی. ابلیس گفت: «اِذا اَعجَبَتهُ نَفسُهُ ، وَاستَکثَرَ عَمَلَهُ، و صَغُرَ فِی عَینِهِ ذَنبُهُ؛ سه حالت گناه است که اگر انسان گرفتار آن شود، من بر او چیره می گردم؛ هنگامی که او خودبین شود و از خودش خوشش آید، هنگامی که او عمل خود را بسیار بشمرد،‌هنگامی که گناه در نظرش کوچک گردد. (الکافی ج ۲ص ۳۱۴)

مزد عمل شیطان

بعد از آن که شیطان از سجده کردن بر آدم سرپیچی کرد و از بهشت بیرون شد. گفت : پروردگارا! حالا که مرا بیرون و از رحمت خود دور می کنی ، عبادات من چه می شود، هزاران سال عبادتت کرده ام که فقط چهار هزار سال آن را به دو رکعت نماز گذراندم ! علاوه بر آن خودت فرمودی ، عمل عمل کنندگان را ضایع نمی کنم ! آیا سزاوار است که با یک اشتباه ، مزد عمل چندین هزار ساله من به کلی از بین برود؟ خطاب رسید که مزد هیچ کس در پیش من ضایع نمی شود؛ ولی کسی که قابلیت نداشته باشد پاداش کارش را در آخرت دهم در دنیا هر چه بخواهد، می دهم . شیطان عرض کرد: من هم مزد عمل خود را در دنیا از تو طلب می کنم . چون به واسطه آدم جهنمی شدم حاجات خود را درباره آدم و فرزندان او قرار می دهم ! خطاب شد: حاجات خود را بگو تا به تو ببخشم ! شیطان در جواب گفت : اول آن که ، اجازه دهی تا روز قیامت زنده باشم . خدا در جوابش فرمود: اگر می خواهی از صدمه مرگ و جان کندن نجات یابی یا شربت ناگوار آن را نچشی ، اراده من بر این است که هر کس به دنیا آید مزه مرگ را بچشد و اگر کسی مرگ سراغش نیاید در آخرت هم که مردن نیست . آن روز همه زنده می شوند، مؤمنان در ناز و نعمت بهشت و مشرکان در عذاب و نقمت جهنم خواهند بود. چون نجات از مرگ برای کسی نیست ؛ تو را مهلت می دهم تا روزی که معلوم است . – شاید مراد روز ظهور امام عصر – عجل الله تعالی فرجه الشریف – باشد که به دست لشکر آن حضرت کشته می شود و شاید هم روز آخر دنیا باشد. دوم این که ، خدایا! از تو می طلبم که در مقابل هر یک از فرزندان آدم ، دو فرزند به من عطا کنی ! از این رو، در اخبار وارد شده : برابر هر یک نفر از اولاد آدم که متولد می شود، دو شیطان بر او مسلط است و او را اغوا می کنند. سوم ، گفت : خدایا! از تو می خواهم که مرا در بدن اولاد آدم مانند خون جریان دهی که از هر جای بدن او بخواهم ، بتوانم او را به معصیت بکشانم . چهارم . از تو می خواهم که فرزندان آدم ما را نبینند، ولی ما آنها را ببینیم ! پنجم ، از تو می خواهم این قدرت را به من بدهی که به هر صورت بخواهم بتوانم در آیم . بنابر این (در هر جا و هر شکلی که می خواهد در می آید تا شاید مردم را فریب دهد). همان طور که در روز سقیفه بنی ساعده ، مجلس ‍ شورای مکه که علیه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم تشکیل شده بود، خود را به صورت پیرمردی نجدی در آورده و کار را برای آنان آسان کرد (که در داستان شیطان و مجلس شورای مکه بیان شده است). و در اول خلافت ابوبکر به شکل پیرمردی زاهد در آمد، اول به ابوبکر بیعت کرد تا مردم تشویق شدند و ده ها داستان دیگر که در مباحث کتاب آورده شده است . ششم . پروردگار! از تو می خواهم تا روح در بدن اولاد آدم است بر آن مسلط باشم ! هفتم ، عرض کرد: خدایا! از تو می خواهم مرا مخصوصا در سینه آدم و اولاد او مسلط گردانی تا او را وسوسه کنم . چنان چه در قرآن می فرماید: الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنه و الناس ؛

شیطانی که وسوسه و اندیشه بد در دل مردم می افکند، وسوسه او، هم در دل جن باشد و هم در دل انسان . خداوند هم در پایان هر یک از خواسته های او فرمود، راضی شدم . وقتی شیطان این حاجات را از خداوند گرفت ، عرض کرد: فبعزتک لاغوینهم اجمعین ای خدا! به عزت و بزرگواری خودت ، همه آنها را گمراه و از راه راست منحرف می کنم . سپس شیطان گفت : من آنها را از پیش رو (آنها که آخرت را در پیش دارند در نظرشان کوچک و ساده جلوه می دهم السلام) و از پشت سر (آنها را که به جمع آوری اموال و ثروت مشغول هستند به بخل و نپرداختن حقوق واجب دستور می دهم السلام) و از طرف راست (امور معنوی را به وسیله شبهه و شک و تردید ضایع می سازم)، و از طرف چپ (لذت مادی و شهوات را در نظر آنها جلوه می دهم .) و سراغشان می روم و تو اکثر آنها را شکر گزار نخواهی یافت.

ازدواج شیطان

راجع به ازدواج ابلیس که چه موقع بوده ، و با چه کسی ازدواج نموده و همسر او چگونه پیدا شده و دختر چه کسی است ؟ دو قول نقل شده : مجمع البحرین در لغت شیطان می نویسد: وقتی خداوند متعال ، اراده کرد که برای ابلیس همسر و نسلی قرار دهد غضب را بر وی مستولی ساخت و از غضب او تکه آتشی پیدا شد، از آن آتش برای او همسری آفرید. در نقل دیگری آمده : ابلیس – که اسم اولی او عزازیل است – از همان اوان جوانی ، در میان قوم خود مشغول عبادت و بندگی خداوند بود تا بزرگ شد و موقع ازدواج او رسید. وقتی تصمیم به ازدواج گرفت ، با دختر روحا به اسم لهبا که آن هم از طایفه جن بود، ازدواج نمود. بعد از آن که ایشان با هم ازدواج کردند، فرزندان زیادی از آن ملعون به وجود آمد که از شمارش ‍ به طوری که زمین از آنها پر شد. همه آنها مشغول عبادت شدند و مدتی طولانی ، خدا را ستایش نمودند. در میان ایشان عبادت و بندگی خود ابلیس ‍ از همه آنان بیشتر بود. از همین جهت ، بعد از آن که خداوند اختلاف و خون ریزی را در میان طایفه جن و نسناس (طایفه ای به جای انسان فعلی بودند) دید، هر دو طایفه را هلاک کرد، و از میان آن طایفه فقط ابلیس را نگاه داشت . بعدا فرشتگان او را به آسمان بردند. آن ملعون هم ، در آسمان اول مدتی در میان ملائکه ، خدا را عبادت کرد بعد به آسمان دوم و سوم تا آسمان هفتم پیش رفت و با ملائکه هر آسمان خدا را ستایش کرد تا وقتی که خداوند آدم علیه السلام را خلق فرمود، و دستور سجده داد او هم سرپیچی کرد و رانده شد. پس زن و فرزندان او هم جزء هلاک شدگان هستند. او بدون زن و فرزند به آسمان رفته و آن جا هم که احتیاج به زن نداشت ، بعد از بیرون آمدن از بهشت هم ، زنی برای او به وجود نیامد.

 

در خواست های آدم (ع) در مقابل شیطان

امام باقر علیه السلام فرمود: چون حضرت آدم علیه السلام شنید شیطان برای فریب او به جای عباداتی که کرده ، حاجاتی را از خداوند خواستار شده و به او عنایت کرده ، عرض نمود: پروردگارا! شیطان را بر من و اولادم مسلط کردی ، خواسته های او را بر آوردی که درباره من و اولادم بود. پس به من و اولادم چیزی عنایت فرما تا بتوانم در مقابل مکر و حیله های او خود را حفظ نمایم . خطاب شد: (شیطان از من خواست) تو هم از من بخواه ؛ زیرا هم چه بخواهی به تو می دهم و حاجات تو را هم برآورده می کنم . آدم علیه السلام عرض کرد: خدایا! من خیر و صلاح خود و اولادم را از تو می خواهم . تو خود دانا و بزرگواری ، هر چه صلاح می دانی برای ما قرار بده ، خطاب رسید: ای آدم ! از برای تو و فرزندانت در دنیا چند چیز قرار دادم تا در مقابل حاجات شیطان باشد: اول این که ، هرگاه تو و اولادت قصد معصیتی کنید و آن را انجام ندهید، گناهی برایتان نوشته نمی شود. دوم ، هرگاه قصد معصیتی نمودید و آن را انجام دادید، تا هفت ساعت شما را مهلت می دهم ، اگر به فکر افتادید و توبه نمودید، باز برای شما نوشته نمی شود. و اگر بعد از هفت ساعت توبه نکردید فقط یک گناه برایتان نوشته می شود. سوم ، اگر قصد بندگی و کارهای نیک کنید، ولی موفق نشوید و آن را انجام ندهید، یک ثواب برای شما نوشته می شود. چهارم ، اگر بر آن شدید که عبادت و کار خیری کنید و موفق هم شدید و آن را انجام دادید، ده حسنه و ثواب برایتان نوشته می شود. چنان چه می فرماید: من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئه فلا یجزا الا مثلها؛ هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر به او پاداش داده می شود و هر کس ‍ کار بدی انجام دهد، جز به همان مقدار کیفر داده نمی شود.. آدم گفت : پروردگارا! فضل وجودم و کرم تو زیاد است ، آن را بر من و اولادم زیادتر فرما و ما را مورد لطف و کرم خود قرار ده . پنجم ، خطاب شد: ای آدم ! برای فرزندانت قرار دادم ، اگر گناه و معصیتی نمودند و بعد پشیمان شدند و استغفار کردند گناهان شان را بیامرزم . ششم ، هرگاه تا روز قیامت از تو فرزندی زاده شود – و دین دار و خداشناس ‍ باشد – در برابر هر یک از فرزندانت ، ملکی از ملائکه را (در مقابل اولادان شیطان) قرار می دهم تا او را از شر فتنه شیطان و اولادش حفظ نمایند. هفتم ، عرض کرد: پروردگارا! لطف و کرم خود را بر ما بیفزا و ارزانی ده ، خطاب شد:ای آدم ! توبه را از برای ایشان قرار دادم و تا روح در بدن آنها است و هنوز به سینه و گلویشان نرسیده ، طلب استغفار کنند واز گناهان خود توبه نمایند، توبه ایشان را می پذیرم . هشتم ، گفت : خدایا! بخشش های خود را بر ما زیاد فرما. خطاب شد: ای آدم ! (اگر باز گناهانی باقی ماند یا فراموش کردند که توبه کنند) در قیامت همه گناهان آنان را می بخشم و می آمرزم و از کسی باکی ندارم ؛(زیرا حاکم خودم هستم و قدرت به دست من است و کسی در آن جا دخالتی ندارد) قرآن درباره این که خداوند همه گناهان را در قیامت می بخشد، می فرماید: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ، ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ (ای پیامبر!) به آنها بگو: ای بندگان من ، که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می بخشد (که او بخشنده و مهربان است ). وقتی خداوند به حضرت آدم علیه السلام خطاب نمود و فرمود: همه گناهان بندگان را در قیامت می بخشم و می آمرزم . آدم خوش حال شد و عرض کرد: همین ها ما را کافی است و به آنها راضی شدم.

بعد از آن که خداوند شیطان را از بهشت بیرون کرد، برابر خدا قسم یاد کرد که باید چند کار را برای گمراهی آدم و اولادش انجام دهم و تا انجام ندهد، دست بر ندارد. ۱. گفت : خدایا! من از بندگان تو نصیب و بهره ای معین خواهم گرفت . (در حالی که خود او می داند قدرت گمراه کردن همه بندگان خدا را ندارد) و تنها افراد هوس باز و سست عنصر هستند که در برابر او تسلیم می شوند. در این باره روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود: از صد نفر از فرزندان آدم ، نود و نه نفرشان در آتشند و یکی از آنها در بهشت . و نیز از آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده : از هزار نفر برای خدا و بقیه برای آتش و ابلیس لعین است . ۲. گفت : آنها (غیر مخلصین) را حتما گمراه می کنم و به انحراف و گناه می کشانم . ۳.گفت : مردم را با آرزوی دور و دراز و رنگارنگ سرگرم می سازم و مشغول به دنیا می کنم و از یاد آخرت و بهشت و جهنم باز می دارم . ۴. گفت : آنها را به انجام دادن اعمال خرافاتی دعوت می کنم و اعمال خلاف و زشت را در برابر آنان زینت می دهم و از اعمال نیک منع شان می کنم . ۵. گفت : آنها را وادار می سازم که آفرینش پاک و فطرت خود را تغییر دهند (آن آفرینش و فطرت پاک الهی که از اول در نهاد انسان نهاده شده همان توحید و یکتا پرستی است)؛ وسوسه های شیطانی و هوی و هوسها او را از راه منحرف می سازد. و به بیراهه می کشاند. این ضرر جبران ناپذیر شیطان ، سعادت انسان را از پایه می لرزاند، چون حقایق و واقعیات را با باورهای سست از بین می برد و به دنبال آن ، سعادت به شقاوت تبدیل می گردد. از این رو، هیچ کس نباید شیطان را به جای خداوند، سرپرست خود کند؛ زیرا این کار زیان بزرگی است و شیطان به انسان وعده های دروغ می دهد و به آرزوهای دور و دراز سرگرم می کند، ولی جز فریب و خدعه ، کاری برای آنها انجام نمی دهد.

مادر شیطان

یکی از جاهایی که شیطان وارد عمل می شود و کار خود را با جدیت شروع می کند، هنگام انفاق است . وقتی انسان تصمیم می گیرد که از مال خودش ‍ ببخشد، شیطان با هر نقشه ای جلوی او می ایستد و منصرفش می نماید. خداوند در قرآن می فرماید: الشیطان یعدکم الفقر .شیطان به شما وعده فقر می دهد می گوید: اگر مال خود را انفاق کنی بدبخت می شوی ؛ خود و فرزندانت گرسنه می مانید، کسی به شما کمک نمی کند؛ ممکن است در اثر گرسنگی تلف شوید: چرا مال خودت را با دست خود ضایع می کنی ؟ نقل شده : جمعی در مسجد نشسته بودند و از قحطی و خشک سالی ای که برای مردم پیش آمده بود صحبت می کردند و از وضع فقرا و بیچارگان که در زحمت بودند می گفتند، یکی از مؤمنان که در خزانه خود مواد غذایی و گندم فراوانی داشت تحت تاثیر سخنان بقیه قرار گرفت . گفت : من در انبار خانه ام مقدار قابل توجهی گندم ذخیره کرده ام ، همه را در اختیار فقرا قرار می دهم و آنها را از بدبختی و فقر نجات خواهم داد.رفقا گفتند: آری ! مگر شیطان بگذارد. گفت : شیطان هیچ غلطی نمی تواند بکند. هم اکنون می روم و همه گندم ها را تقسیم می کنم . از جای خود برخاست و به طرف خانه رفت ، وقتی خواست در انبار را باز کند. همسرش جلو آمد و گفت : می خواهی چه کنی ؟ گفت : می خواهم مقداری از این گندم ها را به نیازمندان بدهم و از بدبختی نجاتشان دهم . زن گفت :ای مرد! مگر دیوانه شده ای ؟ خودمان احتیاج پیدا می کنیم . هر کس در این شرایط سخت سعی می کند گندم تهیه کند و به خانه آورده ذخیره نماید. تو می خواهی گندم ذخیره خودمان را به دیگران بدهی ؟ سرانجام شیطان کار خودش را کرد، زن را وسوسه نمود و زن هم مرد را، کاری کرد که آن مرد مؤمن به مسجد آمد و پیش فقرا نشست . دوستان به او گفتند: چه شد آیا گندم ها را به فقرا دادی یا طبق روایتی که می فرماید: کسی که دست در جیبش کند تا چیزی در راه خدا دهد، هفتاد شیطان دست او را می گیرند و مانع او می شوند شامل حالت شد و انفاق نکردی ؟ گفت : من از هفتاد شیطان خبر ندارم ، اما مادر شیطان کار خودش را کرد و و مانع انفاق شد.

دشمنان شیطان

شیطان در برابر دوستان فداکار و دل سوزش ، دشمنان خطرناکی هم دارد که شب و روز از دست آنها می نالد و در شکنجه است و آنان را این طور معرف می نماید: هنگامی که رسول صلی الله علیه و آله و سلم با شیطان ملاقات کرد. از او پرسید: دشمنان تو از امت من چند طایفه هستند. گفت : ۲۲ طایفه ، و من از ایشان در رنج به سر می برم و دلم از دست آنها پر از خون است .

  1. خود شما؛ اولین و سخت ترین دشمن من تویی . من هم ، از اول با تو دشمن بودم و بعدا هم خواهم بود. دشمنی تو با من هیچ وقت به صلح و صفا و دوستی مبدل نخواهد شد. فرمود: برای چه با من دشمنی ؟ گفت : برای آن که در قیامت گناه کاران را شفاعت می کنی و زحمات مرا ضایع و امید قطع می نمایی.
  2. عالم عامل ؛ آن عالمی که به علم خود عمل کند، دشمن من است من هم دشمن او هستم . (اما عالمی که به علم خود عمل نکند دوست شیطان خواهد بود.) در این باره حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرموده : عالم و دانش مندی که به علم خود عمل کند، از هزار عابد برای شیطان خطرناک تر است .
  3. حامل قرآن ؛ کسی که قرآن را فرا گرفته ، و حفظ نموده و به تمام دستورها و احکامی که در آن آمده عمل می کند، او دشمن من و من هم دشمن او هستم .
  4. مؤذن ؛ کسی که در پنج وقت نماز اذان بگوید و اقرار به شهادتین کند و مردم را از خواب بیدار و متوجه عبادت خدا و نماز نماید.
  5. دوستان فقرا؛ آنها کسانی هستند که فقرا و مساکین را از یاد نمی برند، دائما متوجه آنها و به فکر آنها هستند. در همه جا و در هر شرایط از آنان دفاع می کنند و زندگی ایشان را تامین می نمایند.
  6. دوستان ایتام ؛ کسانی که با یتیمان دوست و مهربان هستند، و همانند پدر و مادر دل سوز با آنان رفتار می نمایند تا رنج یتیمی را احساس نکنند.
  7. مهربان ؛ کسی که دل رحم و دل سوز بندگان خدا باشد و برای کوچک ترین ستمی که به یکی از بندگان خدا شود ناراحت شده و از او دفاع می کند و دل داریش می دهد.
  8. ناصح ؛ کسی که برای رضای خدا مردم را اندرز می دهد و به جز رضایت خداوند چیزی در دل ندارد
  9. دائم الوضو؛ کسی که در تمام حالات با وضو باشد و اگر وضوی او باطل شد فورا تجدید وضو نماید.
  10. بخشنده ؛ آن که مردم را در مال خود شریک می کند و مقداری از دارایی اش را به محرومان اجتماع اهدا می نماید و به فکر ذخیره و جمع آوری مال نمی باشد.
  11. خوش خلق ؛ آن که با مردم ، نیک کردار است و با همه انسان ها با رویی گشاده رفتار می کند و کسی را بازبان و دیگر اعضاء آزار نمی رساند.
  12. قانع ؛ آنها کسانی هستند که در زندگی به کم دنیا قانع باشند. به آن چه خداوند متعال برای ایشان مقرر فرموده ، راضی هستند و به مال دیگران تنگ نظر نیستند.
  13. پاک دامنان ؛ زنان و مردانی که عفت داشته باشند. دامنشان آلوده به فساد و فحشا نشده و پوشش اسلامی را در همه جا حفظ می کنند.
  14. آمادگان مرگ ؛ کسانی که همواره به فکر مرگ و آماده شدن برای آن هستند و هیچ وقت ، آخرت را فراموش نمی کنند و همیشه به دنبال اصلاح آن در تلاش اند.
  15. هم نشین صالحان ؛ از کسانی که شیطان آنها را دشمن خود می داند، کسانی هستند که رفت و آمد، نشست و برخاست ، گفت و شنود و خورد و خوراک و خواب آنان با صالحان و پرهیزگاران است .
  16. فروتنان ؛ آنان که در برابر خدا و خلق او تواضع می کنند، خود را کوچک می پندارند و خود بین نیستند.
  17. جوان عابد؛ جوانی که عاشق دین بوده و از بندگی خدا لذت برده است و خود را در این راه قرار داده و شب زنده داری می کند.
  18. کسانی که نفس خود را از حرام باز داشته اند؛ کسانی که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام می دانند، کسانی که چشم و گوش و بقیه اعضاء و جوارح خود را به حرام عادت نداده اند.
  19. کسانی که در غیاب برادران مؤمن خود دعای خیرشان می کنند؛ هر چه برای خود می پسندند، برای دیگران نیز می پسندند و هر چه را برای خود نمی پسندند برای دیگران هم نمی پسندند، کسانی که در حق دیگران دعا می کنند و چشم داشتی هم از آنان ندارند.
  20. کسانی با که پدر و مادر خود مهربان باشند و به آنان احترام گذارند.
  21. پادشاه عادلی که از روی عدالت با مردم رفتار کند و مردم در سایه عدل او در آسایش باشند.
  22. روزه دارانی که مقداری از مال خود را به درماندگان می بخشند، مانند این است که مرا پاره پاره کرده و در آتش انداخته باشند. سپس عرض کرد: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عده ای هستند که مراقب کردار من اند، اگر یک نفر را از جاده حق دور کنم و منحرف سازم ، ایشان می آیند و او را راهنمایی می کنند و به حق بر می گردانند. بلی ، اینان که ذکر شد که از دشمنان شیطان اند، آن ملعون از آنان در هراس ‍ است . (ما هم آرزو می کنیم جزو یکی از دشمنان شیطان به حساب آییم و یا دست کم ، در جمع دوستان او نباشیم).

اسباب گریه شیطان

  1. شیطان از بعضی کارها خوش حال می شود و از بعضی کارهای دیگر ناراحت .از بعضی کارها آن قدر ناراحت می شود که جز گریه کار دیگری از دست او ساخته نیست .آن ملعون در چند جا گریه می کند.از جمله : ۱.وقتی مؤمنی ، مؤمن دیگر را ملاقات نماید و بر او سلام کند. این جا ابلیس از ناراحتی گریه می کند و می گوید: وای بر من ، این دو نفر از هم جدا نمی گردند، مگر این که خداوند هر دو را می آمرزد و داخل بهشت می نماید و زحمات من در گمراهی آنان از بین می رود.در تاریخ آمده : اول کسی که سلام کرد و شیطان را به گریه انداخت ، حضرت آدم علیه السلام بود.وقتی خدا روح در او دمید به ملائکه سلام کرد و آنها هم جواب او را دادند.خداوند به او خطاب نمود که : این سنتی شد در میان فرزندان تو تا روز قیامت .شیطان از این کار گریه کرد.
  2. وقتی کسی برای رضای خدا ازدواج کند.

و با عیال حلال و شرعی خود، هم بستر شود و سپس غسل کند.شیطان از ناراحتی گریه می کند و می گوید: وای بر من ، این بنده برای رضای خدا و بقای نسل خود و برای فراوانی لا اله الا الله گویان ، با عیال خود نزدیکی کرد و بعد از آن غسل نمود و خود را پاک و پاکیزه کرد، دستور خدا را اطاعت نمود و خدا هم آنها را آمرزید و از گناهان آنان درگذشت .(اول کسی که غسل کرد و شیطان را به گریه انداخت ، حضرت آدم علیه السلام بود.) وقتی او به زمین آمد با همسر خود، هم بستر شد و غسل نمود.

  1. وقتی کسی عطسه کند و بعد از آن بگوید: الحمد لله رب العالمین شیطان از ناراحتی گریه می کند.و نیز اول کسی که عطسه کرد و بعد از آن الحمد لله گفت ، آدم ابوالبشر علیه السلام بود.
  2. زید شحام می گوید، از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: وقتی انسان در برابر خدای خود سجده کند و آن را طول دهد.شیطان از ناراحتی فریادش بلند می شود و به کناری می رود، شروع به گریه می کند و می گوید: وای بر من ، این بنده خدا چگونه او را اطاعت می کند و در مقابل او به خاک می افتد، در حالی که من او را معصیت نمودم و به آدم سجده نکردم.

 

فریاد شیطان

بعضی کردارهای انسان آن قدر بر شیطان ناگوار است که او را به فریاد و فغان می آورد و از ناراحتی رنجور و نحیف می شود. به این داستان توجه کنید: روزی شیطان در گوشه مسجد الحرام ایستاده بود. حضرت رسول صلی الله علیه و آله هم سرگرم طواف خانه کعبه بودند. وقتی آن حضرت از طواف فارغ شد، دید ابلیس ضعیف و نزار و رنگ پریده ، کناری ایستاده است ، فرمود:ای ملعون ! تو را چه می شود که چنین ضعیف و رنجوری ؟! گفت : ازدست امت تو به جان آمده وگداخته شدم . فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند؟ گفت : یا رسول الله ! چند خصلت نیکو در ایشان است ، من هر چه تلاش ‍ می کنم این خوی را از ایشان بگریم نمی توانم . فرمود: آن خصلت ها که تو را ناراحت کرده کدامند؟ گفت : اول این که ، هرگاه به یک دیگر می رسند سلام می کنند، و سلام یکی از نام های خداوند است . پس هر که سلام کند حق تعالی او را از هر بلا و رنجی دور می کند. و هر که جواب سلام دهد، خداوند متعال رحمت خود را شامل حال او می گرداند. دوم این که ، وقتی با هم ملاقات کنند به هم دست می دهند. و آن را چندان ثواب است که هنوز دست از یک دیگر برنداشته حق تعالی هر دو را رحمت می کند. سوم ، وقت غذا خوردن و شروع کارها بسم الله می گویند و مرا از خوردن آن طعام و شرکت در آن دور می کنند. چهارم ، هر وقت سخن می گویند: ان شاءالله بر زبان می آورند و به قضای خداوند راضی می شوند و من نمی توانم کار آنها را از هم بپاشم ، آنان رنج و رحمت مرا ضایع می کنند. پنجم ، از صبح تا شام تلاش می کنم تا اینان را به معصیت بکشانم . باز چون شام می شود، توبه می کنند و زحمات مرا از بین می برند و خداوند به این وسیله گناهان آنان را می آمرزد. ششم ، از همه این ها مهم تر این است که وقتی نام تو را می شنوند با صدای بلند صلوات می فرستند و من چون صواب صلوات را می دانم ، از ناراحتی فرار می کنم ؛ زیرا طاقت دیدن ثواب آن را ندارم . هفتم : ایشان وقتی اهل بیت تو را می بینند، به ایشان مهر می ورزند و این بهترین اعمال است . پس حضرت روی به اصحاب کرده و فرمودند: هر کس ‍ یکی از این خصلت ها را داشته باشد از اهل بهشت است .

داستان های عبرت انگیز درباره شیطان

دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛فریب می فروخت. مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو می کردند و هول می زدند و بیشتر می خواستند.توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص، دورغ و خیانت، جاه طلبی و……

هر کس چیزی می خرید و در عوض چیزی می داد.بعضی ها تکه ای از قلبشان را می دادند وبعضی پاره ای از روحشان را.بعضی ها ایمانشان را و بعضی دیگر آزادگی شان را.شیطان می خندید و دهانش بوی گند جهنم را می داد. حالم را به هم می زد.دلم می خواست همه نفرتم را توی صورتش تف بکنم.انگار ذهنم را خواند. موذیانه خندید و گفت: من کاری با کسی ندارم، فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا می کنم. نه قیل و قال می کنم و نه کسی را مجبور می کنم چیزی از من بخرد. می بینی! آدم ها خودشان دور من جمع شده اند.جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیک تر آورد و گفت: البته تو با اینها فرق می کنی. تو زیرکی و مومن. زیرکی و ایمان، آدم را نجات می دهد. اینها ساده اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می خرند.از شیطان بدم می آمد. حرف هایش اما شیرین بود.گذاشتم که حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت.ساعت ها کنار بساطش نشستم و تا اینکه چشمم به جعبه ای عبادت افتاد که لا به لای چیزهای دیگر بود .دور از چشم شیطان! آن را توی جیبم گذاشتم.با خودم گفتم: بگذار یه بار هم شده کسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد.به خانه آمدم و در کوچک جعبه عادت را باز کردم. توی آن اما جز غرور چیزی نبود.جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت.فریب خورده بودم، فریب. دستم را روی قلبم گذاشتم، نبود! فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته ام.تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش کردم. تمام راه خدا خدا کردم. می خواستم یقه نامردش را بگیرم. عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم. به میدان رسیدم، شیطان اما نبود.

آن وقت نشستم و های های گریه کردم. اشک هایم که تمام شد، بلند شدم. بلند شدم تا بی دلی ام را با خودم ببرم که صدایی شنیدم، صدای قلبم را.و همان جا بی اختیار به سجاده افتادم و زمین را بوسیدم. به شکرانه قلبی که پیدا شده بود.

 

 

داستان شیطان و مرد نمازگزار

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.در راه مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.در راه مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.شیطان در ادامه توضیح می دهد:((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

نتیجه داستان:

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.

این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.

گناه در جامعه بسیارشده

امروز ظهر شیطان را دیدم !

نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!گفتم:…

به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.

نتیجه داستان

گناه در جامعه بسیارشده .

ناراحتی های شیطان درباره صدقه دادن

روزی حضرت رسول اکرم (ع) از شیطان پرسید: ای ملعون ! چرا مانع از صدقه دادن می شوی ؟ عرض کرد : ای رسول خدا اگر اره ای بر سرم گذارند و مانند درخت اره ام کنند ُ برایم راحتر است از تحمل صدقه دادن اشخاص. حضرت فرمود: چرا از صدقه دادن مردم ناراحتی ؟ شیطان گفت : در صدقه پنج خصلت است:

۱. مال را زیاد می کند.

۲. مریضان را شفا می دهد.

۳. بلاها را دفع می کند.

۴. صدقه دهندگان به سرعت از پل صراط عبور می کنند.

۵. بدون حساب وارد بهشت میشوند و عذابی برایشان نیست.

رسول اکرم ( ع) پس از استماع این سخنان از شیطان به او فرمود : خدا عذابت را زیاد گرداند.

مغازه شیطان

در دنيا هر كس يك جايى براى خود برمى گزيند تا دارايى اش را در آن نگه دارد و يا در آن جا خريد و فروش كند، مانند تجار و كسبه بازار كه براى كسب و تجارت خود دكانى تهيه مى كنند و اجناس خود را در آن جا مى گذارند. اگر كسى چيزى از آن مغازه ببرد، صاحب مغازه او را تعقيب كرده و مجازات و زندانى مى كند.همين طور شيطان هم براى خود جايى دارد كه آن ، تجارت خانه و مغازه شيطان ، در دنيا است . در اين مغازه كالاهاى گوناگونى را در قفسه ها و طبقات قرار داده . اجناس اين مغازه عبارت است از كبر، حسد، غضب ، عصبيت ، فخر، بخل ، سوءالخلق ، حرص ، طمع ، طول الامل ، كسالت ، ضجر، لهو و لعب ، غفلت ، قساوت ، كينه ، عجب ، ريا، معصيت ، خصومت و عداوت ، فسق و جور، زنا و لواط، قتل و غارت ، غيبت و تهمت و غير اين ها. در يك طرف مغازه اين اجناس را در قفسه ها مرتب و منظم كرده ، و در طرف ديگر مغازه دوست داشتنى ها مانند: دوستى دنيا، دوستى رياست ، دوستى طعام ، دوستى زنان ، دوستى خواب ، راحت طلبى ، دوستى كلام زيادى ، دوستى برترى طلبى ، و علو و رتبه ، دوستى ثروت ، دوستى درهم و دينار و دوستى حرام را چيده است .با اينها تجارت مى كند و مردم را جذب خود مى نمايد. هر كس هر كدام از اين ها را بخواهد به او مى دهد. به هين خاطر يحيى بن معاذ مى گويد: دنيا دكان و مغازه شيطان است ، پس هيچيك از اجناس اين مغازه را سرقت نكن ؛ زيرا اگر چيزى از آنها را بردى ، شيطان تو را تعقيب و دنبال مى كند تا تو را بگيرد و ديگر رهايت نمى نمايد.اين بازار و مغازه شيطان ، غير از زيان ، چيزى براى تو نخواهد داشت . لذا اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:

الدنيا سوق الخسران

((دنيا بازار زيان است )).

و امام دهم حضرت هادى عليه السلام درباره دنيا مى فرمايد:

((الدنيا سوق ربح فيها قوم و خسر آخرون ؛ دنيا بازار است ، بعضى از آن سود مى برند و بعضى خسارت مى بينند)).

پس اى انسان بيدار باش ! به بازار و مغازه شيطان نرو و چيزى را ندزد كه صاحب آن تو را بيچاره و بدبخت مى كند و به جهنم مى برد.

بوسه و آب دهان شیطان

شيطان به خاطر يك بوسه زدن بر يكى از پادشاهان جبار و ظالم هزاران انسان بى گناه را نابود كرد.نقل شده كه : وقتى ((ضحاك )) به پادشاهى رسيد، شيطان به صورت انسانى در آمد و پيش او رفت . بعد از اداى احترام گفت : اى ((ضحاك ))! من آشپز ماهرى هستم . اگر پادشاه مايل باشند. دوست دارم مرا آشپز خود قرار دهند تا هر روز غذاى لذيذى برايشان تهيه كنم . ضحاك هم – چون يك پادشاه عياش و خوش گذارن بود بدون آن كه درباره آن ملعون تحقيقى بكند كه از كجا آمده و چه كسى است ؟ به عنوان آشپز مخصوص خود استخدام نمود و هر چه لازم بود در اختيارش قرار داد.شيطان شروع به كار كرد. هر روز غذاى خوش مزه اى براى ((ضحاك )) مى پخت و سر وقت براى او مى آورد. شاه هم از خوردن آن لذت مى برد. روزى غذاى بسيار خوش مزه اى آماده كرد و پيش ((ضحاك )) آورد. آن ظالم وقتى غذا را خورد بيش از پيش خوشش آمد و لذت برد. همان وقت او را خواست و گفت :امروز غذاى گوارايى فراهم كرده بودى ، لازم مى دانم تو را تشويق كنم و هر چه بخواهى به تو جايزه بدهم . شيطان در جواب گفت :اى پادشاه ! من چيزى از شما نمى خواهم ، ولى اگر درباره من لطفى داشته باشى ، دوست دارم روى دو شانه اعلى حضرت را ببوسم ، خواهش من فقط همين است . ((ضحاك ))هم پذيرفت و اجازه داد تا شانه هايش را ببوسد.شيطان هم هر دو شانه او را بوسيد و با آب دهن خود آلوده نمود. بعد از آن هم گريخت و پنهان شد. ناگهان از روى هر دو شانه او مارى بيرون آمد. بزرگ شدند و او را همواره آزارش مى دادند؛ به طورى كه خورد و خواب و استراحت را از او سلب كرده بودند. هر چه طبيبان آنها را مى كشتند باز بيرون مى آمدند و در خواب و بيدارى ناراحتش مى كردند.بعد از مدتى باز شيطان در پوشش انسان ديگرى در كاخ ((ضحاك )) نمايان شد و گفت : من طبيب با تجربه اى هستم . شنيده ام كه پادشاه را ناراحتى پيش آمده است كه نه شب استراحت دارد و نه روز، شنيده ام كه دو مار روى شانه او بيرون آمده و او را اذيت مى كنند. آمده ام اگر اجازه بفرماييد شما را معاينه كنم ، و اگر امكان داشته باشد معالجه نمايم . باز ((ضحاك )) بى آن كه هيچ پرس و جويى كند و بپرسد از كجا آمده اى و تا حالا كجا بوده اى و چه كسانى را معالجه كرده اى ؟ كجا درس خوانده اى و اصلا نام تو چيست ؟ از كدام شهر و قبيله هستى ؟ خود را در اختيار او قرار داد. شيطان هم قدرى او را معاينه نمود و گفت : اين مارها را نمى شود از بين برد، چون ريشه آنها در تمام بدن فرو رفته است و درمان پذير نيست ؛ لكن مى شود كارى كرد كه اين مارها ديگر اذيت نكنند و در خواب و بيدارى احساس ناراحتى نكنيد.بعد گفت : غذاى اين مارها مغز سر انسان است . هر روز بايد مغز سر دو نفر انسان را بيرون آوريد، و به اين مارها دهيد. همان وقت دستور داد دو نفر جوان را بكشند و مغز سرشان را بياورند، ((ضحاك )) هم گفت : دو نفر جوان زندانى را كشته و مغز سرشان را پيش شيطان آوردند. آن ملعون مغز سر آن دو جوان را به مارها داد. مارها وقتى خوردند سير شدند و ديگر ضحاك را اذيت نكردند. ((ضحاك )) چون مدتى بود كه به خواب نرفته بود چند شبانه روز خوابيد. وقتى مارها گرسنه شدند باز به حركت آمدند و او را بيدار كردند.باز شيطان گفت : برويد مغز سر دو جوان ديگر را بياوريد. اين كار ادامه پيدا كرد و تمام جوان هايى كه در زندان بودند روزى دو نفرشان را مى كشتند. وقتى زندانيان تمام شدند هر روز دو جوان را از كوچه و بازار مى گرفتند و مغز سرشان را براى مارها مى آورند.بعد از مدتى ، آشپزها با هم گفتند: چرا ما براى اين سفاك روزى دو جوان بى گناه رابكشيم ؟ بلكه بايد به جاى مغز سر يك انسا مغز گوسفندى را در آوريم و با هم مخلوط كنيم و به مارها بدهيم و به همين كار پرداختند. روزى يكى از جوانها را نگاه داشتند.بعد از مدتى آن جوانها را با شمارى گوسفند كه به آنها دادند، راهى شهر و ديار كردند و گفتند: در ميا كوه و صحرا پنهان شويد تا ((ضحاك )) نداند. و از شير اين حيوانات استفاده نمايند. آنان هم در همان دشت و بيابان صاحب زندگى شدند و نسلشان زياد شد. اينكه كردهاى اطراف ، از نسل همان جوان هايى هستند كه در بيابان به سر مى بردند و از ترس ((ضحاك )) فرارى بودند.آرى ، در يك بوسه و آب دهان آن ملعون اين همه اثر بود و با اين وسيله انتقام خود را از اولاد انسان گرفت .

طبل زدن شیطان

شيطان هم مانند جارچيان دنيا براى جمع كردن مردم به زير پرچم خود طبل مى زند، طبلى دارد كه هر وقت مى خواهد مردم را از ياد خدا غافل كند و هر دسته اى را به هر راهى كه مى خواهد بكشاند، دوال را محكم بر طبل مى زند. وقتى صداى آن بلند شد مردم هر چند مشغول نماز و دعا، جماعت و جمعه ، يا در مسجد و تكيه باشند، كار خود را رها كرده و با عجله خود را به زير پرچم آن ملعون مى رسانند.در حديثى وارد شده : كه پيغمبرى از پيغمبران الهى در مسجد با خداى خود مناجات مى كرد و مى گفت : خداوندا! از تو مى خواهم كه شيطان را با سيمايش به من نشان دهى تا او را ببينم و برنامه و كار او را بشناسم . از خداوند فرمان رسيد كه : اى پيامبر! از مسجد بيرون رو او را خواهى ديد. وقتى آن پيغمبر از مسجد بيرون آمد، ابليس را ديد كه بر در مسجد ايستاده در حالى كه پرچمى در دست ، و طبلى به گردن دارد و تيرى به كمر بسته است . آن پيغمبر فرمود:اى ملعون ! آنها چيست ؟گفت : اى پيامبر خدا! من هر روز با اين وضع به در مسجد مى آيم و يكى از ياران خود را به داخل مسجد مى فرستم تا وقتى مردم سلام نماز را مى دهند، در دل ايشان وسوسه كند. در اين هنگام من دوال را بر طبل مى زنم و سه مرتبه به آواز بلند ندا مى دهم .نداى اول اين است كه : ((الطمع الطمع )) چون اين ندا به گوش ‍ جمعى از مردم طمع كار رسد، در همان ساعت روى از نماز بگردانند و در دل خود گويند: اگر ديگر اين جا توقف كنيم از فلان كار و فلان معامله باز مى مانيم ! پس زود بيرون آمده و به زير پرچم من جمع مى شوند. چون هنگام مرگ ايشان رسد از اين تير زهرآلود به شكم ايشان مى زنم تا در شك و شبهه افتند و بدون ايمان و بدون توبه از دنيا بروند.نداى دوم من اين است كه : مى گويم : ((الحرص الحرص )) پس ‍ هر كه در دل او حرص دنيا باشد با خود مى گويد: اگر بيش از اين توقف كنم ، ديگران خريد و فروش كنند و سود زيادى برند، ولى من از آن محروم مى شوم ! پس زود از مسجد بيرون مى آيند و زير پرچم من جمع مى شوند.آواز سوم من اين است كه : ((المنع المنع )) چون اين صدا به گوش مردم رسد بخيلان در دل خود گويند: اگر بيش از اين در مسجد درنگ نماييم ، ممكن است فقيرى داخل شود و از ما چيزى بخواهد. با اين وسوسه زودتر خود را به بيرون از مسجد رسانده و به زير پرچم من مى آيند . در اين هنگام من به ايشان مى گويم : خوش آمديد، شما از ياران و لشكريان ماييد. ولى آنان كه در جاى خود نشينند و تعقيب نماز بخوانند، از بندگان خالص خدا خواهند بود كه حق تعالى درباره آنها فرمود:

الا عبادك منهم المخلصين

((شيطان به خدا گفت : تمام بندگان را گمراه مى كنم – مگر بندگان مخلص ‍ را)).

پس اى مؤمنان بعد از نماز اندكى در جاى خود به تعقيبات بپردازيد و زود از مسجد فرار ننماييد و فريب شيطان را نخوريد و مخالفت با خدا را نكنيد كه دنيا به كسى وفا نكرده و بى اعتبارى آن بر همه معلوم است

تو را دنيا همى گويد شب و روز

كه هان از صحبتم پرهيز، پرهيز

مده بر خود فريب رنگ و بويم

كه هست اين خنده من گرم آميز.

شیطان و فریب حضرت عیسی

حضرت امام باقر(ع) فرمود : در یکی از روزها شیطان با عیسی (ع) ملاقات کرد . آن حضرت فرمود :آیا کنون اتفاق افتاده که مکر و حیله تو در من اثر کرده باشد و مرا فریفته باشی؟ شیطان گفت: چگونه مکر و حیله من به تو می رسد در حالیکه جده تو زن عمران وقتی که مادرت به دنیا آمد به خدا پناه برد و گفت: پروردگارا! فرزندی که زاده ام دختر است و من او را ((مریم)) نامیده ام. او را از شر شیطان رجیم در پناهت سپرده ام. تو ای عیسی! از نسل او هستی و حیله ی من در تو موثر نیست .

کتاب داستانهای عبرت انگیزاز شیطان

وقتی که حضرت رسول اکرم ( ص ) از دنیا رحلت فرمود ، اصحاب آن حضرت ندایی شنیدند که می گفت: پیامبر شما پاک است. پس نیازی به غسل ندارد لذا او را بدون غسل دفن کفن کنید! حضرت علی ( ع ) سر خود را بلند کرد و فرمود : دور شو ای دشمن خدا! خود پیامبر اکرم (ص) به من فرمود مرا غسل داده و دفن کنید.

شيطان از بسم الله مى ترسد.

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از جمله جاهايى كه شيطان هنگام گفتن ((بسم الله )) از انسان دور مى شود. ۱- در گذشته بيان شد كه شياطين در اموال و اولاد انسان شركت مى كنند. اگر كسى بخواهد شيطان از او دور شود، و در امور زندگى او شركت نكند يك راه دارد و آن گفتن ((بسم الله )) و نام خدا را بر زبان آوردن است ؛ زيرا شيطان از اسم خدا مى ترسد. رواياتى كه در اين باره از پيامبر و امامان عليه السلام نقل شده : مى آوريم تا انسان در تمام كارهاى خود نام خدا را ببرد و به ياد او باشد. اگر كسى مى خواهد شيطان در اولاد او شركت نكند، بايد موقع جماع نام خدا را ببرد تا او فرار كند.امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى كسى مى خواهد پهلوى عيال خود رود نام خدا را بر زبان آورد و ((بسم الله )) بگويد؛ زيرا اگر بدون نام خدا مشغول شود و صاحب فرزند گردد شيطان در او شركت كرده ، دليل آن هم اين كه او دشمن ما خانواده خواهد بود.ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: انسان وقتى مى خواهد با عيال خود هم بستر شود و نشست جايى كه بايد بنشيند،شيطان هم براى همان عمل حاضر مى شود. اگر انسان ((بسم الله )) بگويد؛ شيطان از او دور مى شود. ولى اگر مشغول عمل شد و نام خدا را نبرد شيطان هم آلت خود را داخل مى كند. پس عمل از هر دو و نطفه از يك نفر آنها است .ابوبصير عرض كرد: جانم به فدايت ، از كجا شناخته مى شوند؟ امام فرمود: به دوستى و دشمنى ما.۲- امام محمد باقر عليه السلام فرمود: وقتى كسى لباس خود را عقب مى زند براى بول كردن يا عريان مى شود براى حمام رفتن ، بايد ((بسم الله )) بگويد. چون وقتى ((بسم الله )) گفت ، شيطان چشم خود را مى بندد و از او دور مى شود.۳. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم ضمن حديثى فرمودند: وقتى يكى از شما به منزل رسيد بايد ((بسم الله )) بگويد، تا شيطان فرار كند.۴. على بن اسباط گويد: امام رضا عليه السلام به من فرمود: وقتى براى سفر يا غير آن از منزل بيرون مى روى بگو:

((بسم الله امنت بالله توكلت على الله ما شاء الله ، لا حول و لا قوه الا بالله ))

زيرا اگر شيطان با تو ملاقات كرد ملائكه با تازيانه بر سر و صورت او مى زنند و مى گويند: بر او راهى ندارى ؛ چون او نام خدا را برد و ايمان به او آورد و بر او توكل نمود.

  1. حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اگر كسى از شما موقع وضو نام خدا را بر زبان جارى نكند، شيطان در وضو او شركت مى كند و اگر انسان هنگام خوردن و آشاميدن و لباس پوشيدن ((بسم الله )) نگويد، شيطان در آن كارها شركت مى كند.
  2. ابوحمزه ثمالى مى گويد: على بن حسين عليه السلام به من فرمود:اى ثمالى ! هنگامى كه وقت نماز برسد، شيطان مى آيد و روى شانه مى نشيند و مى گويد: آيا نام خدا را برده اى ؟ اگر بگويد: بلى از او دور مى شود و اگر بگويد: خير، بر شانه او مى نشيند تا اين كه نماز خوانده شود و مردم پراكنده گردند.

ابوحمزه ثمالى مى گويد: عرض كردم : آيا آنها قرآن نمى خوانند؟ آن حضرت فرمودند: چرا ولى آن چه تو فكر مى كنى نيست .اى ثمالى ! مراد بلند گفتن((بسم الله الرحمن الرحيم )) است كه شيطان را دور مى كند.

  1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده : اگر انسان هنگام سوار شدن ((بسم الله )) بگويد، ملكى پشت سر او سوار مى شود و از او محافظت مى كند، تا زمانى كه پياده شود. و اگر سوار شد و ((بسم الله )) نگفت ، شيطان پشتش سوار مى شود و به او مى گويد: آواز بخوان . اگر گفت : من آواز ندارم و نمى توانم بخوانم به او مى گويد: مست و بى حال شو. او مست مى شود، تا وقتى پياده شود.

شیطان و عمار یاسر

((عمار)) هم از جمله كسانى است كه از اول ، زير بار فرمان شيطان نرفت . از همان آغاز با او مخالف بود با مسلمان شدن و عبادتش او را اذيت مى كرد. چند مرتبه با شيطان كشتى گرفت و او را بر زمين زد.چنان چه وارد شده : در يكى از سفرها، كه حضرت رسول صلى الله

عليه و آله و سلم با اصحاب خود مى رفتند، آب آنان تمام شد.آن حضرت به ((عمار)) فرمود: برو از چاهى كه در فلان موضع بيابان

 است آب بياور.وقتى ((عمار)) كنار چاه رسيد، مى خواست آب بردارد، شيطان آمد  و گفت : نمى گذارم از اين چاه آب بردارى ! زيرا چاه مسكن شياطين است .((عمار)) در برابرش ايستاد و با او در افتاد. با يك حمله شيطان را بر زمين زد. سنگى برداشت و با آن بينى شيطان را شكست .وقتى روى سينه او نشست ، ديد بسيار لاغر و رنجور است .پرسيد: آيا همه شياطين چنين لاغراند؟ در جواب گفت : بعضى از شياطين چاق و بعضى لاغرند، من هم كه چنين لاغرم بر انسانى موكل هستم كه موقع خوردن غذا ((بسم الله )) مى گويد و من نمى توانم از غذاهاى او بخورم ، از اين رو لاغر شده ام .سپس گفت : اى ((عمار))! از روى سينه من بلند شو تا بار ديگر كشتى بگيريم ، اگر اين دفعه نيز مرا به زمين زدى چيزى به تو يادمى دهم كه از آن نفع ببرى .((عمار)) از روى سينه او بلند شد و كشتى گرفتند. اين بار هم شيطان را بر زمين زد و گفت : چيزى را كه به من قول دادى ، بگو. شيطان گفت : اى ((عمار))! بدان در هر خانه اى كه قرآن خوانده شود به خصوص ((آيه الكرسى )) شياطين از آن فرار مى كنند.((عمار)) ياسر او را رها كرد و مشك خود را پر آب نمود و برگشت  خدمت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ، و داستان را براى آن حضرت تعريف نمود. « کتاب ابلیس، ص ۱۱۹ »

شکایت شیطان به دانیال نبی

 گویند در زمان دانیال نبى یك روز مردى پیش او آمد و گفت : اى دانیال امان از دست شیطان ، دانیال پرسید: مگر شیطان چه كرده ؟ مرد گفت : هیچى ، از یك طرف شما انبیاء و اولیاء به ما درس دین و اخلاق مى دهید و از طرف دیگر شیطان نمى گذارد رفتار ما درست باشد، كار خوب بكنیم و از بدیها دورى نماییم . دانیال پرسید: چطور نمى گذارد؟ آیا لشكر مى كشد و با شما جنگ مى كند و شما را مجبور مى كند كه كار بد كنید. مرد گفت : نه ، این طور كه نه ، ولى دایم ما را وسوسه مى كند، كارهاى بد را در نظر ما جلوه مى دهد. شب و روز، ما را فریب مى دهد و نمى گذارد دیندار و درست كردار باشیم .دانیال گفت : باید توضیح بدهى كه شیطان چه مى كند، ببینم ، آیا مثلا وقتى مى خواهى پولى را در راه خدا بدهى شیطان مانع مى شود و نمى گذارد؟ آیا وقتى مى خواهى به مسجد بروى شیطان طناب به گردنت مى اندازد و تو را به قمارخانه مى برد؟ آیا وقتى مى خواهى با مردم خوب حرف بزنى شیطان توى دهانت مى رود و از زبان تو با مردم حرف بد مى زند؟ آیا وقتى مى خواهى با مردم معامله بكنى شیطان مى آید و زوركى از مردم پول زیاد مى گیرد و در جیب تو مى ریزد؟ آیا این كارها را مى كند؟مرد گفت نه : این كارها را نمى تواند بكند ولى نمى دانم چطور بگویم كه شیطان در همه كارى دخالت مى كند، یك جورى دخالت مى كند كه تا مى آییم سرمان را بچرخانیم ما را فریب مى دهد، من از دست شیطان عاجز شده ام ، همه گناههاى من به گردن شیطان است . دانیال گفت : تعجب مى كنم كه تو اینقدر از دست شیطان شكایت دارى ، پس چرا شیطان هیچ وقت نمى تواند مرا فریب بدهد، من هم مثل توام ، شاید تو بى انصافى مى كنى كه گناه خودت را به گردن شیطان مى گذارى .مرد گفت : نه من خیلى دلم مى خواهد خوب باشم ولى شیطان با من دشمنى دارد و نمى گذارد خوب باشم . دانیال گفت : خیلى عجیب است ، كجا زندگى مى كنى ؟ مرد گفت : همین نزدیكى ، توى آن محله ، و از دست شیطان مردم هم خیال مى كنند كه من آدم بدى هستم ، نمى دانم چه كار كنم ، دانیال پرسید: اسم شما چیست ؟ مرد گفت : اسمم عم اوغلى است .دانیال گفت عجب ، عجب پس این عم اوغلى تویى .مرد گفت : چه طور مگر شما درباره من چیزى مى دانید؟ دانیال گفت : من تا امروز خبرى از تو نداشتم ، ولى اتفاقا دیروز شیطان آمد اینجا پیش من و از تو شكایت داشت و گفت : امان از دست این عم اوغلى .مرد گفت : شیطان از من شكایت داشت چه شكایتى ؟دانیال گفت : شیطان مى گفت : من از دست این عم اوغلى عاجز شده ام ، عم اوغلى خیلى مرا اذیت مى كند، عم اوغلى در حق من خیلى ظلم مى كند… آن وقت از من خواهش كرد كه تو را پیدا كنم و قدرى نصیحتت كنم كه دست از سر شیطان بردارى . مرد گفت : خوب شما نپرسیدید كه عم اوغلى چه كار كرده ؟ دانیال گفت : همین را پرسیدم كه عم اوغلى چه كار كرده ؟ شیطان جواب داد كه هیچى ، آخر من شیطانم و مورد لعنت خدا هستم . روز اول كه از خدا مهلت گرفتم در این دنیا بمانم براى كارهایم قرار و مدارى گذاشتم ، قرار شده است كه تمام بدى ها در اختیار من باشد و تمام خوبیها در اختیار دینداران ، ولى این عم اوغلى مرتب در كارهاى من دخالت مى كند، پایش را توى كفش من مى كند، و بعد دشنام و ناسزایش را به من مى دهد. مثلا پولش را مى تواند در كار خیر خرج كند ولى نمى كند. صد تا كار زشت و بد هم هست كه مى تواند از آن پرهیز كند ولى پرهیز نمى كند و آن وقت گناه همه اینها را به گردن من مى اندازد. شراب مال من است عم اوغلى مى رود و مى خورد، دو رنگى و حیله بازى از هنرهاى مخصوص من است ولى عم اوغلى در كارهایش حقه بازى مى كند، مسجد خانه خداست و میخانه و قمار خانه مال من است ولى او عوض این كه به مسجد برود دایم جایش در خانه من است . بد زبانى و بد اخلاقى مال من است ولى عم اوغلى به اینها هم ناخنك مى زند. چه بگویم اى دانیال كه این عم اوغلى مرتب بر سر من كلاه مى گذارد و آن وقت تا كار به جاى باریك مى كشد مى گوید بر شیطان لعنت . وقتى معامله مى كند و مردم را در خرید و فروش فریب مى دهد پولش را در جیبش مى ریزد ولى تهمتش را به من مى زند، آخر من كى دست او را گرفته ام و روزه اش را باطل كرده ام . آخر اى دانیال من چه هیزم ترى به این عم اوغلى فروخته ام . من چه ظلمى به این مرد كرده ام كه دست از سر من بر نمى دارد. خواهش مى كنم شما كه همیشه مرا نصیحت مى كنید این عم اوغلى را احضار كنید و بگویید دست از سر من بردارد و…

 شیطان این چیزها را گفت و خیلى شكایت داشت و من هم در صدد بودم كه تو را پیدا كنم و بگوییم پایت را از كفش شیطان در بیاورى . خوب ، وقتى تو در كارهاى شیطان دخالت مى كنى او هم حق دارد، در كارهاى تو دخالت كند و روزگارت را سیاه كند. اما تو مى گویى كه شیطان هرگز به زور و جبر تو را از راه به در نبرده و فقط وسوسه كرده ، در این صورت تو باید به وسوسه او گوش ندهى و سعى كنى به گفتار و رفتار نیك پایبند باشى ، آن وقت تو هم مى شوى مثل دانیال ، و نه تو از شیطان گله دارى و نه او از تو شكایت دارد. وقتى تو خودت بد مى كنى و بر شیطان لعنت مى كنى شیطان هم حق دارد كه از تو شكایت كند. تو باید آن قدر خوب باشى كه شیطان نتواند تو را لعنت كند. عم اوغلى با شنیدن این حرفها خیلى شرمنده شد و جواب داد: حق با شماست ، تقصیر از خودم بود كه دست به كارهاى شیطان مى زدم ، باید خودم خوب باشم و گرنه شیطان گناه مرا به گردن نمى گیرد.« کتاب عجب حکایتی ، سید ابوالحسن حسینى »

 

 

داستانی از شیطان در مسجد

 یکی از علمای ربانی که اهل زهد و ریاضت بود به قصد مسجد ازمنزل  بیرون آمد، وقتی به مسجد رسید شیطان را دید که در میان در ایستاده و پی در پی یک پای خود را درون مسجد می گذارد و بیرون می آورد.مانند کسی که مردّد است که آیا داخل شود یا خیر.عالم می گوید، به شیطان گفتم ای ملعون اینجا چه می کنی ؟ شیطان گفت: در این مسجد جاهلی نماز می گذارد و عالمی خوابیده است، من قصد نماز آن جاهل را می کنم، امّا هیبت و شوکت آن عالم نمی گذارد داخل شوم.

رسول اکرم (ص) دو سخن گهربار در این رابطه می فر مایند:خواب عالم بهتر از عبادت جاهل است و خفتن با علم بهتر از نماز باجهل است.

زن پیروز بر شیطان

 در زمان حضرت عیسی (ع) زنی بود که شیطان نمی توانست به هیچ عنوان فریبش دهد. روزی این زن در حال پختن نان بود که وقت

نماز شد. دست از کار کشید و مشغول نماز شد.در این هنگام شیطان کودک این زن را وسوسه کرد که به سمت آتش برود.رفت و به درون تنور افتاد. بعد شیطان وسوسه کنان  به طرف زن رفت که بچه ات بدرون تنور افتاد نمازت را بشکن. زیرا میدانست این  از آن نمازهایی است که فایده دارد.( نمازهایی که فایده ندارد شیطان آب وضوی آن را هم می آورد) اما این زن توجهی به وسوسه شیطان نکرد. حال معنوی زن طوری شد

که نماز را نشکست.شوهر آمد دید که صدای بچه از درون تنور می آید. و زن در حال خواندن  نمازاست. بچه سالم است و نمی سوزد. دست به درون تنور برد وبچه را درآورد.مرد این ماجرا را  نزد حضرت عیسی تعریف کرد. حضرت عیسی بهخانه آنها آمد و از زن پرسید تو چه کردی که به این مقام رسیدی؟ زن پاسخ داد:

۱- همیشه کار آخرت را بر دنیا ترجیح می دادم.

۲- از وقتی خود را شناختم بی وضو نبودم

۳- همیشه نماز خود را در اول وقت می خواندم

۴- اگر کسی بر من ستم می کرد یا دشنامم می داد او را به خدا وا

می گذاشتم و کینه او را به دل نمی گرفتم.

۵- در کارهایم به قضای الهی راضیم

۶- سا‍ئل را از در خانه ام مأيوس نمی كنم .

۷- نماز شب را ترك نمی نمايم

حضرت عیسی فرمود اگر  این زن ، مرد می بود پیامبر می شد چون

 کارهایی می کند که فقط پیامبران می کنند.و بر چنین کسی شیطان سلطه ندارد.

« در اینجا منظور از نماز نوع عبادتی است که در زمان پیامبران هر زمان صورت داشت .»

« منبع :عرفان اسلامي ، ص۳۰۰؛ شيطان در كمينگاه ، ص ۲۳۳ »

مواردی که شیطان زوزه کشید

 ۱) هنگامی که توبه حضرت آدم پس از ۲۰۰ سال پذیرفته شد شیطان چنان زوزه ای کشید که همه فرشتگان شنیدند.

۲) در روز عید غدیر که امیرالمومنین علی (ع) به جانشینیحضرت رسول(ص) برگزیده شد.پیامبر فرمود محبت به این مرد حسنه ای دارد که هیچ گناهی به خاطر آن مانع از رفتن انسان بهبهشت نمی شود.  پس به خاطر محبت شیعیان به علی (ع) هیچ شیعه ای وارد جهنم نمی شود. در اینجا شیطان زوزه کشید. همه شیاطین جمع شدند و با هم جلسه ای ترتیب دادند به این نتیجه رسیدند که کوشش کنند که مردم شیعه نشوند.(همانطور که می دانید ۸۵٪ از مسلمانان سنی هستند وفقط ۱۵٪ شیعه داریم.شیاطین نامرد کار خودشونو کردند )

۳) در روز عاشورا که سید الشهدا به شهادت رسید پرده های آسمان کنار رفت و تمام فرشته ها و جنیان و شیاطین ، مقامات کسانی را که بر اثر گریه بر حسین(ع) و فرزندان او چه جایگاهی پیدا می کنند به چشم دیدند. در اینجا شیطان از جا بر خاست و چنان زوزه ای کشید  که صدایش از غرب تا شرق جهان پیچید.

۴) هنگامی که آیه توبه (۵۳ سوره زمر)۱ نازل شد شیطان لشکریانش  را جمع کرد و گفت همه زحمتهای ما هدر رفت و چنان زوزه ای کشید

که همه آسمانیان و جهانیان شنیدند(دلم خنک شد )

۱)قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۵۳﴾ بگو اى بندگان

من كه بر خويشتن زياده‏روى روا داشته‏ايد از رحمت‏خدا نوميد مشويد در حقيقت‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.

فلسفه آفرینش شیطان

اولین چیزی که در آفرینش شیطان به ذهن میرسد این است که آیا آفرینشش خیر بود یا شر؟ و بعد استمرار حیاتش خیر است یا شر؟  در کره زمین(قبل از آدم و حوا) موجوداتی آفریده شدند یک زن و مرد  به نامهای مارج ومارجه که از جنس ما بشر هم نبودند و کلمه مارج در قرآن نیز آمده است.وقتی این دو با هم ازدواج کردند جن به وجود آمد که شیطان هم جزو آنها بود  اما بعدا خون و خونریزی راه انداختند همه به راه باطل رفتند جز شیطان وخداوند همه آنها را نابود کرد و چون شیطان تنها ماند  او را به آسمانچهارم آورد .در آنجا شیطان شش هزار سال خدا را عبادت کرد. اما پس از تمرد از فرمان الهی ، دوباره به زمین بازگشت. اما از آنجاییکه تنها بود و خودش  به تنهایی نمی تواند به دلهای بندگان نفوذ کند. در حالیکه میلیونها آدم در کره زمین متولد می شوند ، مانند سوسک تخم ریزی می کند. در روایت است  که شیطان پاهای خود را به هم می ساید و هر روز ده تخم شیطانی از این ساییدن به وجود میاید و از این تخمها ۷۰ شیطان درست می شود.(۱۰ تا ۷۰ تا میشه ۷۰۰ تا). اینها شیاطینی هستند که وقتی متولد می شوند مثل تجربه ابلیس را در خودشان دارند. اما فرق آدم و شیطان در اینجا این است که آدم می میرد اما شیاطین تا روز قیامت زنده هستند. در اینجا می توان چنین نتیجه گرفت که آدمهایی که در قرون گذشته بودند شیاطینشان هم از این دوره کمتر بوده است. و روایت از حضرت رسول که “هر چه از عصر من می گذرد گرایش  مردم به خوبی کمتر می شود” شاید یکی از دلایل این است که شیاطین اضافه می شوند اما نمیمیرند.امام صادق فرمودند ” شیاطینی که بر یک مومن مسلطند زیادتر هستند از زنبورانی که اطراف لاشه گوشتی را فرا گرفته اند.” پس مومنی که بتواند مقاومت کند و به سمت گناه نرود اجر زیادی نزد پروردگار خود خواهد داشت.روزسوم از زندگی آدم و حوا در زمین بود که آدم نزد خدا شکایت نمود که با این همه شیاطین در اطراف خود چه کنیم.من در بهشت از عهده یک شیطان بر نیامدم و فریب خوردم حال با این همه چه کنیم؟خداوند فرمود : من به شما هشت چیز می دهم چون می خواهم شما به سمت من بیایید. اگر هم یک عاملی مثل شیطان گذاشته شده که شما را اغوا کند به خاطر مبارزه شما با او و سیر و عروج شما به سمت من است. شما با مبارزه با شیطان اوج می گیرید.

۱- هر قصد معصیتی که کردین و انجام ندادین برای شما گناه نمی نویسم.

۲- تا هفت ساعت در توبه باز است و اگر توبه کردی در نامه اعمال ثبت نمی شود.

۳- به هر نیت خیری که به عمل نینجامید پاداش می دهم.

۴- هر کار خالص(بدون ریا) را ده برابر پاداش می دهم.

۵- گناهانتان را بعد از توبه می بخشم.

۶- با هریک از شما فرشتگانی همراه می کنم تا کمکتان کند.

۷- در هنگام قبض روح تا روح به سینه نرسیده اگر کسی توبه کرد می بخشم.

۸-بعضی از گناهان را یادتون رفته اما می دونم اگه یادتون بیاد توبه می کنید در روز قیامت می بخشم.

« مجموعه سخنرانیهای حجت الاسلام غلامی در شبکه قرآن »

۱۶ دشمن شیطان

 روزی پیامبر خدا از شیطان پرسید : از امت من چند دشمن داری؟ جواب داد : ۱۶ نفر از امتان تو دشمن من هستند.اول خود شما( یا رسول الله)دوم عالمی که به علمش عمل می کند.سوم کسانی که قرآن می خوانند و به آن عمل می کنن.چهارم کسانیکه اذانهای پنجگانه را برای نماز می گویند.پنجم دوستدار فقیر و یتیم و مسکین.ششم انسان مهربان.هفتم انسان متواضع در برابر پذیرش حقیقت.هشتم جوانی که در راه اطاعت خدا رشد و نمو پیدا کرده است.( مانند جوانی که نماز شب می خواند در حالیکه پدر و مادرش خوابند).نهم کسی که خود را از ارتکاب به حرام نگه می دارد.دهم کسی که در راه خدا نصیحت می کند.یازدهم کسی که دائم الوضو باشد.دوازدهم انسان خوش اخلاق.سیزدهم راضی به قضا و قدر الهی.چهاردهم زنان پاکدامن.پانزدهم کسانی که آمادگی برای مردن دارند.شانزدهم اهل سخاوت و بخشش تا حد ایثار.

 منابع :«  اصول كافى ، ج ۱، باب فضل العلماء، حديث ۹.»

        « كتاب تاءثير قرآن در جسم و جان .»

        « سرمايه سخنوران ، ص ۲۲۸ به بعد؛ و مواعظ العدديه ، ص ۲۲۶، با اندكى تغيير در عبارت ؛ و سراج القلوب »

حربه شيطان به خودش برگشت

 روزى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام براى انجام كارى ،يكى از غلامان خود را صدا زد. شيطان او را وسوسه كرد كه جواب آن حضرت را ندهد.چندين بار او را صدا كرد، جواب نيامد! حضرت به جست و جو پرداخت . ديد آن غلام پشت ديوارى دراز كشيده و مشغول خرما خوردن است .آن حضرت فرمود: اى غلام ! مگر صداى مرا نمى شنيدى كه جواب نمى دادى ؟ غلام عرض كرد: چرا. فرمود: چرا جواب نمى دادى ؟ عرض ‍ كرد: يا على ! مى خواستم تو را به غضب آورم ؟! حضرت على فرمود: من هم كسى را كه به تو دستور داد مرا به غضب آورى ، به خشم مى آورم . من شيطانى را كه به نام ((ابيض )) است و تو را وسوسه كرد تا جوابم را ندهى و من هم از سر خشم تو را مجازات كنم به غضب مى آورم .سپس فرمود: ((انت حر لوحه الله )) من تو را آزاد كردم ،تو را براى رضايت خداوند متعال در راه او آزاد نمودم .شيطان نه تنها نتوانست آن حضرت را به غضب آورد بلكه ايشان شيطان را به غضب آورد و بر آن ملعون مسلط شد.

لعنت بر شیطان

 به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟»  پاسخ داد:«ازحماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه كرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می كنی در حالی كه هیچ بدی در حق تو نكرده ام»  با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد:

 «نفس تو مانند اسبی است كه آن را رام نكرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.» پرسیدم: «پس تو چه كاره ای؟»  پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد. “

نصیحت شیطان به موسی

 به تو نصیحت می کنم که در سه جا مواظب من باش اول به هنگام غضب که روح من در آن هنگام در قلب تو و چشم من در چشم تو می باشد دوم در جنگها زیرا در آن هنگام من رزمندگان را به یاد زن و بچه و خویشان و اقوامش می اندازم تا پشت به جبهه کرده و بگریزندسوم هیچگاه با زن نامحرم در یک جا ننشین که من بین تو و او وسوسه خواهم نمود.

شیطان و یحیی بن زکریا

 روزى شيطان در برابر يحيى بن زكريا نمايان گشت و گفت : يا يحيى ! مى خواهم اندرزتان دهم .فرمود: به نصحيت تو احتياج ندارم ، ولكن مرا از بنى آدم خبر بده كه در پيش تو چگونه اند؟ ابليس عرض كرد: بنى آدم در پيش من بر سه گونه اند:۱ – طايفه اول مؤمنان مى باشند كه سخت ترين افرادند هميشه آنها را وسوسه مى كنيم تا به گناه آلوده كنم و از راه منصرف شوند. بعد از آن متوجه مى شوند كه كار اشتباهى انجام داده اند. (مانند زمانى كه واعظى به منبر مى رود و مردم را پند مى دهد، آيات توبه را براى آنان مى خواند و آنها فورا عوض مى شوند. در اين زمان – توبه و استغفار مى نمايند، از گناه دست مى كشند) نمى توانم در رابطه با آنان كارى از پيش ببريم ، فقط ناراحتى و زحمت ما از اين طايفه است .۲ – طايفه دوم كسانى هستند كه در اختيار ما و به فرمان ما تسليم مى باشند. آنها را مانند توپى كه در دست كودكان شما است و به هر طرف پرت مى كنند، همان طور آنان در دست ما هستند و به هر جا و هر گناه و فساد و فحشا كه بخواهيم مى كشانيم . آنها براى ما زحمتى ندارند، لازم نيست براى آنها وقت صرف كنيم ، حتى خود آنان بدون اين كه ما دستورى بدهيم ، اجرا كننده اند.۳ – طايفه سوم مانند شما پيامبران و اولياءالله و مؤمنين حقيقى مى باشند كه حرف و وسوسه ما در آنان اثر ندارد؛ چون اين را مى دانيم ، زحمت به خود نمى دهيم ، دنبال آنان نمى رويم ، از اول از ايشان ماءيوس هستيم و در نتيجه از دست آنان راحتيم .

نصیحت شیطان به نوح

 از سه خصلت احتراز کن:

اول تکبر نکن که من به واسطه آن بر پدر تو آدم سجده نکردم و از درگاه ربوبی رانده شدم.دوم از حرص بپرهیز که آدم به واسطه آن از گندم خورد و از بهشت محروم گردید.سوم از حسد احتراز کن که به واسطه آن قابیل برادر خود هابیل را کشت و به عذاب الهی هلاک شد.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن